اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۸ مهر ۱۴۰۲

پسر عمر: هر که بر خلاف سنت عمل کند کافر است

متن فارسی

معاویه نماز را در سفر تمام می خواند
طبرانی و احمد حنبل با سندی ” صحیح ” روایتی از طریق عباد بن عبد الله بن زبیر ثبت کرده اند. می گوید “: هنگامی که معاویه به قصد حج به شهر ما (مدینه) وارد شد همراهش به مکه رفتیم  نماز ظهر را به پیشنمازی او خواندیم و دو رکعت خواند، و برفت به دار الندوه. عثمان از وقتی که نماز را (در سفر) تمام خواند هر وقت به مکه می آمد نماز ظهر و عصر و عشاء راچهار رکعت چهاررکعت می خواند و چون به منی و عرفات می رفت نماز را شکسته می خواند (دو رکعتی) و وقتی حج را برگزار می کرد و به منیاقامت می نمود نماز را تمام می خواند تا به مکه برگردد. وقتی معاویه نماز ظهر را دو رکعتی خواند مروان بن حکم و عمروبن عثمان برخاسته پیش او رفتند و گفتند: هیچکس بر پسر عمویت (عثمان) بچنین زشتی که بر او خرده گرفتی خرده نگرفته است.پرسید: مگرچه شده؟ گفتند: مگر نمی دانی او درمکه نماز را تمام می خواند. گفت: وای بر شما مگر او طرز دیگری می خواند؟من با پیامبر خدا (ص) و باابو بکر و عمر- رضی الله عنهما- به همین صورت دو رکعتی خوانده ام گفتند: پسر عمویت (عثمان) نمازرا تمام می خواند و اگر بر خلاف او عمل کنی بر او عیب گرفته باشی. در نتیجه، معاویه چون به نماز عصر ایستاد- و پیشنماز مابود- آن را چهار رکعتی خواند “.ببینید افراد خانواده اموی چه مقدار از دین و ایمان بهره دارند و چگونه آداب و مقررات اسلام را بازیچه گرفته اند و در برابر خدا تاچه حد گستاخ و بیشرمند و از تغییر سنت و احکام الهی بیمی به دل راه نمیدهند و در کیفیت و ارکاننماز- که گرانقدر ترین اساس اسلام است- دخل و تصرف دلخواه می نمایند وبدعت می گذارند. و پسر هندی جگر خوار را نگاهکن آن عرق خور ربا خواررا که چگونه دستور پیامبر (ص) و عمل حضرتش را که خود شاهد بوده و با ابو بکر و عمر طبق آنعمل کرده دور می اندازد و از آن منحرف می شود به خاطر این که پسر عمویش عثمان حکم شرع را تغییر داده و مروان بن حکم-که خود و پدرش به دستور پیامبر (ص) بحال تبعید بوده اند و قورباغه زاده و معلون ملعون زاده خوانده شده است- و رفیقش عمروبن عثمان مایل نیستند به سنت پیامبر (ص) عمل شود. آری بخاطر این دو نفر از سنت تخلف می کندتا با عمل خویش رویه عثمان را محکوم ننموده باشد، و رویه بدعت آمیز خویشاوندش- عثمان- را احیا می نماید و سنت محمد (ص) را پایمال و ملغی، و گوش به بانگ رسای پسر عمر که گوش دنیا را پر کرده نمی دهد که میگوید “: نماز در سفر دو رکعت است. هر که بر خلاف سنت عمل کند کافر است “. به به به این خلیفه، و هزارآفرین به این حکم مسلمانان !
(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 272)

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 272

3- معاویة یتمّ فی السفر

أخرج الطبرانی، و أحمد «1»، بإسناد صحیح من طریق عباد بن عبد اللَّه بن الزبیر، قال: لمّا قدم علینا معاویة حاجّا، قدمنا معه مکة قال: فصلّی بنا الظهر رکعتین ثم انصرف إلی دار الندوة، قال: و کان عثمان حین أتمّ الصلاة، فإذا قدم مکة صلّی بها الظهر و العصر و العشاء الآخرة أربعاً أربعاً، فإذا خرج إلی منی و عرفات قصّر الصلاة، فإذا فرغ من الحجّ و أقام بمنی أتمّ الصلاة حتی یخرج من مکة، فلمّا صلّی بنا الظهر رکعتین، نهض إلیه مروان بن الحکم و عمرو بن عثمان، فقالا له: ما عاب أحد ابن عمّک بأقبح ما عبته به، فقال لهما: و ما ذاک؟ قال: فقالا له: أ لم تعلم أنّه أتمّ الصلاة بمکة. قال: فقال لهما: و یحکما و هل کان غیر ما صنعت؟ قد صلّیتهما مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و مع أبی بکر و عمر. قالا: فإنّ ابن عمّک قد أتمّها و إنّ خلافک إیّاه له عیب، قال: فخرج معاویة إلی العصر فصلّاها بنا أربعاً «2».

قال الأمینی: انظر إلی مبلغ هؤلاء الرجال أبناء بیت أُمیّة من الدین، و لعبهم بطقوس الإسلام، و جرأتهم علی اللَّه و تغییر سنّته، و إحداثهم فی الصلاة و هی أفضل ما بُنیت علیه البیضاء الحنیفیة، و انظر إلی ابن هند حلف الخمر و الربا و کیف یترک ما جاء به رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و وجد هو عمله علیه، و وافقه هو مع أبی بکر و عمر، ثم یعدل عنه لمحض أنّ ابن عمّه غیّر حکم الشریعة فیه، و أنّ مروان بن الحکم طرید رسول اللَّه و ابن طریده، الوزغ ابن الوزغ، اللعین ابن اللعین علی لسان النبیّ العظیم،

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 273

و صاحبه عمرو بن عثمان ما راقهما اتّباعه السنّة، فاستهان مخالفتها دون أن یعیب ابن عمّه بعمله، فأحیا أُحدوثة ذی قرباه، و أمات سنّة محمد صلی الله علیه و آله و سلم، غیر مکترث لما سمعته أذن الدنیا عن ابن عمر: الصلاة فی السفر رکعتان من خالف السنّة فقد کفر «1»، فزهٍ به من خلیفة المسلمین و ألف زه