اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۷ آذر ۱۴۰۳

ابری بر سر «کرز بن وبره» سایه می افکند

متن فارسی

از ” ابو سلیمان مکتب ” نقل شده که گفته است: با ” کرز بن و بره ” در سفر مکه همراه بودم. وقتی که جایی پیاده می شد، لباسش را در می آورد و در پالان می گذاشت و آنگاه از ما دور می شد و نماز می خواند. و هرگاه بانگ شتر بر می خاست، بلند می شد و می آمد. یک روز به هنگام حرکت تاخیر کرد و نیامد، اصحاب در جستجوی او شدند و من نیز با آنها بودم. آنگاه او را دیدم که در ساعت حرارت آفتاب، در زمین پستی نماز می خواند و ناگاه دیدم که ابری بالای سر او سایه افکنده است. مرا دید، پیش من آمد و گفت: ای ابو سلیمان، من حاجتی بر تو دارم. گفتم: ای ابو عبدالله، حاجتت چیست؟ گفت: دوست دارم آنچه را دیدی پنهان داری. گفتم: این حاجت تو بر آورده می شود. گفت: به من اطمینان بده. من سوگند یاد کردم که بر کسی این را نگویم تا بمیرد “. ” حلیه الاولیاء حافظ ابو نعیم 80:5، ” الاصابه “321:3.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 154)

متن عربی

19- سحابة تظلّ کرز بن وبرة

عن أبی سلیمان المکتب، قال: صحبت کرز بن وبرة إلی مکة فکان إذا نزل أخرج ثیابه فألقاها فی الرحل ثم تنحّی للصلاة فإذا سمع رغاء الإبل أقبل، فاحتبس یوماً عن الوقت، فانبثَّ أصحابه فی طلبه فکنت فیمن طلبه، قال: فأصبته فی وهدة یصلّی فی ساعة حارّة و إذا سحابةٌ تظلّه، فلمّا رآنی أقبل نحوی فقال: یا أبا سلیمان لی إلیک حاجة، قال: قلت: و ما حاجتک یا أبا عبد اللَّه؟ قال: أُحبُّ أن تکتم ما رأیت. قال: قلت ذلک لک یا أبا عبد اللَّه، فقال: أوثق لی فحلفت ألّا أُخبر به أحداً حتی یموت.

حلیة الأولیاء للحافظ أبی نعیم (5/80)، الإصابة (3/321).

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 154