علی بن حمید قرشی در ” شمس الاخبار ” در صفحه 65 همین مجلد در حدیث استدلال و احتجاج عبد الله بن جعفر بر معاویه مذکور افتاد که به او گفت: ای معاویه، همانا من شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله بر منبر می فرمود، در حالی که روبه روی او بودم و عمر بن ابی سلمه، و اسامه بن زید، و سعد بن ابی وقاص، و سلمان فارسی، و ابوذر، و مقداد، و زبیر بن عوام نیز بودند، که میفرمود:
آیا من به مومنین اولی (سزاوارتر)نیستم از خودشان؟ گفتیم: بلی یا رسول الله فرمود: آیا زنان من مادران شما نیستند؟ گفتیم: بلی یا رسول الله. فرمود: “من کنت مولاه، فعلی مولاه، اولی به من نفسه ” و با دست خود به شانه علی زد و گفت: بار خدایا دوست بدار دوستان او را، و دشمن بدار دشمنانش را، ای مردم، من به مومنین اولی (سزاوارتر) هستم از خود آنها، برای آنها با وجود من امری (میل و اراده) نیست، و علی بعد از من به مومنین اولی (سزاوارتر) است از خود آنها، برای آنها با وجود او امری (میل و اراده) نیست.
تا آنجا که عبد الله بن جعفر گفت: و پیغمبر ما صلی الله علیه و آله به تحقیق برترین و سزاوارترین مردم و بهترین آنها را در روز غدیرخم و در غیر آن مورد برای امتش نصب فرمود و به سبب او بر آنها حجت آورد و آنها را امر به اطاعت او فرمود و خبر داد آنها را که او (علی علیه السلام) از آن جناب به منزله هارون است از موسی، و همانا او ولی هر مومن است بعد از آن حضرت و این که، هر کس او (پیغمبر صلی الله علیه و آله) ولی او است علی نیز ولی او است و هر کس او اولی به او است از خود او علی نیز اولی به او است، و اینکه او جانشین و وصی او است… تا پایان حدیث مزبور.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج1، ص: 671