اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۷ خرداد ۱۴۰۲

آیا جمجمه انسان عذاب می بیند؟!

متن فارسی

در روزگار خلافت عثمان مردی به نزد او رفت و جمجمه انسان مرده ای در دست او بود. پس گفت: شما می پندارید که آتش را بر این موجود عرضه می کنند و در گور عذابش می نمایند. با این که من دستم را بر آن نهادم و گرمای آتش را از آن احساس نکردم. عثمان پاسخ او را نداد و کسی را در پی حضرت علی علیه السلام فرستاد. حضرت علی علیه السلام پس از آن که از سؤال آگاه شد، دستور داد که سنگ و یا چوب و یا آهن آتش زنه ای بیاورند. و آنگاه در حالی که سؤال کننده و دیگر مردم می نگریستند، آن دو را بگرفت و از زدن آن دو به یکدیگر، آتش برافروخت. سپس به آن مرد گفت: دستت را به سنگ بگذار و چون بگذاشت به وی گفت: دستت را بر چوب و آهن آتش زند بگذار. چون بگذاشت به وی گفت: آیا حرارت آتش را از آن احساس  می کنی؟ مرد مبهوت شد و عثمان گفت: اگر علی علیه السلام نبود عثمان هلاک می شد..

امینى گوید: ما از عثمان- زائیده خاندان اموى- توقع نداریم به امثال این علوم که از اسرار آفرینش است احاطه داشته باشد چرا که داناتر از او در شناخت این موضوعات در مى‏ ماندند تا چه رسد به او. زیرا جاى حفظ آن رازها در ظرفى از دانش‏هاى الهى بود که این دانش‏ها را از مبدأ اعلى و آفریننده جهان و قرار دهنده آن رازها در آن، گرفته بود و او همان کس بود که سؤال کننده را در این جا- و در هر مشکلى که اینان در حل و شناخت آن در مى ‏ماندند- مجاب مى ‏ساخت.
آرى تنها توقع ما از عثمان این بود که- دست کم پس از رسیدن به خلافت- مواد آئین نامه ‏هاى پیامبر را که در دل یکایک صحابه ریخته شده بود- و او آن را مى ‏شنید و مى‏ دید و مى ‏فهمید و به خرد خود عرضه مى ‏کرد- فرا بگیرد تا در سؤالاتى که از او مى ‏شود در نماند و خطاهائى به آن بزرگى مرتکب نشود و بر خلاف آن چه از رسول (ص) رسیده فتوا ندهد و عقیده ‏اى که مستلزم ترک راه راست باشد برنگزیند ولى افسوس که…

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 304

متن عربی

22- لو لا علیٌّ لهلک عثمان

أخرج الحافظ العاصمی فی کتابه زین الفتى فی شرح سورة هل أتى؛ من

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏8، ص: 304

طریق شیخه أبی بکر محمد بن إسحاق بن محمشاد یرفعه: أنّ رجلًا أتى عثمان بن عفّان و هو أمیر المؤمنین و بیده جمجمة إنسان میّت، فقال: إنّکم تزعمون النار یعرض على هذا و أنّه یعذّب فی القبر و أنا قد وضعت علیها یدی فلا أحسُّ منها حرارة النار. فسکت عنه عثمان و أرسل إلى علیّ بن أبی طالب المرتضى یستحضره، فلمّا أتاه و هو فی ملأ من أصحابه قال للرجل: أعد المسألة. فأعادها، ثمّ قال عثمان بن عفّان: أجب الرجل عنها یا أبا الحسن فقال علیّ: «ائتونی بزند و حجر» و الرجل السائل و الناس ینظرون إلیه، فأُتی بهما فأخذهما و قدح منهما النار، ثمّ قال الرجل: «ضع یدک على الحجر»، فوضعها علیه ثمّ قال: «ضع یدک على الزند»، فوضعها علیه فقال: «هل أحسست منهما حرارة النار»، فبهت الرجل، فقال عثمان: لو لا علیّ لهلک عثمان.

قال الأمینی: نحن لا نرقب من عثمان ولید بیت أُمیّة الحیطة بأمثال هذه العلوم التی هی من أسرار الکون، و قد تقاعست عنها معرفة من هو أرقى منه فی العلم، فکیف به؟ و إنّما تُقلّها عیبة العلوم الإلهیّة المتلقّاة من المبدأ الأعلى منشئ الکون و مُلقی أسراره فیه، و هو الذی أفحم السائل هاهنا و فی کلّ معضلة أعوز القوم عرفانها.

و إنّما کان المترقّب من عثمان- بعد ما تسنّم عرش الخلافة- الحیطة بما کان یسمعه و یراه و یفهم و یعقل من السنّة المفاضة على أفراد الصحابة، لئلا یرتبک فی موارد السؤال، فیرتکب العظائم و یفتی بخلاف الوارد، أو یرتئی رأیاً عدت عنه المراشد لکن و یا للأسف ..