خطیب در تاریخش جلد 14 صفحه 24 ، با اسنادش از ابراهیم بن هانی از هارون مستلمی متوفی در سال 247 ه از یعلی بن اشدق از عبد الله بن جراد آورده که گفته است: اسبی برای رسول آورده شد تا سوار گردد، او فرمود: کسی سوار این اسب خواهد شد که خلیفه بعد از من است، آنگاه ابو بکر صدیق سوار آن گردید.
امینی می گوید: گویا که اسب خلافت، خطیب را ترسانده است (غافل از اینکه چنین اسبی هنوز خلق نشده است) از این رو از معایب آشکار سند این روایت که بر مثل خطیب که قهرمان جرح و تعدیل احادیث است پوشیده نیست سکوت کرده است و اینک مقداری از معایبی که در رجال این حدیث وجود دارد ذیلا تذکر داده می شود:
1- ابراهیم بن هانی که ابن عدی گفته است: او مجهول و گمنام است و مطالب نادرست را روایت می کند.
2- هارن مستملی که ابو نعیم به او گفته است: ای هارون برای خودت شغلی غیر از حدیث جستجو کن زیرا که گویا توجه خاطر حدیث در مزبله قرار گرفتی.
3- یعلی بن اشدق چنانکه در سلسله دروغگویان گذشت یکی از دروغگویان است.
4- عبد الله بن جراد عموی یعلی که ذهبی در میزانش گفته است: گمنام است و خبرش صحیح نیست و ابن حجر در ” الاصابه جلد 2 صفحه 288 گفته است: یعلی بن اشرق یکی از ضعفاء است و عبدالله بن جراد سست است و نسیان در حدیث دارد و حدیثش ثابت نشده است.وسیوطی این روایت را در زمره احادیث موضوعه آورده و اضافه کرد است که: ساخته شده است و ابن جراد کسی نیست. آنگاه گفتار حفاظ را درباره تضعیف ابن جراد و جعل و تقلب کردنش نقل کرده است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 540 و 541