اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۷ خرداد ۱۴۰۲

اجتهاد خلیفه دوم در قصاص شکستن سر

متن فارسی

رای خلیفه دوم در قصاص از ابن ابی حسین نقل شده : که مردی سر مردی از اهل ذمه را شکست پس عمر بن خطاب تصمیم گرفت که قصاص و تلافی کنداز آن پس معاذ بن جبل گفت: تو می دانی که این کار بر تو نیست و این از پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده پس عمر بن خطاب در برابر شکستن سر او یک دینار به او داد و او راضی شد به آن.

رای دیگر خلیفه دوم در قصاص از مکحول روایت شده که عباده بن صامت یک نفر نبطی را خواست که اسب او را در نزدیکی بیت المقدس نگهدارد پس آن امتناع کرد پس او را زد و سرش را شکست پس او شکایت به عمر بن خطاب نمود. پس به او گفت : چه تو را بر این داشت که به این چنین کنی ؟ گفت: ای امیر مومنان ! من او را فرمان دادم که اسب و مرکب مرا نگهدارد پس او امتناع کرد و من مردی هستم که در من تندی و خشم است پس او را زدم پس گفت: بنشین برای قصاص و تلافی، پس زید بن ثابت گفت آیا قصاص می کنی غلامت را ازبرادرت ؟ عمر قصاص را از او ترک نمود و دیه آن را داد .

(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 188)

متن عربی

31- رأی الخلیفة فی القود

عن ابن أبی حسین: أنّ رجلًا شجّ رجلًا من أهل الذمّة، فهمّ عمر بن الخطّاب

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 188

أن یقیده منه، فقال معاذ بن جبل: قد علمت أنّ لیس ذلک لک. و أثر ذلک عن النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فأعطاه عمر بن الخطّاب فی شجّته دیناراً فرضی به.

أخرجه الحافظ السیوطی فی جمع الجوامع کما فی ترتیبه «1» (7/304).

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 189

33- رأی الخلیفة فی القود

عن مکحول: أنّ عبادة بن الصامت دعا نبطیّا یمسک له دابّته عند بیت المقدس فأبی فضربه فشجّه، فاستدعی علیه عمر بن الخطّاب فقال له: ما دعاک إلی ما صنعت بهذا؟ فقال: یا أمیر المؤمنین أمرته أن یمسک دابّتی فأبی و أنا رجل فیّ حدّة فضربته، فقال: اجلس للقصاص. فقال زید بن ثابت: أ تقید عبدک من أخیک؟ فترک عمر عنه القود و قضی علیه بالدیة.

أخرجه البیهقی فی السنن الکبری (8/32)، و ذکره السیوطی فی جمع الجوامع کما

فی الکنز «1» (7/303).