اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

«امیرالمؤمنین» لقب علی علیه السلام است

متن فارسی

آری آن کسی که برانگیخته خدا (ص) وی را فرمانروای گروندگان نامید او سرور ما علی (ع) است ابو نعیم در حلیة الاولیاء 1/63 با زنجیره خود آورده است که برانگیخته خدا (ص) گفت: ای انس! برای دست نماز من آبی بریز. سپس برخاست و دوگانه ای بگزارد و آنگاه گفت: انس! نخستین کسی که از این در در آید فرمانروای گروندگان است و سرور مسلمانان و پیشوای چهره های تابناک و درخشان و بازپسین کسی که سفارش پیامبری را پس از مرگ او به کار بندد. انس گفت: من پنهانی گفتم: خدایا! این را از انصار (- یاران مدنی پیامبر) بگردان. ناگاه علی آمد. پیامبر پرسید انس! کیست؟ من گفتم علی- پس شادمانه برخاست و او را در برگرفت و سپس عرق از چهره خویش با چهره او می سترد و عرق از چهره علی با چهره خویش و علی گفت: ای برانگیخته خدا! می بینم کاری می کنی که پیش از من با هیچ کس چنان نکردی گفت: چه مرا از این کار باز می دارد؟ با آن که تو از سوی من (آن چه را بر گردنم هست) می پردازی و آوای مرا به ایشان می شنوائی و در زمینه آن چه- پس از من- چند سخنی پیش آرد روشنگری می نمائی.
و ابن مردویه آورده است که پسر عباس گفت: برانگیخته خدا (ص) در خانه اش بود و علی پسر ابو طالب- خدا رویش را گرامی دارد- آغاز بامداد به نزد او شد تا کسی در رفتن به نزد او بر وی پیشی نگیرد. پس چون به درون آمد پیامبر(ص) را دید در میان خانه، و سر او در دامن دحیه پسر خلیفه کلبی است. پس گفت درود بر تو باد! برانگیخته خدا چگونه است؟
گفت: ای برادر برانگیخته خدا! نیکو است. علی گفت: خداوند- از سوی ما خانواده- تو را پاداش نیکو دهد. دحیه گفت: راستی که من تو را دوست می دارم و در نزد من ستایشی از تو است که شتابان برایت آورده ام: تو فرمانروای گروندگان و راهبر چهره های درخشان و تابناک و … تا پایان و در این گزارش می خوانیم:
پس او سر پیامبر را گرفت و در دامن علی نهاد پس پیامبر (ص) گفت: این گفتگوهای آهسته چیست، پس علی آن چه را در میانه گذشته بود بازگو کرد و او گفت: علی! او دحیه نبود … جبرائیل بود و ترا به نامی خواند که خداوند به آن خوانده بود.
حافظ ابو العلا حسن پسر احمد عطار در گزارشی از زبان پسر عباس آورده است که پیامبر (ص) گفت: ای ام سلمه! گواه باش و بشنو این علی پسر ابو طالب فرمانروای گروندگان است- که همه گزارش در ج 6 ص 80 چاپ دوم گذشت- و طبرانی در معجم خود با زنجیره ای گسسته از زبان عبد اللّه پسر علیم جهنی آورده است که پیامبر گفت: به راستی خدای ارجمند و بزرگ در آن شب که مرا به آسمان ها برد به گونه ای نهانی سه ویژگی علی را برای من باز نمود: این که او سرور گروندگان است و پیشوای پرهیزکاران و راهبر چهره های درخشان و تابناک
گزارش های دیگری هم هست که گزارش های بالا را یاری می دهد و استوار می گرداند. و از آن میان یکی را بو نعیم در حلیة الاولیاء از زبان پسر عباس آورده است که بر بنیاد آن، پیامبر خدا (ص) گفت: خداوند هیچ آیه ای فرو نفرستاد که فراز «ای کسانی که گرویده اید» در آن باشد مگر علی سرور و فرمانروای ایشان است.
– و به گزارش طبرانی و ابن ابی حاتم: مگر علی فرمانروا و بزرگ آنان است و به راستی که خداوند بارها یاران محمد را نکوهید و علی را جز به نیکوئییاد نکرد «1»
و باز گزارش خطیب، که حاکم نیز به این گونه آن را آورده و درست شمرده است: جابر پسر عبد اللّه گفت شنیدم برانگیخته خدا (ص) در روز حدیبیه هم چنان که دست علی را در دست گرفته بود می گفت: این فرمانروای نیکوکاران است و نابود کننده تبهکاران هر که او را یاری کرد خود یاری شده و هر که او را واگذاشت خود واگذاشته شده «2»
و چنان چه در تاریخ الخلفاء به خامه سیوطی ص 115 و در نور الابصار ص 80 می خوانیم ابن ابی حاتم نیز آن را از زبان پسر عباس گزارش کرده و شیخ الاسلام حموینی هم در فرائد السمطین آن را از زبان عبد الرحمن پسر سهمان آورده و ابن حجر نیز در صواعق- به گزارش از حاکم- آن را آورده و در آن دستبرده و به جای «فرمانروای نیکو کاران»، «پیشوای نیکو کاران» نوشته است. که خدا درستکاری را زنده بدارد!
و باز گزارش ابن عدی در کامل خود از زبان علی که پیامبر (ص) گفت:
علی فرمانروا و سرپرست گروندگان است و دارائی جهان، فرمانروا و سرپرست دو رویان، و در گزارشی به جای دورویان، ستمگران و در گزارش دیگر: بدکیشان و ناسپاسان یاد شده است. گزارش بالا را، هم دمیری در حیوة الحیوان 2/412 آورده است و هم ابن حجر در صواعق ص 75. و دمیری می نویسد: از همین جا است که فرمانروای گروندگان علی را- که خدا روی او را گرامی دارد- در میان گروندگان به شاه زنبوران همانند کرده اند.
و باز سخن علی: من فرمانروا و سرپرست گروندگانم و دارائی جهان، فرمانروای بد کیشان و ناسپاسان. و در گزارشی به جای بدکیشان و ناسپاسان، دو رویان آمده ودر گزارش سوم نیز: بدکاران، نهج البلاغة 2/211، تاج العروس 1/381
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 130

متن عربی

نعم؛ إنّ الذی سمّاه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أمیر المؤمنین هو مولانا علیّ علیه السلام.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 130

أخرج أبو نعیم فی حلیة الأولیاء (1/63) بإسناده عن أنس قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «یا أنس اسکب لی و ضوءاً». ثمّ قام فصلّی رکعتین. ثمّ قال: «یا أنس أوّل من یدخل علیک من هذا الباب أمیر المؤمنین، و سیّد المسلمین، و قائد الغرّ المحجّلین، و خاتم الوصیّین»، قال أنس: قلت: اللهمّ اجعله رجلًا من الأنصار و کتمته إذ جاء علیّ، فقال: «من هذا یا أنس؟» فقلت: علیّ، فقام مستبشراً فاعتنقه ثمّ جعل یمسح عرق وجهه بوجهه، و یمسح عرق علیّ بوجهه. قال علیّ: «یا رسول اللَّه لقد رأیتک صنعت شیئاً ما صنعت بی من قبل؟ قال: و ما یمنعنی و أنت تؤدّی عنّی، و تُسمِعهم صوتی، و تبیّن لهم ما اختلفوا فیه بعدی».

و أخرج ابن مردویه من طریق ابن عبّاس قال: کان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فی بیته فغدا علیه علیّ بن أبی طالب- کرّم اللَّه وجهه- بالغداة أن لا یسبقه إلیه أحد، فدخل فإذا النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فی صحن البیت، فإذا رأسه فی حجر دحیّة بن خلیفة الکلبی فقال: «السلام علیک، کیف أصبح رسول اللَّه؟» قال: بخیر یا أخا رسول اللَّه، فقال علیّ «جزاک اللَّه عنّا خیراً أهل البیت» فقال له دحیة: إنّی لأحبّک و إنّ لک عندی مدحةً أزفّها لک، أنت أمیر المؤمنین، و قائد الغرّ المحجّلین إلی آخره. و فیه: فأخذ رأس النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فوضعه فی حجره فقال النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: «ما هذه الهمهمة؟» فقال علیّ بما جری، فقال: «یا علیّ لم یکن دحیّة و لکن کان جبرائیل سمّاک باسم سمّاک اللَّه به».

و أخرج الحافظ أبو العلا الحسن بن أحمد العطّار من طریق ابن عبّاس فی حدیث: قال صلی الله علیه و آله و سلم: «یا أمّ سلمة اشهدی و اسمعی هذا علیّ بن أبی طالب أمیر المؤمنین». الحدیث مرّ بتمامه فی الجزء السادس (ص 80).

و أخرج الطبرانی فی معجمه «1» من طریق عبد اللَّه بن علیم الجهنی مرفوعاً: «إنّ اللَّه عزّ و جلّ أوحی إلیّ فی علیّ ثلاثة أشیاء لیلة أسری بی: أنّه سیّد المؤمنین،

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 131

و إمام المتّقین، و قائد الغرّ المحجّلین».

و تعضد هذه الأحادیث و تؤکّدها عدّة أحادیث، منها ما

أخرجه أبو نعیم فی حلیة الأولیاء من طریق ابن عبّاس قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «ما أنزل اللَّه آیة فیها یا أیّها الذین آمنوا إلّا و علیّ رأسها و أمیرها».

و فی لفظ الطبرانی «2» و ابن أبی حاتم: «إلّا و علیّ أمیرها و شریفها»

و لقد عاتب اللَّه أصحاب محمد فی غیر مکان و ما ذکر علیّا إلّا بخیر «3».

و منها ما أخرجه الخطیب و الحاکم و صحّحه من طریق جابر بن عبد اللَّه، قال: سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یوم الحدیبیة و هو آخذ بید علیّ یقول: «هذا أمیر البررة، و قاتل الفجرة، منصور من نصره، مخذول من خذله» «4».

و أخرجه ابن أبی حاتم من طریق ابن عبّاس کما فی تاریخ الخلفاء للسیوطی (ص 115)، و نور الأبصار «5» (ص 80)، و أخرجه شیخ الإسلام الحمّوئی «6» من طریق عبد الرحمن بن سهمان فی فرائد السمطین، و ذکره ابن حجر فی الصواعق «7» نقلًا عن الحاکم و حرّفه و جعل مکان أمیر البررة: إمام البررة. حیّا اللَّه الأمانة.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 132

و منها ما أخرجه ابن عدی فی کامله «1» من طریق علیّ: إنّ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «علیّ یعسوب «2» المؤمنین، و المال یعسوب المنافقین»، و فی روایة: «یعسوب الظلمة» و فی روایة «یعسوب الکفّار» ذکره الدمیری فی حیاة الحیوان «3» (2/412)، و ابن حجر فی الصواعق «4» (ص 75)،

و قال الدمیری: و من هنا قیل لأمیر المؤمنین علیّ کرّم اللَّه وجهه: أمیر النحل.

و منها قول علیّ: «أنا یعسوب المؤمنین، و المال یعسوب الکفّار» و فی لفظ: «المنافقین»، و فی لفظ: «الفجّار» نهج البلاغة «5» (2/211)، تاج العروس (1/381).