حافظ بزرگ ابو العباس بن عقده با دقت و بررسی در طریق آورده که: حسن بن علی علیهما السلام پس از موافقت در صلح با معاویه برای ادای خطبه بپا خاست و پس از حمد و ثنای خداوند و نام بردن از جدش مصطفی صلی الله علیه و آله برسالت و نبوت فرمود:
– همانا ما اهل بیتی هستیم که خدای متعال ما را به اسلام گرامی داشت و ما را برگزید . برطرف ساخت از ما هر پلیدی را پاکیزه و منزه ساخت ما را،از زمان آدم تازمان جد من محمد (ص) مردم دو فرقه و گروه نشدند مگر آنکه ما را دربهترین آن دو فرقه قرار داد،
پس از آنکه محمد صلی الله علیه و آله را به نبوت مبعوث و برسالت برگزید و فرو فرستاد باو کتابش(قرآن) را و سپس امر فرمود او را که بسوی خدای عز و جل (خلق را) دعوت کند،پدر من اول کسی بود که خدا و رسول را اجابت نمود، و اول کسی بود که ایمان آورد
تصدیق نمود خدا و رسول او را، و خداوند در کتاب خود که به پیغمبر فرستاده خود نازل نموده فرماید “: افمن کان علی بینه من ربه و یتلوه شاهد منه… (” آیا پس کسی که از پروردگارش بر مبنای برهان و گواه است و پیروی میکند او را گواهی، از او) پس جد من آنچنان کسی است که از پروردگارش بر برهان گواه (مبعوث گشته) و پدرمن آنچنان کسی است که پیروی میکند او را، و او شاهد و گواهی است از او…. تا آنجا که فرمود: این امت از جد من شنیده اند که فرمود: هیچ قوم و امتی زمام امور را بدست کسی نداد در حالتی که داناتر از آنکس در میان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پیوسته امر آن امت به پستی میگراید تا بسوی آنچه آنرا واگذاشته اند بازگشت نمایند، و از او شنیدند که به پدرم میفرمود:انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی یعنی(یاعلی) توازمن بمنزله هارون هستیازموسی،جز آنکه پیغمبری بعد از من نخواهد بود،و دیدند او را و شنیدند از او، هنگامی که در غدیرخم پدرم را گرفت و به آنان فرمود: « مـن کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه،و عاد من عاداه» و سپس به همه آنها امر فرمود که حاضر بغایب ابلاغ نماید.
قندوزی حنفی قسمتی از این خطبه را در ” ینابیع الموده”صفحه 482 ذکر نموده و در این خطبه (چنانکه تصریح به آن دارد) بحدیث غدیر استدلال و احتجاج شده است.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 398