محمد النبیّ أخی و صنوی و حمزةُ سیّدُ الشهداءِ عمّی
و جعفرٌ الذی یُضحی و یُمسی یطیرُ مع الملائکة ابنُ أمّی
و بنتُ محمد سَکَنی و عِرْسی منوطٌ لحمُها بدمی و لحمی
و سبطا أحمدٍ وَلَدای منها فَأیّکمُ له سَهْمٌ کسهمی
سبقتکمُ إلی الإسلام طُرّا علی ما کان من فَهْمی و علمی
فأوجبَ لی ولایتَهُ علیکمْ رسولُ اللَّه یومَ غدیرِ خُمّ
فویلٌ ثمّ ویلٌ ثمّ ویلٌ لمن یلقی الإله غداً بظلمی
محمد پیامبر خدا، برادر مهربان من است و حمزه، سرور شهیدان عموی من.
و جعفر، آنکه روز و شب با ملائکه در پرواز است، پسر مادر من است.
دختر پیامبر باعث سکون دل و همسر من است، خون و گوشت او با خون گوشت من بستگی دارد.
ودو نوه پیامبر، پسران من و فاطمه اند، (به من بگوئید) کدامین شما ها چنین بهره ای دارید؟
از روی درک و علم، قبل از همه شما، اسلام اختیار نمودم
و پیامبر خدا، در روز غذیر خم، به امر خدا، ولایتم را بر شما واجب نمود
پس وای بر آنکه در روز باز پسین به ملاقات خدا رسد، در حالیکه به من ظلم نموده باشد.
1- حافظ بیهقی (در گذشته 458 ه.ق) ، قصیده را تماما نقل کرده و میگوید: بر هر شخصی که دوستدار علی است واجب است این قصیده را حفظ کند تا مفاخر آن حضرت را بدانند.
2 – ابو الحجاج یوسف بن محمد بلوی مالکی مشهور به ابن الشیخ (در گذشته حدود 605 ه.ق) وی درج 1 از کتاب (الف با) خود ص 439 مینویسد:اما علی (رض) جایگاه و شرافتی بس بلند دارد، نخستین کسی است که اسلام آورد، همسر فاطمه دختر پیغمبر است و هنگامی که بعضی از دشمنانش بر آن حضرت فخر فروخت، با سرودن ابیاتی، مفاخر خود را بیان فرمود، و از حمزه عموی خود و جعفر فرزند مادر خود نام برد و سرود:
محمد النبی اخی و صنوی- تا آخر اشعاری که ترجمه اش گذشت.
و بعد از شعری که ولایت حضرت و داستان غدیر را ذکر میکند، میگوید:
مراد از این شعر سخن پیامبر است که فرمود:”من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. “: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.پروردگارا دوستی کن با آنکس که علی را دوست و پیرو باشد و دشمن بدار آن را که علی را دشمن بدارد
3- حافظ ابوالحسین زید بن حسن تاج الدین کندی حنفی (در گذشته 612 ه.ق) پنج بیت از قصیده را در کتاب خود (المجتنی) ص 39 از طریق ابن درید، نقل نموده است.
4- یاقوت حموی (در گذشته 626 ه.ق)، شش بیت از این قصیده را، درج 5 (معجم الادبا) ص 266 ذکر کرده و دکتر احمد رفاعی مصری هم، در تعلیقه کتاب، دو بیت دیگر اضافه نموده است.
5- ابوسالم محمد بن طلحه شافعی (درگذشته 652 ه.ق) – که شرح حالش، در گروه شعرای قرنهفتم خواهد آمد – همه قصیده را درس 11 (مطالب السوول) ط. ایران، ذکر کرده و سپس میگوید:این قصیده را کسانی روایت نموده اند که به دقت نظر، و درستکاری معروف بوده اند.
6- سبط ابن جوزی حنفی (درگذشته 654 ه.ق) – در ص 62 (تذکره خواص الامه)، همه قصیده را با اختلاف مختصری در بعضی ابیات، نقل نموده است.
7- ابن ابی الحدید (درگذشته 658 ه.ق) درج 2 (شرح نهج البلاغه) ص 377 ، دو بیت از این قصیده را ذکر و به واسطه شهرت آن، به همان قدر اکتفا مینماید
8 – ابو عبدالله محمد بن یوسف کنجی شافعی (درگذشته 658 ه.ق) در ص 41 کتاب (مناقب ط. مصر) قصیده را ذکر نموده، و سپس در باره استدلال برسبقت علی به اسلام گوید:
همانا علی (کرم الله وجهه) در ابیاتی که سروده به قسمتی از این امر اشاره مینماید و راویان موثق هم، آنرا نقل کرده اند و سپس بیت اول، سوم، پنجم و هفتم را ذکر میکند.
9 – سعید الدین فرغانی (درگذشته 699 ه.ق) – در شرح قصیده تائیه ابن فارض به مناسبت این شعر:”و اوضح بالتاویل ما کان مشکلا علی بعلم ناله بالوصیه.علی به واسط علمی که از پیامبر دریافت کرده، هر آنچه مشکل باشد، با تاویلات صحیح روشن و آشکار می سازد”این دو بیت را به عنوان شرح و توضیح آورده است:
و اوصانی النبی علی اختیار لامته رضی منه بحکمی
و اوحب لی ولایته علیکم رسول الله یوم غدیر خم
پیامبر گرامی، به من وصیت نمود و مرا برای امتش اختیار کرد و به حکمم رضایت داد، و آن ولایتی که بر شما داشت، در روز غدیر خم برای من لازم شمرد
10 – شیخ الاسلام، ابو اسحق حموی (در گذشته 722 ه.ق) قصیده را در (فرائد السمطین) از اول آن تابیت ولایت ذکر کرده و یک بیت هم، قبل از آن اضافه نموده است که عبارتست از:
و اوصانی النبی علی اختیار لامته، رضی منه بحکمی
11- ابو الفدا، (در گذشته 732 ه.ق) در ج 1 ص 118 تاریخ خود، تنها بیتی که سبقت اسلام حضرت را بیان میکند، ذکر نموده است.
12- جمال الدین محمد بن یوسف زرندی (درگذشته چند سالی بعد از 750 ه.ق) قصیده را جز بیت آخر در (درر السمطین) نقل نموده است.
13 – ابن کثیر شامی (درگذشته 774 ه.ق) – پنج بیت قصیده را در ج 8 ص 8تاریخ خود (البدایه و النهایه) از ابی بکر بن درید، از دماد، از ابی عبیده نقل کرده است.
14 – خواجه پارسا حنفی (درگذشته 822 ه.ق) – همه قصیده را در کتاب (فصل الخطاب) خود، از کتاب (اربعین) تا الاسلام خدا بادی بخاری روایت کرده است.
15 – ابن صباغ مالکی مکی (درگذشته 855 ه.ق) – همه قصیده را در ص 16 کتاب (الفصول المهمه) ذکر، و راویانش را به دقت نظر و درستکاری می ستاید.
16 – غیاث الدین خواند میر قصیده را در ج 2 ص 5 کتاب (حبیب السیر) از (فصل الخطاب) (خواجه پارسا) روایت کرده است.
17- ابن حجر (درگذشته 974 ه.ق) — پنج بیت قصیده را در ص 79 کتاب (صواعق) نقل کرده و کلام بیهقی را که گذشت ذکر نموده است. ولی در نسخه خطی (صواعق) تمام قصیده مذکور است و همچنین قندورزی صاحب (ینابیع الموده) که از (صواعق) نقل میکند تمام هفت بیت راذکر کرده است و این خود موید درستی نقل اوست از بیهقی. اما هنگام چاپ (صواعق) دستهای امین، بیتی که مشعر بر ولایت حضرت امیر مومنان است و بیت بعد از آنرا حذف نموده اند.
18 – متقی هندی (درگذشته 975 ه.ق) – – نامه معاویه و پنج بیت از قصیده جواب حضرت امیر را در ج 6 ص 392 (کنزل العمال) ذکر میکند.
19- اسحاقی در ص 33 (لطایف اخبار الدول) نامه معاویه و همه قصیده را ذکر نموده ولی در بیت ولایت تغییری است بدینسان:
و اوجب طاعتی فرضا علیکم رسول الله یوم غدیر خم
فویل ثم ویل ثم ویل لمن یرد القیامه و هو خصمی
20- حلبی شافعی (درگذشته 1044 ه.ق) – ، در ج 1 ص 286 (السیره النبویه) خود: فقط بیتی را که راجع به سبقت اسلام امیر المومنین است ذکر میکند.
21- شبراوی شافعی، استاد دانشگاه ازهر مصر، (درگذشته 1172 (پنج بیت از قصیده را در (الاتحاف بحب الاشراف) ص 181 و در چاپ دیگر ص 69 – نقل نموده.
22- سیداحمد قادین خانی، همه قصیده را به اضافه کلام بیهقی، در (هدایه المرتاب) خود نقل میکند.
23- سید محمود آلوسی بغدادی (درگذشته 1270 ه.ق) — قصیده را بجز بیت اول و آخر آن در ص 78 (شرح عینیه) شاعر توانا، عبدالباقی عمری آورده است و گفته: این قصیده بواسطه ثقات از علی (ع) نقل شده است.
24- قندوزی حنفی (درگذشته 1293 ه.ق) – در ص 291 (ینابیع الموده) ازابن حجر نقل نموده است و ص 371 کتاب هم از (اربعین) تاج الاسلام خدا بادی بخاری، نقل میکند.
25- سید احمد زینی دحلان (درگذشته 304 ه.ق) – تنها بیتی را که مشعر بر سبقت اسلام علی است در (السیرهالنبویه) – حاشیه (السیره الحلبیه) ج 1 ص 190 – نقل نموده و سپس میگوید: این بیت را علی (ع) در جواب نامه معاویه نوشت و سپس کلام بیهقی را که گذشت نقل میکند.
26 – شیخ محمد حبیب الله شنقیطی مالکی، تمامی قصیده را در ص 36 (کفایه الطالب)نقل نموده و آنرا از جمله روایاتی میشمرد که مورد اطمینان است، و استنادش را به علی (ع) صحیح میداند.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص 60الی56