از ابن عمر و ابوهریره آمده که گفته اند: رسول خدا از عربی شترهای ماده ای را به طور نسیه خریداری فرمود، اعرابی عرض کرد: اگر حادثه ای نسبت به شما رخ دهد (یعنی بمیرد) چه کنم؟ رسول خدا فرمود: ابوبکر دینم را می دهد و به پیمانم عمل می کند، اعرابی گفت: اگر او نیز بمیرد چه کنم؟ فرمود: عمر جای او می نشیند و در راه خدا از ملامت کسی نمی هراسد، اعرابی گفت: اگر عمر او نیز به پایان آید چه کنم؟ فرمود: اگر می توانی بمیری بمیر!!
این روایت از ساخته های خالد بن عمر و قرشی است که به نام ” لیث ” آن را ساخته است. ذهبی آنرا در میزانش جلد 1 صفحه ی 298 آورده و از ابن عدی حکایت کرده که او بعد از ذکر این حدیث و احادیث دیگر گفته است: بنظر من خالد بن عمرو این احادیث را ساخته است، زیرا نوشته ی ” لیث “از یزید بن حبیب پیش من موجود است و در آن از این روایات خبری نیست. و ابن درویش حوت بیروتی در ” اسنی المطالب “صفحه ی 249 آن را اینطور نقل کرده که: مردی از اهل بادیه شتری (به مدینه) آورد و رسول خدا آن را از آن مرد خرید، آنگاه آن مرد با علی ملاقات کرد و علی به او گفت: چه آوردید ؟در جواب گفت: شتری آورده و رسول خدا آن را خریده است.علی به او گفت: آیا شتر را نقد برسول خدا فروخته ای؟ در جواب گفت: خیر، بلکه به نسیه فروخته ام. علی به او گفت: برو پیش رسول خدا و به او بگو: اگر حادثه ای رخ دهد چه کسی دینت را ادا خواهد کرد؟ آن مرد پیش رسول خدا رفت و جریان را عرض کرد، رسول خدا فرمود: ادا کننده ی دینم ابوبکر است، او گفت: اگر برای ابوبکر حادثه ای رخ دهد به کی مراجعه کنم؟ فرمود: به عمر، او باز گفت: اگر عمر هم بمیرد کی باید دینت را اداء کند؟ رسول خدا فرمود: وای بر تو اگر عمر بمیرد در آن وقت اگر توانستی بمیری بمیر! ابن درویش گفته است: در این روایت فضل بن مختار قرار دارد که جدا ضعف و سست است که نمی شود به گفته ی او اعتماد کرد، و در میزان الاعتدال جلد 4 صفحه ی 449 آمده که ابو حاتم گفته است: احادیث او (فضل بن مختار) نادرست است و او مطالب نادرست روایت می کند.و ” ازدی ” گفته است: او جدا احادیث نادرست روایت می کند.و ابن عدی گفته است: تمام احادیثش منکر و غیر قابل پیروی است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 558 و 559