سخن جبله بن عمرو انصاری مجاهد بدر
طبری مینویسد”: جبله بن عمرو ساعدی در کنار خانه اش نشسته بود و بند ستوری در دست داشت. عثمان از آنجا میگذشت. جبل به او گفت: آی نعثل به خدا ترا میکشم و بر ستور زخمناکی نشانده به منطقه آتشفشان (یعنی دماوند) خواهم فرستاد. بار دیگر هنگامی که عثمان بالای منبر بود آمده او را بزیر آورد.”و مینویسد “: اولین کسی که زبان به دشنام عثمان گشود و علیه او جرات به خرج داد جبله بن عمرو ساعدی بود، در انجمن قبیله اش نشسته و بندی در دست داشت، عثمان از آنجا میگذشت، به آنها سلام کرد، جواب سلامش را دادند، جبله به آنها اعتراض کرد که چرا جواب سلام کسی را که چنین و چنان کرده دادید؟ و رو به عثمان کرده گفت: به خدا اگر این دور و بریهایت را طردنکنی این بند را بر گردنت می بندم. عثمان گفت: کدام دور و بریها بخدا من کسی را بعنوان دور و بری اختیار نمیکنم. گفت: مروان را اختیار کرده ای، و معاویه را اختیارکرده ای، و عبد الله بن عامر را اختیار کرده ای، و عبد الله بن سعد را اختیار کرده ای، و در میان اینها کسی هست که قرآن مذمتش کرده و پیامبر(ص) خونش را هدر ساخته است عثمان راه خویش گرفت. از آن روز تا به حال زبان مردم علیه عثمان دراز شده است.”
از این دو مطلب طبری، مطلب اول رابلاذری با همان لفظ روایت کرده و دنباله مطلب را چنین آورده است”: بعد، در حالی که عثمان بالای منبر بود آمده او را بزیر آورد. و اولین کسی بود که به خود جرات پرخاش به عثمان را داده و به او تند گفت، و روزی بنده آورده به او گفت: بخدا یا این دور و بریهایت را طرد کن یا این بند را بر گردنت خواهم افکند، بازار را به انحصار حارث بن حکم درآورده ای و چنین و چنان کرده ای. عثمان، حارث بن حکم را بر بازار (مدینه) گماشته بود و او اجناسی را که از خارج میامد ارزان خریده گران می فروخت، و از محل کسانی که در بازار داد و ستد میکردند عوارض میگرفت و خیلی بدرفتاری میکرد. به همین جهت به عثمان گفتند بازار را از چنگ حارث بن حکم بیرون بیاورد، نپذیرفت. از جبله خواهش کردند دست از عثمان بردارد گفت: بخدا نمیشود، و نمی خواهم فردای رستاخیز بگویم: ما از روسا و بزرگانمان اطاعت کردیم تا ما را از راه دین بدر بردند.
” ابن شبه در” اخبار مدینه ” از قول عبد الرحمن بن ازهر مینویسد “: وقتی خواستند عثمان را دفن کنند به طرف بقیع رفتند. ولی جبله بن عمرو نگذاشت او را در آنجا دفن کنند. ناچار به” حش کوکب- ” قبرستان یهود- رفته او را در آنجا به خاک سپردند. “
امینی گوید: درباره این مرد بزرگ، ابو عمر مینویسد: ” مردی بزرگ و با فضیلت از اصحاب فقیه و دین شناس بود، و یکی از اصحاب عادل ونیکو سیرتی است که روایات و مشاهداتش در فقه مورد استناد است.” همین صحابی عالی قدر و مجاهد بدری چنین نظری به عثمان دارد و چنین رفتاری با او داشته است. حتی سکوت در برابر کارهای عثمان، و بی طرفی سیاسی را گمراهی و از دین بدر شدگی میشمارد، وبر عثمان میتازد و دوستانش را از جواب سلامش باز میدارد در حالیکه جواب سلام مسلمان واجب است، و او رادر برابر مردم و اصحاب و مهاجران و انصار از منبر پائین میکشد، و به کوبیدن او چندان ادامه میدهد تا پس از مرگش او را از دفن شدن در گورستان مسلمانان محروم میسازد تا در گورستان یهود خاکش می کنند. اینها میرساند که وی چه نظری به عثمان داشته است! جبله بن عمرو انصاری تمام این کارها را درحضور و پیش چشم مسلمانان و اصحاب پیامبر (ص) انجام میدهد و اینها یابر ضد عثمان همداستان و در تلاشند یاپا از یاری او به دامن کشیده اند یا در خواری او کوشیده یا از آنچه علیه او میگذرد خوشحالند باستثنای مشتی اموی که وی خوب معرفیشان کرده و گفته آیات قرآن در مذمت آنها فرود آمده و پیامبر (ص) خون بعضیشان را روا و هدر شمرده است، که آنها در جامعه قدر و اعتباری نداشته و منفور و مطرود بوده اند.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 189 – 191