ب(این قسمت اضافه چاپ دوم است) ابو یوسف قاضى در ص 71 کتاب «الآثار» خود از طریق ابراهیم آورده است که:
همانا على (ع) به هنگامى که معاویه با او جنگ مینمود در قنوت خود بر معاویه نفرین مینمود و اهل کوفه هم در این کار از حضرت پیروى کردند؛ معاویه نیز همین کار را میکرد و اهل شام هم از او تبعیت مینمودند.
طبرى در ج 6 ص 40 تاریخش روایت کند که: على (ع) هنگامى که نماز مى خواند در قنوت چنین میفرمود.
اللّهمّ العن معاویة و عمرا و ابا الاعور السّلمى و حبیبا و عبد الرّحمن بن خالد و الضحّاک بن قیس و الولید.
ترجمه: خداوندا! معاویه، عمرو، ابو الاعور سلمى، حبیب، عبد الرحمن بن خالد ضحاک بن قیس و ولید را لعنت فرست!.
چون این خبر به معاویه رسید او نیز در قنوت خود على و ابن عباس و اشتر و حسن و حسین را لعن نمود.
این روایت را هم نصر بن مزاحم در ص 302 کتاب «صفین» خود و ص 636 چاپ مصر آورده و در روایت مزاحم چنین مذکور است:
على (ع) هنگامى که نماز صبح و مغرب را میخواند و از نماز فارغ میشد میگفت:
اللهم العن معاویة و عمرا و ابا موسى و حبیب بن سلمة تا آخر حدیث
که به همان لفظ مذکور است جز آنکه در روایت او به جاى اشتر قیس بن سعد ذکر شده است.
(این قسمت نیز اضافه چاپ دوم است) ابن حزم در ج 4 ص 145 کتاب «المحلّى» روایت کند که على و معاویه در قنوت نمازهاى واجب و مستحب خود یکدیگر را نفرین میکردند.
و این موضوع را وطواط در ص 330 کتاب «الخصایص» خود روایت نموده و این عبارت را بدان افزوده است: و پیوسته این روش برقرار بود تا عمر بن عبد العزیز به خلافت رسید و از آن منع کرد.
و همین روایت را ابن اثیر در ج 3 ص 144 کتاب «اسد الغابه» به لفظ طبرى ذکر نموده است.
(این قسمت نیز اضافه چاپ دوم است) و ابو عمر در «الاستیعاب» در مبحث کنیهها در شرح حال ابو الاعور سلمى گوید: او (ابو الاعور) و عمرو بن عاص در جنگ صفین با معاویه بودند، او نسبت به دشمنى و کینه حضرت از سایرین سختتر بود.
على (ع) او را در قنوت نماز صبح یاد میکرد و میفرمود: خداوندا! او را دفع فرما! و دیگران را نیز در قنوت نفرین میکرد و ابو الفداء در ج 1 ر 179 تاریخش این داستان را به لفظ طبرى ذکر نموده است.
(این قسمت نیز اضافه چاپ دوم است) زیلعى در ج 2 ص 131 کتاب «نصب الرایة» خود از ابراهیم گوید:
چون بین على و معاویه جنگ بر پا شد. على در قنوت معاویه را نفرین مى فرمود و اهل کوفه هم از حضرت پیروى میکردند و معاویه هم على را نفرین میکرد و اهل شام او را پیروى میکردند.
و این موضوع را ابو المظفر، سبط ابن جوزى حنفى در ص 59 تذکره خود به عین لفظ طبرى تا قنوت معاویه روایت کرده و در دنباله آن نام محمّد بن حنفیة و شریح بن هانى را افزوده است.
و ابن ابى الحدید در ج 1 ص 200 «شرح نهج البلاغة» خود نقل از کتاب صفین ابن دیزیل (شرح حالش در ص 162 ج 1 ذکر شده) و از کتاب صفین نصر بن مزاحم روایت نموده و شبلنجى در ص 110 «نور الابصار» خود آنرا ذکر کرده است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج2، ص: 198