آیه دوم و سوم
1 – خدای برتر از پندار گوید: پیامبر و گروندگان به او را نمی رسد که برای بت پرستان آمرزش بخواهند هر چند از خویشان ایشان باشند و این دستور برای پس از آن است که برایشان آشکار شد که آنان از دوزخیانند. سوره برائه: 113
2 – گفتار خدای برتر از پندار: تو نمی توانی هر که را دوست داری راه بنمائیو خدا است که هر که را بخواهد راه مینماید و او به راه یافتگان داناتر است. سوره قصص: 56
بخاری در نامه تفسیر از صحیح خود – ج 7 ص 184 روشنگری سوره قصص – می نویسد: گزارش کرد ما را ابوالیمان از زبان شعیب و او از زهری و او از سعید بن مسیب و اواز پدرش که چون ابوطالب را هنگام مرگ فرا رسید برانگیخته خدا ( ص) بیامد و دید ابوجهل و عبدالله پسر ابو امیه پسر مغیره نزد اویند پس گفتای عمو بگو هیچ خدائی جز خدای یگانه نیست تا با این سخن به سود تو نزد خداوند به گفتگو پردازم، ابوجهل و عبدالله پسر ابو امیه گفتند: آیا ازکیش عبدالمطلب روی می گردانی؟ پس برانگیخته خدا همچنان به وی پیشنهاد گفتن آن سخن را می نمود و آندو نیز از نو سخن خود را بازگو می کردند تا سرانجام ابوطالب گفت: من بر کیش عبدالمطلبم و پس از آن سخنی بر زبان نیاورد و نپذیرفت که بگوید:هیچ خدائی جز خدای یگانه نیست. پس برانگیخته خدا (ص) گفت: به خدا سوگند برای تو از خدا آمرزش خواهم خواست تاهنگامی که مرا از این کار باز بدارد پس این فراز فرود آمد “: پیامبر و گروندگان به وی را نمی رسد که برای بت پرستان آمرزش بخواهند ” واین جا نیز گوشه سخن به ابوطالب است که خداوند به برانگیخته خویش می گوید: تو نمی توانی هر که را دوست داری راه بنمائی و این خدا است که هر که را خواهد راه می نماید. و در گزارش طبری که زنجیره درستی نیز ندارد آمده است که این فراز فرود آمد “: پیامبرو گروندگان به وی را نمی رسد “… و این فراز ” تو نمی توانی هر کس را دوست داری”… گزارش بالا را مسلم نیز در صحیح خود از زبان سعید پسر مسیب آورده و بیشتر تفسیر نگارران نیز از روی گمان نیکوئی که به دو” صحیح ” و نگارندگان آن دو داشته اند از ایشان پیروی نموده اند.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 8 ص 18و 19)