اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۶ خرداد ۱۴۰۴

ابوبکر در قیامت هیچ حساب و کتابی ندارد

متن فارسی

100- از انس به طور مرفوع از رسول خدا آمده است: هنگامى که به آسمان برده شدم به جبرئیل گفتم: آیا براى امتم حساب است؟ گفت: همه امتانت داراى حسابند جز ابو بکر، وقتى که قیامت بپا شد گفته می شود: اى ابو بکر! داخل بهشت شو، او می گوید: داخل نمی شوم تا آنکه هر کس مرا در دنیا دوست می داشته داخل شود!!
خطیب در تاریخ بغداد جلد 2 صفحه 118 و جلد 8 صفحه 367 آن را آورده و گفته است: این حدیث دروغ است و ذهبى در میزانش جلد 3 صفحه 36 آن را تکذیب کرده است.
این احادیث صدگانه اى که در باب مناقب خلفاء و دیگران نقل کردیم، نمونه هائى از احادیث ساختگى است که ما از آنها آگاه شدیم و گرنه این نوع احادیث جدا زیادند و عدد آنها به هزاران می رسد و در جزء دوم از کتاب: «ریاض الانس» چند برابر آنچه که ذکر شده وجود دارد که در صحاح و مسانید از آنها یافت نمی شود.
آرى مقدارى از آنها در دیگر تألیفات حفاظ گذشته ذکر شده که کتب متأخران آنها را در بر دارد، و مایه تأسف است که اسناد بیشتر این احادیث ساختگى و مزخرف منتهى به امیر المؤمنین على علیه السلام می شود و این خود صدق گفتار عامر بن شراحیل را آشکار می کند که گفته است: «کسى که بیش از همه بنام او دروغ ساخته شده امیر المؤمنین على بن ابى طالب است» که ذهبى در طبقات حفاظ جلد 1 صفحه 77 آن را ذکر کرده است.
و خواننده محترم می تواند ارزش این احادیث را از گفتار فیروز آبادى صاحب قاموس بیابد او در پایان کتابش «سفر السعادة» گفته است: باب فضائل ابى بکر صدیق رضى اللّه عنه از مشهورترین احادیث ساختگى مایه گرفته است. او بعد از ذکر احادیث دروغى درباره فضائل ابى بکر گفته است: و امثال اینها از احادیث دروغى است که بطلان آنها با بداهت عقل معلوم است.
و نیز گفته است: و باب فضیلت معاویه که در آن حدیث صحیحى وجود ندارد.
و عجلونى در کشف الخفاء جلد 2 صفحه 419 نیز عین کلام فیروز آبادى را گفته است.
و حاکم نیز گفته است: از ابو العباس محمد بن یعقوب بن یوسف شنیدم که او از پدرش و او از اسحاق بن ابراهیم حنظلى نقل می کرد که گفته است: در فضیلت معاویه حدیث صحیحى وجود ندارد «1».
و ابن تیمیة در منهاج السنة جلد 2 صفحه 207 گفته است: گروهى براى معاویه فضائلى ساخته و احادیثى از پیامبر اکرم روایت کرده اند که همه آنها دروغ است.
و بر اینها قیاس کن آنچه را که به نام رسول خدا درباره بسیارى از بزرگان صحابه با اسم‏ها و خصوصیاتشان ساخته اند و احادیث زیادى که در باب مناقب و مثالب عباس و فرزندانش عموما و مخصوصا فرزندانیکه بعدا خلیفه شده اند وضع کرده اند!!
و اضافه کن بر آنها احادیثى را که درباره بعضى از افراد معلوم الحال ساخته اند مانند حدیثى که درباره وهب و غیلان و محمد بن کرام جعل کرده اند که: رسول خدا فرموده است: «در امتم مردى است نامش وهب است که خدا به او حکمت بخشیده است» و «مردى است به نام غیلان که از ابلیس براى امتم بدتر است» «1» و «در آخر الزمان مردى به نام محمد بن کرام می آید که سنت وسیله او زنده می شود» «2»
و متون همه این روایات با احادیث صحیحه معارضند که اگر بخواهیم به طور تفصیل درباره آنها بحث کنیم به اصطلاح مثنوى هفتاد من کاغذ شود.
ما در این جا، تنها احادیثى را که با حدیث صدم که به نام جبرئیل ساخته شده معارض است می آوریم تا پژوهشگر از باب مشت نمونه خروار است و در این باره از روى بصیرت قضاوت نماید:

1- از امتم هفتاد هزار نفر بدون حساب وارد بهشت می شوند. بخارى و مسلم و احمد و دارمى و ابو داود آن را آورده اند.
2- از این قبرستان (قبرستان بقیع) هفتاد هزار نفر برانگیخته می شوند و بدون حساب وارد بهشت می گردند. طبرانى در «الکبیر» آن را آورده است «3».
3- از امتم هفتاد هزار نفر وارد بهشت می شوند که بر آنها حساب و عذابى نیست، و با هر هزار نفر هفتاد هزار نفر دیگر خواهند بود. احمد و طبرانى و بزاز آن را
آورده اند.
4- پروردگارم به من وعده داده که از امتم هفتاد هزار نفر را بدون حساب وارد بهشت کند. طبرانى و بزار آن را آورده است.
5- خداوند از شهرى در شام بنام «حمص» نود هزار نفر را بدون حساب بر می انگیزاند. بزار آن را آورده است.
6- در چند پشت از اصحابم زنان و مردانى هستند که بدون حساب وارد بهشت می شوند، طبرانى با اسناد خوب آن را آورده است.
7- از شما پنجاه هزار یا هفتاد هزار نفر را دیدم که بدون حساب وارد بهشت می شوید، طبرانى با اسناد رجالش که ثقات هستند آن را آورده است.
8- خدایم را بزرک و کریم یافتم که به من با هر هفتاد هزار نفرى که بدون حساب وارد بهشت می شوند هفتاد هزار نفر دیگر عطا فرموده است. طبرانى با سند رجالش که جز شیخش همه صحیح هستند آن را آورده است.
9- به من هفتاد هزار نفر که بدون حساب وارد بهشت می شوند داده شده است. تا اینکه فرمود: با هر کدام آنها هفتاد هزار نفر دیگر اضافه کرده است.
احمد و ابو بیلى این روایت را با سند خود آورده اند و در این باره می توانید به کتاب مجمع الزوائد جلد 19 صفحه 405- 412 مراجعه نمائید.
10- در حدیث شب معراج آمده است: اى محمد حاملان قرآن در قیامت عذاب و حساب نخواهند شد «1».
11- نخستین جمع از امتم که بدون حساب وارد بهشت می شوند هفتاد هزار نفرند «2».
12- از میان دیوار «حمص» و «زیتون» در خاک قرمز هفتاد هزار نفر بدون حساب بر انگیخته می شوند «3».
13- هر حاجى و یا عمره کننده اى در حال انجام عمل بمیرد بدون حساب وارد بهشت خواهد شد «1».
14- از پشت کوفه، هفتاد هزار نفر بدون حساب وارد بهشت می شوند «2».
15- در حدیث عرضه کردن امتها بر رسول خدا آمده است: اى محمد! از اینها هفتاد هزار نفر بدون حساب وارد بهشت می شوند «3».
16- پروردگارم به من بشارت داده نخستین گروهى که از امتم وارد بهشت می شوند، هفتاد هزار نفرند که با هر هزار نفر هفتاد هزار نفر بدون حساب داخل می شوند «4».
17- و در حدیث عمیر، به طور مرفوع از رسول خدا آمده است: خداوند به من وعده داده که از امتم سیصد هزار نفر را بدون حساب وارد بهشت نماید. بغوى و ابن ابى خیثمه و ابن السکن و طبرانى و دیگران با سند خود آن را نقل کرده اند «5».

و پیش از همه اینها، حدیثى را که خجندى از ابى امامه آورده است قرار دارد و آن این است: از ابى بکر صدیق شنیدم که به رسول خدا می گفت: نخستین کسى که مورد محاسبه قرار می گیرد کیست؟ فرمود: من و تو اى ابوبکر.
و گفت: دیگر کى یا رسول اللّه؟ فرمود: عمر. پرسید دیگر کى؟ فرمود: على، پرسید: آیا عثمان هم هست؟ فرمود: از خدایم درخواست کردم که حسابش را به من ببخشد و او را مورد محاسبه قرار ندهد، خدا هم او را به من بخشید «6» و «7».

«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری  عَلَى اللَّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ‏ / کى ستمکارتر از کسى است که بر خدا دروغ می بندند تا مردم را بدون دانش گمراه سازد؟» (انعام آیه 144)

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 528

متن عربی

100- عن أنس مرفوعاً: قلت لجبریل حین أُسری بی إلى السماء: یا جبریل، أعلى أُمّتی حساب؟ قال: کلّ أُمّتک علیها حساب ما خلا أبا بکر الصدّیق، فإذا کان یوم القیامة قیل: یا أبا بکر ادخل الجنّة، قال: ما أدخل حتى أُدخل معی من کان یحبّنی فی الدنیا. أخرجه الخطیب فی تاریخ بغداد (2/118، 8/367) و قال: هذا الحدیث کذب، و کذّبه الذهبی فی میزانه «6» (3/36).
هذه نماذج ممّا وقفنا علیه من الموضوعات فی المناقب، و هی کثیرة جدّا تُعدّ بالآلاف، توجد فی الجزء الثانی من کتابنا- ریاض الأُنس- أضعاف ما ذکر، ممّا

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 528

لا یوجد شی‏ء منه فی الصحاح و المسانید، نعم؛ ذُکر شطر منها فی تآلیف أخرى لحفّاظ السلف و إنّما حوتها کتب المتأخِّرین بین دفوفها، و ینتهی الإسناد فی کثیر من ذلک البهرج المزخرف إلى أمیر المؤمنین علیّ علیه السلام یُعرب ذلک کلّه عن صدق ما جاء به عامر بن شراحیل من قوله: أکثر من کُذِبَ علیه من الأمّة الإسلامیّة هو أمیر المؤمنین علیُّ بن أبی طالب. ذکره الذهبی فی طبقات الحفّاظ «1» (1/77).
و یعرف القارئ شأن هذه الأحادیث من کلام الفیروزآبادی صاحب القاموس، قال فی خاتمة کتابه سفر السعادة «2»: باب فضائل أبی بکر الصدّیق رضى الله عنه أشهر المشهورات من الموضوعات، و قال بعد ذکر أحادیث مفتعلة فی فضائل أبی بکر: و أمثال هذا من المفتریات المعلوم بطلانها ببدیهة العقل، و قال: و باب فضل معاویة لیس فیه حدیث صحیح، و ذکر العجلونی مثل کلام الفیروزآبادی حرفیّا فی کشف الخفاء (2/419).
و قال الحاکم: سمعت أبا العبّاس محمد بن یعقوب بن یوسف یقول: سمعت أبی یقول: سمعت إسحاق بن إبراهیم الحنظلی یقول: لا یصحّ فی فضل معاویة حدیث. اللآلئ المصنوعة «3» (1/220). و قال ابن تیمیّة فی منهاج السنّة (2/207): طائفة وضعوا لمعاویة فضائل و رووا أحادیث عن النبیّ فی ذلک، کلّها کذب.
و قس على هذا ما اختلقوا على رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم فی غیر واحد من رجال الصحابة بأسمائهم و أشخاصهم، و ما وضعوا من الأحادیث الکثیرة من المناقب و المثالب فی العبّاس عمّ النبی و بنیه عامّة و الخلفاء منهم خاصّة، و شفّعها بما افتعلوه فی آحاد غوغاء الناس مثل حدیثهم فی وهب و غیلان: یکون فی أُمّتی رجل یقال له

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 529

وهب، یهب اللَّه له الحکمة، و رجل یقال له غیلان هو أشرُّ على أُمّتی من إبلیس. میزان الاعتدال «1» (3/160)، و مثل حدیثهم: یجی‏ء فی آخر الزمان رجل یقال له: محمد بن کرام تُحیا السنّة به. لسان المیزان «2» (1/375).
و جلّ هذه الروایات تعارض متونها أحادیث صحیحة لو بسطنا القول فیها لتأتی أجزاء حافلة، غیر أنّا نذکر ما یعارض الحدیث الأخیر خاتم المائة المکذوب على جبریل، لیکون الباحث على بصیرة، فممّا یعارضه:

1-یدخل الجنّة من أُمّتی سبعون ألفاً بغیر حساب. أخرجه «3» البخاری، و مسلم، و أحمد، و الدارمی، و أبو داود.

2-یبعث من هذه المقبرة- بقیع الغرقد- سبعون ألفاً یدخلون الجنّة بغیر حساب. أخرجه الطبرانی فی الکبیر «4». مجمع الزوائد (4/13).

3-لیدخلنّ الجنّة من أُمّتی سبعون ألفاً لا حساب علیهم و لا عذاب، مع کلّ ألف سبعون ألفاً. أخرجه «5» أحمد، و الطبرانی، و البزّار.

4-لقد و عدنی ربّی أن یُدخل من أُمّتی الجنّة سبعین ألفاً لا حساب علیهم. أخرجه الطبرانی «6»، و البزّار.

5-لیبعثنّ اللَّه من مدینة بالشام یقال لها حمص تسعین ألفاً لا حساب علیهم. أخرجه البزّار.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 530

6-إنّ فی أصلاب أصلاب أصلاب رجال من أصحابی رجالًا و نساءً یدخلون الجنّة بغیر حساب. أخرجه الطبرانی «1» بإسناد جیّد.

7-رأیت منکم خمسین ألفاً أو سبعین ألفاً یدخلون الجنّة بغیر حساب. أخرجه الطبرانی بإسناد رجاله ثقات «2».

8-إنّی وجدت ربّی ماجداً کریماً أعطانی مع کلّ واحد من السبعین الألف الذین یدخلون الجنّة بغیر حساب سبعین ألفاً. أخرجه الطبرانی بسند رجاله رجال الصحیح غیر شیخه «3».

9-أُعطیت سبعین ألفاً یدخلون الجنّة بغیر حساب … إلى أن قال: فزادنی مع کلّ واحد سبعین ألفاً. أخرجه «4» أحمد و أبو یعلى. راجع مجمع الزوائد (10/405- 412).

10-فی حدیث لیلة الإسراء: یا محمد حملة القرآن لا یعذّبون و لا یحاسبون یوم القیامة. خزینة الأسرار «5» (ص 88).

11-أوّل زمرة من أُمّتی یدخلون الجنّة سبعون ألفاً لا حساب علیهم. تاریخ بغداد (2/160).

12-لیُبعثنَّ من بین حائط حمص و الزیتون فی التراب الأحمر سبعون ألفاً لیس علیهم حساب. مستدرک الصحیحین «6» (3/89).

13-من مات فی هذا الوجه من حاجٍّ أو معتمر لم یُعرَض و لم یحاسَب، و قیل

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 531

له: ادخل الجنّة. تاریخ بغداد (2/170).

14-یُحشر من ظهر الکوفة سبعون ألفاً یدخلون الجنّة بلا حساب. تاریخ بغداد (12/190).

15-فی حدیث عرض الأُمم علیه صلى الله علیه و آله و سلم: یا محمد إنّ مع هؤلاء سبعین ألفاً یدخلون الجنّة بغیر حساب. مسند أحمد «1» (1/418، 454).

16-بشّرنی- ربّی- أنّ أوّل من یدخل الجنّة من أُمّتی سبعون ألفاً، مع کلّ ألف سبعون ألفاً لیس علیهم حساب. مسند أحمد «2» (5/393).

17-و فی حدیث عمیر مرفوعاً: إنّ اللَّه عزّ و جلّ و عدنی أن یدخل من أُمّتی ثلاثمائة ألف الجنّة بغیر حساب. أخرجه «3» البغوی و ابن أبی خیثمة و ابن المسکن و الطبرانی و غیرهم کما فی الإصابة (3/37).
و قبل هذه کلّها ما أخرجه الخجندی عن أبی أُمامة قال: سمعت أبا بکر الصدّیق یقول للنبیّ صلى الله علیه و آله و سلم: من أوّل من یُحاسب؟ قال: أنت یا أبا بکر. قال: ثمّ من؟ قال: عمر. قال: ثمّ من؟ قال: علیّ. قال: فعثمان؟ قال: سألت ربّی أن یهب لی حسابه فلا یحاسبه، فوهب لی. الریاض النضرة «4» (1/31) «5».
(فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ‏) «6»