ائمه مذاهب چهارگانه و حافظان احادیث در صحاح و مسانید، روایات زیادى درباره زیارت قبر پیامبر بزرگوار اسلام نقل کرده اند که پاره اى از آنها را در اینجا می آوریم:
-1-
عبد اللّه بن عمر به طور مرفوع از رسول خدا نقل کرده که آن حضرت فرموده است: من زار قبرى وجبت له شفاعتى: «کسى که قبرم را زیارت کند، شفاعتم براى او واجب است».
این روایت را عده اى از حافظان حدیث و ائمه روایات نقل کرده اند که از آن جمله است:
1- عبید بن محمد ابو محمد الوراق نیشابورى، متوفى در سال 255 ه.
2- ابن ابى الدنیا ابو بکر عبد اللّه بن محمد قرشى، متوفى در سال 281 ه.
3- الدولابى ابو بشر محمد رازى، متوفى در سال 310 ه در الکنى و الاسماء جلد 2 صفحه 24.
4- محمد بن اسحاق ابو بکر نیشابورى، متوفى در سال 311 ه مشهور به ابن خزیمه در صحیحش.
5- حافظ محمد بن عمر و ابو جعفر عقیلى، متوفى در سال 322 ه در کتابش.
6- قاضى محاملى ابو عبد اللّه الحسین بغدادى، متوفى در سال 330 ه.
7- حافظ ابو احمد بن عدى، متوفى در سال 365 ه در الکامل.
8- حافظ ابو الشیخ ابو محمد عبد اللّه بن محمد انصارى، متوفى در سال 369 ه.
9- حافظ ابو الحسن على بن عمر دار قطنى، متوفى در سال 385 ه در سننش.
10- قاضی ترین قاضیان ابو الحسن ماوردى، متوفى در سال 450 ه در «الاحکام السلطانیه» صفحه 105.
11- حافظ ابو بکر بیهقى، متوفى در سال 458 ه در «السنن» و غیر آن.
12- قاضى ابو الحسن على بن حسن خلعى شافعى، متوفى در سال 492 ه در فوائدش.
13- حافظ اسماعیل بن محمد بن فضل قرشى اصفهانى، متوفى در سال 535 ه.
14- قاضى عیاض مالکى، متوفى در سال 544 ه در «الشفاء».
15- حافظ ابو القاسم على بن عساکر، متوفى در سال 571 ه در تاریخش (در باب کسى که قبر پیامبر را زیارت کند) و این باب را تصحیح کننده در چاپ انداخته و خدا سر این تحریف و آنچه که در دل داشته می داند.
16- حافظ ابو طاهر احمد بن السلفى، متوفى در سال 576 ه.
17- ابو محمد عبد الحق بن عبد الرحمن اندلسى، متوفى در سال 581 ه در «الاحکام الوسطى و الصغرى»
18- حافظ ابن جوزى، متوفى در سال 597 ه در «مثیر الغرام الساکن».
19- حافظ على بن مفضل مقدسى اسکندرانى مالکى، متوفى در سال 611 ه.
20- حافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل دمشقى، متوفى در سال 611 ه.
21- حافظ ابو محمد عبد العظیم منذرى، متوفى در سال 656 ه.
22- حافظ ابو الحسین یحیى بن على قرشى اموى مالکى، متوفى در سال 662 ه در کتابش «الدلائل المبنیة فى فضائل المدینة».
23- حافظ ابو محمد عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705 ه.
24- حافظ ابو الحسین هبة اللّه بن الحسن.
25- ابو الحسین یحیى بن الحسن الحسینى در کتاب «اخبار المدینة».
26- ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن العبدرى الفاسى المالکى، مشهور به ابن الحاج، متوفى در 737 ه در «المدخل» جلد 1 صفحه 261.
27- تقى الدین على بن عبد الکافى السبکى شافعى، متوفى در سال 756 ه در کتاب «شفاء السقام» صفحه 3- 11 درباره طرق این حدیث بطور مبسوط بحث کرده است.
او در صفحه 8 می گوید: «تمام راویان تا موسى بن هلال، همه بی شک ثقه هستند، و درباره موسى بن هلال، «ابن عدى» گفته است: «امیدوارم که باکى بر آن نباشد، او از مشایخ احمد است و معلوم است که احمد جز از افراد مورد اطمینان روایت نمی کند. و دشمن به این حقیقت در رد بر بکرى تصریح کرده است.
آنگاه شواهدى براى قوت سندش، نقل کرده سپس گفته است: و بدین وسیله آشکار گردید که: اقل درجات این حدیث این است که «حسن» است، اگر درصحتش منازعه گردد. تا اینکه می گوید: این مقدار، بلکه با کمتر از آن آشکار می گردد، افتراء کسى که ادعا کرده: «تمام احادیثى که درباره زیارت وارد شده ساختگى است».
سبحان اللّه، آیا او از خدا و رسولش درباره این گفتار که هیچ کس پیش از او نه عالم و نه جاهل و نه اهل حدیث و نه دیگرى نگفته است شرم نمی کند؟! و تا آنجا که ما می دانیم هیچ کس موسى بن هلال و نه دیگر راویان این حدیث را متهم به وضع و تهمت دیگر نکرده است، پس چگونه مسلمانى به خودش اجازه می دهد که تمام این احادیث را که حدیث مورد بحث هم یکى از آنها است ساختگى بداند؟!.
در صورتى که ساختگى بودن این حدیث را هیچ عالمى براى او نقل نکرده و هیچ عاملى که ایجاب ساختگى بودن این حدیث را بنماید، در آن آشکار نیست و هیچ گاه حکم متن این حدیث مخالف شریعت نیست. پس از کجا او حکم به- ساختگى بودن این حدیث کرده، اگر چه ضعیف باشد در صورتى که آن حسن و صحیح است.
28- شیخ شعیب عبد اللّه بن سعد مصرى، مکى مشهور به «حریفیش» متوفى در سال 801 ه در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 137.
29- سید نور الدین على بن عبد اللّه شافعى قاهرى سمهودى «1»، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 394.
30- حافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطى، متوفى در سال 911 ه در «الجامع الکبیر» چنانکه در «ترتیبش» جلد 8 صفحه 99 آمده است.
31- حافظ ابو العباس شهاب الدین قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة» از طریق دار قطنى آن را نقل کرده و گفته است: عبد الحق در احکام الوسطى و الصغرى آن را روایت کرده و درباره آن سکوت نموده و سکوتش از حدیث در آن کتاب، دلیل بر صحت آن است.
32- حافظ ابن الدبیع ابو محمد شیبانى متوفى در سال 944 در کتاب «تمییز الطیب من الخبیث» صفحه 162.
33- شیخ شمس الدین محمد خطیب شربینى متوفى در سال 977 در «المغنى» جلد 1 صفحه 494 نقل از صحیح ابن خزیمة.
34- زین الدین عبد الرؤوف مناوى متوفى در سال 1031 در «کنوز الحقائق» صفحه 141 و شرح الجامع الصغیر تألیف سیوطى جلد 6 صفحه 140.
35- شیخ عبد الرحمن شیخزاده، متوفى در سال 1078 ه در «مجمع الانهر» جلد 1 صفحه 157.
36- ابو عبد اللّه محمد بن عبد الباقى زرقانى مصرى مالکى، متوفى در سال 1122 ه در شرح المواهب جلد 8 صفحه 298 نقل از ابى الشیخ و ابن ابى الدنیا.
37- شیخ اسماعیل بن محمد جراحى عجلونى، متوفى در سال 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 250 نقل از ابى الشیخ و ابن ابى الدنیا و ابن خزیمة.
38- شیخ محمد بن على شوکانى، متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 325 نقل از بسیارى از ائمه حدیث.
39- شیخ محمد بن سید درویش الحوت البیروتى، در سال 1276 ه در «حسن الاثر» صفحه 246.
40- سید محمد بن عبد اللّه دمیاطى شافعى، متوفى در سال 1307 ه در «مصباح الظلام» جلد 2 صفحه 144.
41- عده اى از فقهاء مذاهب چهارگانه مصر امروز در «الفقه على المذاهب الاربعة» جلد 1 صفحه 590.
-2-
از عبد اللّه بن عمر، به طور مرفوع از رسول خدا، نقل شده: «کسى که به زیارتم بیاید و انگیزه اى جز زیارتم نداشته باشد، به عهده من است که از او در روز قیامت شفاعت کنم» «1» و در روایتى «وادار نکند او را مگر زیارتم» و در جاى دیگر «نکشاند او را حاجتى مگر زیارتم» و در روایت دیگر «تمایلى جز زیارتم نداشته باشد، به عهده خدا است» و در روایت غزالى آمده است: «هدفى جز زیارتم نداشته باشد».
این روایت را با اختلاف تعبیراتش، جمعى از حافظان حدیث که نمی شود آنها و عددشان را نادیده گرفت، نقل کرده اند و از آن جمله است:
1- حافظ ابو على سعید بن عثمان بن السکن بغدادى، متوفى در مصر سال 353 ه در کتابش «السنن الصحاح». او در آخر کتاب حج، بابى تحت عنوان «باب ثواب کسى که قبر پیامبر را زیارت کند» قرار داده و در این باب، روایتى جز این حدیث را نیاورده است.
سبکى در «شفاء السقام» صفحه 16 گفته است: «ذکر این حدیث از ناحیه او، دلیل بر این است که این حدیث طبق شرطى که او در مقدمه کتابش کرده بطور اتفاق صحیح است و این ابن السکن، امام حافظ مورد اعتماد و کثیر الحدیث و زیاد سفر کرده است …»
او در مقدمه کتابش گفته است: «اما بعد، از من خواستى: روایاتى که ائمه حدیث نقل کرده و کسى آنها را مورد طعن قرار نداده و آن احادیث به نظرم صحیح هستند، برایت جمع کنم، از این رو درباره درخواستت اندیشه کردم، گروهى از ائمه حدیث را یافتم که زحمتها در این مورد کشیده اند و من تمام فراورده هایشان را اخذ کرده و بیش از آنچه که نقل کرده اند، از آنها حفظ نموده و به آنها اقتداء کرده و درخواستت را اجابت نمودم و آن را به ابواب مختلفه که مسلمین به آنها احتیاج دارند، تبویب کرده ام.
نخستین کسى که درصدد جمعآورى احادیث صحیح برآمده «بخارى» وبعد از او مسلم و ابو داود و نسائى است. آنچه را که آنها نقل کرده بودند مورد بررسى قرار داده دیدم که آنان در این کار واقعا کوشش کرده اند.
بنابراین آنچه که در این کتاب به طور اجمال آورده ام، احادیث صحیح مورد اتفاق است و آنچه را که بعد از این ذکر کرده ام از احادیثى است که بعضى دیگر از ائمه حدیث که نامشان را بردم، آورده اند. پس دلیلشان را در قبول آنچه که آورده اند نقل کرده و آن را به آنها نسبت دادم، نه دیگران. و آنچه را که بعضى از اهل حدیث به تنهائى نقل کرده اند ذکر کردم، دلیل آن را نیز بیان نمودم و در هر صورت توفیق از ناحیه خدا است».
2- حافظ ابو القاسم طبرانى، متوفى در سال 360 ه آن را در معجم کبیرش آورده.
3- حافظ ابو بکر محمد بن ابراهیم مقرى اصفهانى، متوفى در سال 381 ه در معجمش آورده.
4- حافظ ابو الحسن دار قطنى، متوفى، در سال 385 ه در امالیش آورده.
5- حافظ ابو نعیم اصفهانى، متوفى در سال 402.
6- قاضى ابو الحسن على بن الحسن الخلعى شافعى، متوفى در سال 492 ه صاحب «الفوائد».
7- حجة الاسلام ابو حامد غزالى شافعى، متوفى در سال 505 ه در «احیاء- العلوم» جلد 1 صفحه 246.
8- حافظ ابن عساکر، متوفى در سال 571 ه صاحب «تاریخ الشام».
9- حافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل دمشقى، متوفى 648 ه.
10- حافظ یحیى بن على قرشى اموى مالکى، متوفى در سال 662 ه.
11- حافظ ابو على الحسن بن احمد بن الحسن الحداد، در کتابش.
12- تقى الدین سبکى شافعى، متوفى در سال 756 ه به طور مفصل درباره طرق این حدیث بحث کرده، و آن را از راه هاى متعدد صحیح در کتاب «شفاء السقام» صفحه 13- 16 آورده است.
13- سید نور الدین على بن عبد اللّه شافعى قاهرى سمهودى، متوفى، در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 396 از طرق مختلف و از آن جمله طریق حافظ ابن السکن آن را استخراج کرده و گفته است: به مقتضاى آنچه که در مقدمه کتاب شرط کرده است، این حدیث به اتفاق همه، از احادیث صحیحه است.
آنگاه گفته است: به خاطر همین است که گروهى و از آن جمله، حافظ زین الدین عراقى، آن را از او نقل کرده و صحیحش دانسته اند.
14- ابو العباس شهاب الدین قسطلانى متوفى در سال 923 ه در «المواهب- اللدنیة» آن را آورده و گفته است: ابن السکن آن را صحیح دانسته است.
15- شیخ محمد خطیب شربینى، متوفى در سال 977 ه در «مغنى المحتاج» شرح المنهاج جلد 1 صفحه 494 آن را آورده و گفته است ابن السکن در سننش که روایاتش صحیحة هستند آن را آورده است.
16- شیخ عبد الرحمن شیخزاده، متوفى در سال 1078 ه در «مجمع الانهر» جلد 1 صفحه 157.
-3-
از عبد اللّه بن عمر، به طور مرفوع روایت شده: «هر کس حج کند و قبرم را بعد از وفاتم زیارت کند همانند کسى است که در حال حیاتم زیارتم کند. و در بسیارى از طرقش جمله «و مصاحبم باشد» اضافه دارد.
این حدیث را بسیارى از حافظان حدیث آورده اند و از آن جمله است:
1- حافظ عبد الرزاق ابو بکر صنعانى، متوفى در سال 211 ه.
2- حافظ ابو العباس حسن بن سفیان الشیبانى، متوفى در سال 303 ه.
3- حافظ ابو یعلى احمد بن على موصلى، متوفى در سال 307 ه در مسندش.
4- حافظ ابو القاسم عبد اللّه بن محمد بغوى، متوفى در سال 317.
5- حافظ ابو القاسم طبرانى، متوفى در سال 360 ه.
6- حافظ ابو احمد ابن عدى، متوفى در سال 365 ه در «الکامل».
7- حافظ ابو بکر محمد بن ابراهیم مقرى، متوفى در سال 381 ه.
8- حافظ ابو الحسن دار قطنى، متوفى در سال 385 ه در سننش و غیر آن.
9- حافظ ابو بکر بیهقى، متوفى در سال 458 ه در سننش جلد 5 صفحه 246.
10- حافظ ابن عساکر دمشقى، متوفى در سال 571 ه در تاریخش.
11- حافظ ابن جوزى، متوفى در سال 597 ه در «مثیر الغرام الساکن الى اشرف الاماکن».
12- حافظ ابو عبد اللّه ابن نجار بغدادى، متوفى در سال 643 ه در کتابش «الدرة الثمینة فى اخبار المدینة».
13- حافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل دمشقى، متوفى 648 ه.
14- حافظ ابو محمد عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705 ه.
15- ابو الفتح احمد بن محمد بن احمد الحداد، در کتابش.
16- حافظ ابو الحسین مصرى.
17- ولى الدین خطیب تبریزى، در «مشکاة المصابیح» که در سال 737 ه تألیف شده در باب حرم مدینه در فصل سوم.
18- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه درباره طرق این حدیث در صفحه 16- 21 کتاب «شفاء السقام» به طور تفصیل بحث کرده و آن را از بسیارى از این حافظان، یاد شده و دیگران روایت کرده است.
19- شیخ شعیب عبد اللّه مصرى حریفیش، متوفى در سال 801 ه در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 137.
20- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 397 به طور تفصیل درباره طرق آن بحث کرده است.
21- حافظ جلال الدین سیوطى، متوفى در سال 911 ه در «الجامع الکبیر» چنانکه در ترتیبش جلد 8 صفحه 99 آمده است.
22- قاضى القضاة شهاب الدین خفاجى حنفى، متوفى در سال 1069 ه در «شرح- الشفاء» تألیف قاضى عیاض جلد 3 صفحه 567.
23- شیخ عبد الرحمن شیخ زاده، متوفى در سال 1078 ه در «مجمع الانهر» جلد 1 صفحه 157.
24- شیخ محمد شوکانى، متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 325.
25- سید محمد بن عبد اللّه دمیاطى شافعى، متوفى در سال 1307 ه در «مصباح الظلام» جلد 2 صفحه 144.
–4-
از عبد اللّه بن عمر به طور مرفوع نقل شده که: «هر کس حج کند و مرا زیارت نکند به من جفا کرده است» «1». گروه زیادى این حدیث را نقل کرده و از آن جمله است:
1- حافظ ابو حاتم محمد بن حبان تمیمى بستى، متوفى در سال 354 ه در «الضعفاء».
2- حافظ ابن عدى، متوفى در سال 365 ه در «الکامل».
3- حافظ دار قطنى، متوفى در سال 385 ه در کتابش احادیثى را که مالک در موطأ نیاورده است، نقل نموده است.
4- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 765 ه از طرق گوناگون در «شفاء السقام» صفحه 22، این حدیث را آورده و حکم ابن جوزى را در مورد ساختگى بودن حدیث رد کرده است.
5- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 398.
6- ابو العباس شهاب الدین قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة» از ابن عدى و ابن حبان و دار قطنى این حدیث را نقل کرده است.
7- شیخ اسماعیل جراحى عجلونى، متوفى در سال 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 278 از ابن عدى و ابن حبان و دار قطنى این حدیث را نقل کرده است.
8- سید مرتضى زبیدى حنفى، متوفى در سال 1205 ه در «تاج العروس» جلد 10 صفحه 74.
9- شیخ محمد شوکانى، متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 325.
-5-
از عمر بطور مرفوع آمده است: «کسى که قبرم را زیارت کند (یا مرا زیارت کند) من شفیع او خواهم بود (یا گواه او خواهم بود) و هر کس در یکى از دو حرم بمیرد، خداوند او را در روز قیامت در زمره کسانى که در امنیت هستند محشور خواهد فرمود
این حدیث را گروهى از حفاظ نقل کرده اند و از آن جمله است:
1- حافظ ابو داود طیالسى، متوفى در سال 204 ه در مسندش جلد 1 صفحه 12.
2- حافظ ابو نعیم اصفهانى، متوفى در سال 430 ه.
3- حافظ بیهقى، متوفى در سال 458 ه در «السنن الکبرى» جلد 5 صفحه 245.
4- حافظ ابن عساکر دمشقى، متوفى در سال 571 ه در «تاریخ الشام».
5- حافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل دمشقى، متوفى در سال 648 ه.
6- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 22.
7- نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 399.
8- ابو العباس قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة».
9- حافظ ابن الدبیع، متوفى در سال 944 ه در «تمییز الطیب» صفحه 162.
10- زین الدین عبد الرؤوف مناوى، متوفى در سال 1031 ه در «کنوز الحقائق» صفحه 141.
11- شیخ اسماعیل عجلونى، متوفى 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 278.
-6-
از حاطب بن ابى بلتعة بطور مرفوع آمده است: «کسى که بعد از مرگم زیارتم کند همانند این است که در زمان حیاتم زیارتم کرده است، و کسى که در یکى از دو حرم بمیرد، خداوند او را در زمره کسانى که در امنیت هستند محشور می کند.»
این روایت را نیز گروه زیر نقل کرده اند:
1- حافظ ابو الحسن دار قطنى، متوفى در سال 385 ه در «السنن».
2- حافظ ابو بکر البیهقى، متوفى در سال 458 ه.
3- حافظ ابن عساکر دمشقى، متوفى در سال 571 ه.
4- حافظ ابو الحجاج یوسف بن خلیل دمشقى، متوفى در سال 648 ه.
5- حافظ ابو محمد عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705 ه.
6- ابو عبد اللّه عبدرى مالکى ابن الحاج، متوفى در سال 737 ه در «المدخل».
7- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 25.
8- شیخ شعیب حریفیش، متوفى در سال 801 ه در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 137.
9- نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 399.
10- ابو العباس قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة» از بیهقى.
11- جراحى عجلونى، متوفى در سال 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 551 از ابن عساکر و ذهبى نقل کرده است. و از ذهبى نقل کرده که گفته است: این حدیث از بهترین احادیث باب از لحاظ سند است.
12- شیخ محمد شوکانى، متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 325.
13- شیخ محمد بن درویش الحوت البیروتى، متوفى در سال 1276 ه در «حسن الاثر» صفحه 246.
-7-
از عبد اللّه بن عمر به طور رفع آمده است: «کسى که حجة الاسلام کند و قبرم را زیارت نماید، و جنگى کرده و درود بر من در بیت المقدس بفرستد، خدا از او درباره چیزهائى که بر او فرض کرده است پرسش نخواهد کرد» «1».
حافظ محمد بن الحسین بن احمد ابو الفتح ازدى، متوفى در سال 374 ه در فوائدش این روایت را آورده است. و حافظ سلفى ابو طاهر اصفهانى، متوفى در سال 576 ه با اسنادش این روایت را از او نقل کرده است. و به همین طریق، تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در شفاء السقام صفحه 25 آورده است. و سید سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 400، و شیخ محمد بن على شوکانى متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 326 نیز این روایت را ذکر کرده اند.
-8-
از ابو هریره، به طور مرفوع آمده است: «هر کس بعد از مرگم زیارتم کند، همانند این است که در زمان حیاتم زیارتم کرده باشد، و هر کس مرا زیارت کند من گواه و شفیعش در روز قیامت خواهم بود»
این روایت را، افراد زیر نقل کرده اند:
1- حافظ ابو بکر احمد بن موسى بن مردویه، متوفى در سال 416 ه.
2- حافظ ابو سعد احمد بن محمد بن احمد بن حسن اصفهانى، متوفى در سال 540 ه.
3- ابو الفتوح سعید بن محمد یعقوبى، در فوائدش در سال 552 ه.
4- حافظ ابو سعد عبد الکریم سمعانى، شافعى، متوفى در سال 562 ه.
5- ابن الانماطى، اسماعیل بن عبد اللّه انصارى مالکى متوفى 619 ه.
6- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 26.
7- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 400.
-9-
از انس بن مالک به طور مرفوع آمده است: «کسى که مرا در مدینه بعنوان یک عمل نیک و قربة الى اللّه زیارت کند من شفیع او خواهم بود. و در روایت دیگرى از او نیز چنین آمده است: «کسى که در یکى از دو حرم بمیرد در روز قیامت در زمره افرادیکه در امنیت هستند محشور خواهد بود و کسى که بقصد قربت مرا در مدینه زیارت کند در قیامت در جوارم خواهد بود. و در عبارت دیگر از او چنین آمده است: «من گواه و شفیعش در قیامت خواهم بود».
این روایت را جمع زیادى از حفاظ نقل کرده اند و از آن جمله است:
1- ابن ابى فدیک، محمد بن اسماعیل، متوفى در سال 200 ه.
2- ابن ابى الدنیا ابو بکر قرشى، متوفى در سال 281 ه.
3- حافظ ابو عبد اللّه حاکم نیشابورى، متوفى در سال 405 ه.
4- حافظ ابو بکر بیهقى، متوفى در سال 458 ه در «شعب الایمان».
5- قاضى عیاض مالکى، متوفى در سال 544 ه در «الشفاء».
6- حافظ على بن حسن، شهیر به ابن عساکر، متوفى در سال 571 ه.
7- حافظ ابن جوزى، متوفى در سال 597 ه در «مثیر الغرام الساکن».
8- حافظ عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705.
9- ابو عبد اللّه العبدرى مالکى ابن الحاج، متوفى در سال 737 ه در «المدخل» جلد 1 صفحه 261.
10- شمس الدین ابو عبد اللّه دمشقى، حنبلى، معروف به ابن القیم جوزیة، متوفى در سال 751 ه در «زاد المعاد» جلد 2 صفحه 47.
11- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 27.
12- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در (وفاء الوفاء) جلد 2 صفحه 400.
13- ابو العباس شهاب الدین قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة».
14- جلال الدین سیوطى، متوفى در سال 911 ه در «الجامع الکبیر» چنانکه در ترتیبش جلد 8 صفحه 99 آمده است.
15- شیخ عبد الرحمن شیخ زاده، متوفى در سال 1078 ه در «مجمع الانهر» جلد 1 صفحه 157 با این عبارت آورده است: «هر کس با قصد در مدینه زیارتم کند در قیامت در جوارم خواهد بود.»
16- شیخ محمد شوکانى متوفى در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 326.
17- ابو عبد اللّه زرقانى مالکى، متوفى در سال 1122 در «شرح المواهب» جلد 8 صفحه 299.
18- جراحى عجلونى، متوفى در سال 1162 در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 251.
19- سید احمد هاشمى، در مختار الاحادیث النبویة صفحه 169.
20- سید محمد بن عبد اللّه دمیاطى شافعى، متوفى در سال 1307 ه در «مصباح الظلام» جلد 2 صفحه 144.
21- شیخ منصور على ناصف در «التاج» جلد 2 صفحه 216.
-10-
از انس بن مالک به طور مرفوع آمده است: «هر کس «1» مرا مرده زیارت کند، مثل این است که در زمان حیاتم زیارت کرده باشد و هر کس قبرم را زیارت کند شفاعتم در قیامت برایش واجب خواهد بود، هیچ فردى از افراد امتم که داراى گشایشى باشد و زیارتم نکند، عذرى برایش نخواهد بود.
این روایت را گروه زیر نقل کرده اند:
1- حافظ ابو عبد اللّه محمد بن محمود ابن نجار، متوفى در سال 643 ه در کتابش «الدرة الثمینة فى فضائل المدینة».
2- تقى الدین السبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 28.
3- حافظ زین الدین عراقى، متوفى در سال 806 ه به این حدیث چنانکه در «المواهب» آمده اشاره کرده است.
4- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 400.
5- ابو العباس شهاب الدین قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در «المواهب اللدنیة».
6- عجلونى، در سال 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 3 صفحه 278.
-11-
از ابن عباس به طور رفع آمده است: «کسى که بعد از مرگم زیارتم کند همانند آن است که در زمان حیاتم زیارتم کند و کسى که به خاطر زیارتم پیش قبرم بیاید، منهم در قیامت گواه و یا شفیعش خواهم بود».
حافظ ابو جعفر عقیلى، متوفى در سال 322 ه در کتاب «الضعفاء» در شرح حال فضالة بن سعید مازنى آورده است. و حافظ ابن عساکر، متوفى در سال 571 ه در «شفاء السقام» صفحه 21 آورده و در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 401 و «نیل الاوطار» شوکانى جلد 4 صفحه 325- 326 نیز آمده است.
-12-
از على امیر المؤمنین علیه السلام به طور مرفوع و غیر مرفوع آمده است: «هر کس قبرم را بعد از مرگم زیارت کند، گویا که در حیاتم زیارتم کرده، و هر کس قبرم را زیارت نکند به من جفا کرده است».
این روایت را گروه زیر نقل کرده اند:
1- ابو الحسین یحیى ابن الحسن بن جعفر حسنى، در کتابش «اخبار المدینه».
2- ابو سعید عبد الملک بن محمد نیشابورى خرکوشى، متوفى در سال 406 ه در «شرف المصطفى».
3- حافظ ابن عساکر، متوفى در سال 571 ه.
4- حافظ ابو عبد اللّه ابن نجار، متوفى در سال 643 ه در کتاب «الدرة الثمینة».
5- حافظ عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705 ه.
6- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 29.
7- شیخ شعیب حریفیش، متوفى در سال 801 ه در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 137.
8- سید نور الدین سمهودى، متوفى در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 401.
9- زین الدین عبد الرؤوف مناوى، متوفى در سال 1031 ه در «کنوز الحقایق» صفحه 141.
-13-
از بکر بن عبد اللّه به طور مرفوع آمده است: «کسى که به مدینه براى زیارتم بیاید روز قیامت شفاعتم برایش واجب خواهد بود. و کسى که در یکى از دو حرم بمیرد، در امن برانگیخته خواهد شد».
ابو الحسین یحیى بن حسن حسینى، در کتابش «اخبار المدینة» این روایت را آورده، چنانکه در «شفاء السقام» سبکى صفحه 30 و «وفاء الوفاء» سمهودى جلد 2 صفحه 402 نیز آمده است.
-14-
از عبد اللّه بن عمر به طور مرفوع آمده است: «هر کس بعد از مرگم زیارتم کند مثل این است که در حیاتم زیارتم کرده است» «2».
این روایت را نیز افراد زیر آورده اند:
1- حافظ سعید بن منصور نسائى ابو عثمان خراسانى، متوفى در سال 227 ه.
2- حافظ ابو القاسم طبرانى، متوفى در سال 260 ه.
3- حافظ ابو احمد ابن عدى، متوفى در سال 365 ه.
4- حافظ ابو الشیخ انصارى، متوفى در سال 369 ه.
5- حافظ ابو الحسن دار قطنى، متوفى در سال 385 ه.
6- حافظ ابو بکر بیهقى، متوفى در سال 458 ه.
7- قاضى عیاض مالکى، متوفى در سال 544 ه.
8- قاضى القضاة خفاجى حنفى، متوفى در سال 1069 ه در «شرح الشفاء» جلد 3 صفحه 565 آن را از بیهقى و دار قطنى و طبرانى و ابن منصور نقل کرده است.
9- زین الدین عبد الرؤف مناوى، متوفى در سال 1031 ه در «کنوز الحقایق» 141 بالفظ: «کسى که قبرم را بعد از مرگم زیارت کند» آورده است.
10- عجلونى، متوفى در سال 1162 ه در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 251 از ابى الشیخ و طبرانى و ابن عدى و بیهقى نقل کرده است.
-15-
از ابن عباس به طور مرفوع آمده است: «کسى که قصد مکه کند آنگاه مرا در مسجدم قصد کند برایش دو حج مقبول نوشته می شود»
فردوس، در مسندش، این حدیث را آورده، چنانکه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 401 و «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 326 نیز آمده است.
-16-
از مردى از آل خطاب به طور مرفوع آمده است: «کسى که از روى قصد مرا زیارت کند روز قیامت در جوارم خواهد بود و کسى که در یکى از دو حرم بمیرد خداوند او را در زمره افرادى که در امنیت هستند محشور خواهد کرد» و «شحامى» اضافه کرده: «کسى که ساکن مدینه شود و با بلایش بسازد روز قیامت گواه و شفیعش خواهم بود».
راویان زیر این حدیث را نقل کرده اند:
1- حافظ ابو جعفر عقیلى، متوفى در سال 322 ه.
2- حافظ ابو الحسن دار قطنى، متوفى در سال 385 ه.
3- حافظ ابو عبد اللّه الحاکم، متوفى در سال 405 ه.
4- حافظ ابو بکر بیهقى، متوفى در سال 458 ه در «شعب الایمان».
5- حافظ ابن عساکر دمشقى، متوفى در سال 571 ه.
6- حافظ ابو محمد عبد المؤمن دمیاطى، متوفى در سال 705 ه این حدیث را از حافظان فوق نقل کرده است.
7- ولى الدین خطیب عمرى تبریزى در «مشکاة المصابیح» که در سال 737 ه تألیف شده است در باب حرم مدینه در فصل سوم آورده است.
8- تقى الدین سبکى، متوفى در سال 756 ه در «شفاء السقام» صفحه 24. و گفته است: این روایت، مرسل و خوب است و از او روایت کرده:
9- سید نور الدین سمهودى، «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 39.
-17-
از عبد اللّه بن عمر به طور مرفوع آمده است: «هر کس مرا در مدینه زیارت کند گواه و شفیعش خواهم بود»
حافظ دار قطنى، با اسنادش آن را در «السنن» آورده چنانکه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 398 نیز آمده است.
-18-
از رسول خدا روایت شده که فرموده است: «کسى که گشایشى در کارش باشد و مسافرتى به سوى من نکند به من جفا کرده است»
این حدیث را ابن فرحون، در مناسکش و غزالى، در «الاحیاء» جلد 1 صفحه 246 و قسطلانى در «المواهب اللدنیة» و عجلونى در «کشف الخفاء» جلد 2 صفحه 278 آورده اند.
-19-
پیامبر اکرم فرموده است: «کسى که بعد از وفاتم زیارتم کند، و درود بر من بفرستد، ده بار به او پاسخ می دهم و ده فرشته او را زیارت می کنند و همه بر او درود می فرستند و کسى که در خانه اش بر من سلام بفرستد خداوند روحم را بر من رد میکند تا بر او سلام بفرستم» «1».
شیخ شعیب حریفیش، متوفى در سال 801 ه در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 137 این حدیث را نقل کرده است.
-20-
از ابى عبد اللّه محمد بن علاء- خداى رحمتش کند- گفته است: «وارد مدینه شدم در حالى که سخت گرسنه بودم، قبر پیغمبر اکرم را زیارت کرده بر او و بر شیخین سلام گفتم، آنگاه عرض کردم: اى رسول خدا خدمتت آمدم در حالى که شدت فقر و گرسنگیم را جز خدا نمی داند و امشب را مهمان تو هستم، آنگاه خواب بر من غلبه کرد در عالم رؤیا رسول خدا را دیدم که به من گرده نانى لطف کرد، نصفش را خوردم وقتى که بیدار شدم نصف دیگر آن در دستم بود، با این مطلب صدق گفتار پیامبر اکرم: «هر کس مرا در خواب ببیند واقعا مرا دیده، زیرا شیطان به شکل من در نمی آید» برایم روشن گردید. آنگاه صدائى شنیدم که می گفت: «اى عبد اللّه! کسى قبرم را زیارت نمی کند مگر آنکه گناهش بخشوده و شفاعتم فرداى قیامت نصیبش خواهد گردید».
شیخ شعیب حریفیش در «الروض الفائق» جلد 2 صفحه 138 همین مطلب را آورده، آنگاه در بیان معنى آن، چنین گفته است: «کسى که قبر محمد (ص) را زیارت کند فردا از شفاعتش برخوردار خواهد شد، بخدا قسم! یاد و حدیثش را مکرر کن، درود دائمى و آشکارت را بر او بفرست تا هدایت یابى، او پیامبر برگزیده صاحب جود و بخشش است، او در میان امت از عذاب و هول فرداى قیامت شفاعت می کند، حوض کوثر که داراى آب گوارا است در قیامت مخصوص به اوست، درود خداى ما همواره بر او باد».
-21-
از رسول خدا نقل شده که فرموده است: «از امتم کسى که داراى گشایشى باشد و زیارتم نکند عذرى برایش نخواهد بود» .
شیخ عبد الرحمن شیخ زاده، در «مجمع الانهر» در شرح «ملتقى الابحر» جلد 1 صفحه 157 این حدیث را آورده و آن را از ادله باب شمرده بدون آنکه کوچکترین ایرادى بر آن بگیرد.
-22-
امیر المؤمنین على علیه السلام فرموده است: من زار قبر رسول اللّه کان فى جواره:
«کسى که قبر رسول خدا را زیارت کند، در جوارش خواهد بود».
ابن عساکر آن را نقل کرده، چنانکه در «نیل الاوطار» شوکانى جلد 4 صفحه 326 آمده است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 142 – 165