هنگامی که به آثار منظوم ادیبان پاک سرشت پیشین بر میخوریم، آنها را در سطحى مینگریم که از مرحله لفّاظى و عبارت پراکنى اوج گرفته از گشتن به گرد تملق این و آن بدور ماندهاند و شعرشان را بر پایه سازندگى مکتبى انسانى و نشر معارف بشرى بکار انداختهاند و در این راه به پیروى از قرآن و حدیث پرداخته از علوم عقلى و فلسفى بحث نمودهاند و پا در فنون و علوم بشرى گذاشته، از سخنان پندزا و سودمند که نشان دهنده روح انسان کامل است، دریغ ننمودهاند. با اینکه شعرشان شامل مزایاى ادبى هم بوده است و چنین ادبیاتى در دیدگاه دانشمندان و صاحبان حکمت و اندیشمندان است، که بشریت بدان احساس احتیاج مینماید و خواسته اهل تاریخ و انسانهاى دیگر است.
ما، در این برداشت، گرانبهاترین اثر را از این اشعار میگیریم و بر مبانى مذهبى و حق جوئى شیعه، استدلال میکنیم که چگونه شاعر اندیشمند ما، از جانمایه میگیرد و خصلتهاى نیکوى آل محمّد را نمودار میسازد، و این هنر شعر و شاعرى است که حقیقت را با جلوه خاصى نشان میدهد و در دیدگاه نسلهاى آینده، که تشنه حق جوئیند قرار میدهد.
شعر شاعر، فضائل اخلاقى و امور معنوى را با روح شنونده در آمیخته و با یک جذبه عمیق رهرو حقجو را به چشمه زلال حقیقت میرساند. فضاى وسیع انسانها را وسیعتر و فریاد دلنشینش را به دل هر انسانى میرساند و چه بسیار این آوازها که از دل شاعران بر میخیزد، در دل شب نواى دلنشین کاروانیان میشود و نشاط دگرى بشتران میدهد و این نوا و آواز است که در دل رهروان شور زندگى میافکند و نوید صبحى دل افروز را به بشر میسپارد.
در مجلس امرا و بزرگان، سرایندگان شعر هنر نمائى دارند و مادران با هزار شور و شعف در کنار گاهواره، زمزمه میکنند و با فرازهاى زیباى شعرى، دل نا آرام طفل را آرامش میبخشند. در سنین کودکى شعر مبدأ تلقین اوصاف پسندیده و خصلتهاى نیکو است و شور ایمان را در رگ و پى جوانان جاى میدهد و همراه با رشد جسمى روح طفل را به آسمانهاى پاک اوج میدهد و افقهاى دیگرى به رویش میگشاید، او را با پاکان آشنا میسازد و دلش را به خاندان پیغمبر که بهترین پاکانند ربط میدهد و این شعر است که اینهمه هنر دارد و میتواند در پى یک خروش، سازمان مخالفین را درهم کوبد و خوار و ذلیلشان کند و بهترین شاهد شمائید که میدانید شعر خوب چه شورى در دل و خروشى در سر میافکند.
(اگر با زبان عربى آشنائى داشتید) میدیدید چگونه در مقابل قصیده میمیه فرزدق، دل میباختید و با هاشمیات کمیت، انس گرفته و قصیده عینیه حمیرى شور و احساسى حماسى در دل و سرتان میافکند، آیا میشد قصیده تائیه دعبل خزاعى را بخوانید و بر جنایات و ستمهائی که بر خاندان رسول رفته اشک نریزید و یا قصیده میمیه امیر ابى فراس شما را دگرگون نکرده و با شاعر دلسوخته همراه نگشته و هم آواز نشوید که:
اى شراب فروشان بى باک به خود مبالید و از خودستائى بازایستید که هر آینه ارزندگانى هم هستند که در نبرد زندگى خون گرم خود را نثار میکنند.
ما در خلال این کتاب با آه سوخته و رنجهاى فراوانى که این شاعران حق جو کشیدهاند آشنا میشویم، لذا شاعران قرن اول هجرى را مینگریم که چگونه مدیحه و مرثیه را سر دادند و چون شمشیر برّانى از پیشوایان دین حمایت کردند و شعرشان تیر خطرناکى بود در جگر دشمن و در هر مرز و بوم جز اعلام دوستى خاندان محمّد کارى نداشتند.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج2، ص: 13