اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۴ مهر ۱۴۰۲

اولین کسانی که برای خلع عثمان و بیعت با علی(ع) به تبلیغ برخاستند

متن فارسی

سخن عمرو بن زراره معاصر پیامبر

بلاذری وبعضی دیگر از مورخان می نویسند”: اولین کسانی که برای خلع عثمان و بیعت با علی (ع) به تبلیغ برخاستندعمرو بن زراره بن قیس نخعی، و کمیل بن زیاد نخعی بودند. عمرو بن زراره به نطق برخاسته گفت: مردم! عثمان با اینکه قانون اسلام را می شناخت آنرا ترک کرد، و با سپردن مقامات دولتی به بدترین افراد میخواهد مردم پاک و صالح را بفریبد واز راه بدر سازد. ولید اطلاع پیدا کرد و به عثمان گزارش داد. عثمان درجوابش نوشت: عمرو بن زراره بیابان گرد سبک سر است. او را به شام تبعید کن، تا پیش مالک اشتر و اسود بن قیس بن یزید برود. قیس بن یزید عموی اسود بن قیس بود و اسود از او بزرگ تر بود. قیس بن قهدان در آنوقت این شعر را سرود: به خدای یگانه، پروردگار کعبه سوگند، سوگندی موکد که در نهان و آشکار جویای پاداش او هستم بدینکار که میکوشم تا ولید و رفیقش عثمان پسر عفان را که تکیه گاه گمراه گرای است از حکومت بر کنار سازم .ابن اثیر میگوید: سراینده این شعر نیز از کسانی است که عثمان از کوفه به دمشق تبعید کرد.”

امینی گوید: نظریه این صحابی کاملا روشن است، و با نظر سایر اصحاب متوافق و همسان است.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 209 و 210

متن عربی

31- حدیث عمرو بن زرارة النخعی

أدرک عصر النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم

قال البلاذری و غیره: إنّ أوّل من دعا إلی خلع عثمان و البیعة لعلیّ عمرو بن زرارة بن قیس النخعی، و کمیل بن زیاد بن نهیک النخعی، فقام عمرو بن زرارة

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 210

فقال: أیّها الناس إنّ عثمان قد ترک الحقّ و هو یعرفه، و قد أغری بصلحائکم یولّی علیهم شرارکم، فبلغ الولید فکتب إلی عثمان بما کان من ابن زرارة، فکتب إلیه عثمان، أنّ ابن زرارة أعرابیّ جلف، فسیّره إلی الشام. و شیّعه الأشتر و الأسود بن یزید بن قیس و علقمة بن قیس بن یزید و هو عمّ الأسود و الأسود أکبر منه، فقال قیس بن قهدان یومئذٍ:

          أُقسمُ باللَّه ربّ البیت مجتهداً             أرجو الثواب به سرّا و إعلانا

             لأخلعنّ أبا وهبٍ و صاحبه             کهف الضلالة عثمان بن عفّانا

 

و قال ابن الأثیر: هو ممّن سیّره عثمان من أهل الکوفة إلی دمشق.

راجع»

: الأنساب للبلاذری (5/30)، أُسد الغابة (4/104)، الإصابة (1/548 و 2/536).

قال الأمینی: لیس علی نظریّة هذا الصحابی ستر یماط عنها، و لا أنّه کان یلهج بغیر المکشوف حتی یُسدل علیه شی ء من التمویه، فإنّک لا تجد رأیه إلّا فی عداد آراء الصحابة جمعاء یومئذٍ.