متوکل از ابن جهم پرسید از میان شعرا از همه برتر کیست؟ او شعرای دوره جاهلیت و اسلام را یاد کرد، آنگاه همین سوال را از ابی الحسن (امام علی بن محمد الهادی علیه السلام) کرد او گفت حمانی است. در آنجا که گوید:
لقد فاخرتنا من قریش جماعه بمد خدود و امتداد الاصابع
فلما تنازعنا المقال قضی لنا علیهم بما یهوی نداء الصوامع
ترانا سکوتا و الشهید بفضلنا علیهم جهیر الصوت فی کل جامع
فان رسول الله احمد جدنا و نحن بنوه کالنجوم الطوالع
“از قریش گروهی به چهره های گشاده و انگشت های کشیده بر ما افتخار جستند.
وقتی در این گفتار با ما به نزاع پرداختند، آهنگ صومعه ها به نفع ما و علیه آنان داوری کرد.
ما در این نزاع ساکت به نظر می رسیم، ولی بانگ بلند مساجد بزرگ علیه آنها، به فضل و بزرگی ما گواهی می دهد.
مگر نمی دانید رسول الله ” احمد ” جد ما است و ما فرزندان او اختران فروزانیم. “
متوکل گفت: این آهنگ صومعه ها چیست؟ امام فرمود: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله آیا او جد من است یا جد تو؟ متوکل خندید و گفت جد تو است ما او را از تو نمی گیریم.
این حدیث را جاحظ ” در المحاسن و الاضداد ” 104 و بیهقی نیزد در المحاسن و المساوی خود 74 هر دو نقل کرده اند با این تفاوت که بیهقی به جای ابن الحسن، رضی را نام برده و گمان می رود رضی تصحیف شده ی مرتضی باشد که لقب امام (ع) است.
همچنین ” شیخ طوسی ” در ” امالی ” 180 و ” بهاء الدین ” در ” تاریخ طبرستان ” 224 و ” ابن شهرآشوب در ” مناقب ” 5ر 118 چاپ هند، این روایت را نقل کرده اند.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج3، ص: 88