عطا بخشی متوکل عباسی به خاطر تاختن به شیعه
قاضی ابو المکارم، محمد بن عبد الملک بن احمد بن هبه الله بن ابی جراده حلبی، درگذشته سال 565 ، در شرح قصیده میمیه ابی فراس که به نام ” شافیه ” شهرت یافته، از مروان بن ابی حفصه شاعر که از بزرگ ترین مدح کنندگان عباسی است نقل می کند که: در حضور متوکل قطعه شعری خواندم که در آن به رافضی ها تاخته ام، متوکل به عنوان صله، فرمانداری بحرین و یمامه را به من عطا کرد و در حضور همگان چهار خلعت بر تنم بیاراست، قطعه شعر این است :
– جانشینی رسول، به میراث، شما راست، با دادگری شما سیه کاری از میان برخاست.
– دخترزادگان رسول، چشم طمع به میراث او دوخته اند و کمترین بهره ای ندارند.
– داماد که ارث نبرد، و دختر را جانشینی نسزد.
– آنانکه میراث شما را به خود بستند، جز پشیمانی طرفی نبستند.
– حق وراثت به حقدار رسید.
– اگر حق جانشینی و خلافت دخت رسول را بود، هنگامه قیامت بپا بود.
– میراث او جز بهره شما نیست، نه بخدا سوگند، کرامتی هم نیست.
– اینک منم که با این چکامه ام، میان دوست و دشمن نمایانم.
مردی که او را جعفر بن حسین خوانند، بر ابن ابی حفصه تاخته و با این شعر: “قل للذی بفجوره ” الخ سخن در دهان او شکسته است.
امینى گوید: به گمان اینکه شاعر ما از فرزندان ابو عبد اللّه حسین بن حجاج بغدادى باشد یا از معاصرین او، در شمار غدیریه سرایان قرن چهارمش یاد کردیم، و بیش از این از شرح حال شاعر اطلاعى به دست نیاوردیم.
البته غیر از آنچه ذکر شد، غدیریه هاى فراوانى از سروده هاى قرن چهارم بدست آوردیم، ولى چون به شرح حال سرایندگان آن واقف نشدیم، از ایراد آن صرف نظر نمودیم
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج4، ص: 240