اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۱ خرداد ۱۴۰۲

تألیفات صاحب بن عباد و اهدای کتبی به نام او

متن فارسی

جمعى از پرچمداران علم و یکتا سواران ادب، به خاطر بزرگداشت مقام «صاحب» و ارج شناسى نبوغ او، تألیفات علمى خود را به نام او نوشته و اهداء کرده‌اند از جمله:

1- شیخ و استاد بزرگ ما صدوق ابو جعفر قمى، کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام.
2- حسین بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، کتاب نفى التشبیه. در کتاب لسان المیزان ج 2 ص 306 به نقل از فهرست نجاشى چنین آمده ولى در کتاب نجاشى ص 50 بعد از اینکه کتاب نفى تشبیه را یاد کرده می‌نویسد: تألیف دیگرى دارد که به نام صاحب ابن عباد نوشته است.
3- شیخ حسن بن محمد قمى، کتاب تاریخ قم.
4- ابو الحسن احمد بن فارس رازى لغوى، کتاب «صاحبى».
5- قاضى عبد العزیز جرجانى، کتاب «تهذیب».
6- ابو جعفر احمد بن ابى سلیمان: داود صواف مالکى، کتابى در شناخت سنگ و اسامى آن به نام «حجر». تألیف و به خدمت صاحب ارسال داشت، صاحب گفت: «ردوا الحجر من حیث جاء» سنگ را به جاى اولش برگردانید (مثل است) ولى بعد هدیه را پذیرفت و مؤلف را عطا بخشید. این را ابن فرحون در کتاب «دیباج مذهب» ص 36 یاد کرده‌

تألیفات صاحب
صاحب ابن عباد، تألیفاتى در علم و ادب دارد که از آثار جاویدان اوست، از جمله:

1- کتاب «اسماء اللّه و صفاته».
2- نهج السبیل، در اصول.
3- «الامامة» در تفضیل امیر المؤمنین علیه السلام.
4- «وقف و ابتداء».
5- کتاب «المحیط» در لغت (فرهنگ عربى) ده جلد «1».
6- «زیدیه».
7- «المعارف» در تاریخ.
8- «الوزراء».
9- «قضا و قدر».
10- «روزنامه» (یاد داشت روزانه) ثعالبى در یتیمة الدهر از آن نقل می‌کند.
11- «اخبار ابى العیناء».
12- تاریخ الملک و اختلاف الدول.
13- زیدیین.
14- جوهرة الجمهره ابن درید (چکیده جمهره ابن درید است).
15- «اقناع» در عروض.
16- نقض عروض.
17- دیوان رسائل (دفتر انشاء) ده جلد.
18- «الکافى» در رسائل و فنون نویسندگى.
19- اعیاد و فضائل نوروز باستانى
20- دیوان شعر.
21- کتاب «شواهد».
22- کتاب تذکره.
23- تعلیل.
24- الانوار.
25- الفصول المهذبه للعقول.
26- رساله ابانه (پرده‌بردارى) از مذهب اهل عدل.
27- رساله در طب.
28- رساله دیگرى در طب.
29- کشف از مساوى شعر متنبى، در مصر به طبع رسیده و 26 صفحه است.
ثعالبى در یتیمه می‌نویسد: چون صاحب، این رساله را نگاشت، قاضى ابو الحسن على بن عبد العزیز جرجانى کتابى بنام «وساطت» بین متنبى و مدعیان او در شعر، پرداخت و یکى از ادباء نیشابور در این زمینه سرود:
– اى قاضى که کتابهایت در دسترس است و خانه‌ات دور.
– کتاب «وساطه» در زیبائى، نسبت به زیورى که از مفاخر ادب به گردن آویخته‌اى، چون گوهر میانین است.

30- رساله در فضائل سرورمان عبد العظیم حسنى، مدفون در رى.
31- کتاب «سفینه»، ثعالبى در یتیمة الدهر از آن نام برده.
32- کتابى منحصرا در شرح حال شافعى محمد بن ادریس پیشواى فرقه شافعى چنانکه در کتاب «الکواکب الدریة» ص 263 یاد شده.

ضمنا استاد حسین على محفوظ کاظمى (ساکن کاظمین) شفاها اظهار می‌داشت که از تألیفات صاحب ابن عباد، به نسخه این چند رساله برخورد کرده است،

1- «فصول ادبیه و مراسلات عبادیه» در 15 باب ترتیب یافته و هر بابى 15 فصل دارد. نسخه آن در تاریخ 628 نوشته شده.
2- رساله در هدایت و ضلالت، با خط کوفى از روى نسخه مؤلف نوشته شده و با خط مؤلف زیور یافته.
3- امثال سائره، منتخب از شعر ابو الطیب متنبى، و آن 372 بیت است، نسخه به خط باخرزى در تاریخ 434 نوشته شده‌].

خواننده گرامى کاملا توجه دارد که نویسنده این کتابهاى متنوع علمى باید یکى از رجال برجسته تاریخ و نوابغ دهر باشد که در هیچ فنى از فنون علمى کوتاه نیامده، مراتب عالیه را حائز می‌شوند: لذا می‌بینیم که صاحب ما، هم فیلسوف است هم متکلم. هم فقیه و محدث، هم مورخ و لغوى. نحوى، ادیب، نویسنده و شاعر.

شما فکر می‌کنید، شخصیت ادبى و موقعیت علمى این یگانه دهر، که فنون پراکنده را در سینه خود جاى داده و در رشته‌هاى مختلف، از دانش و هنر، تألیفاتى به یادگار نهاده، در چه مقامى است؟ جز این است که او را در قله کوهسار فضائل می‌یابیم که به حق و شایستگى، آوازه او در جهان علم پیچیده و نامش با فلک چرخان، اقطار کیهان را در نوردیده است؟

صاحب، کتابخانه پر ارج و گرانبها و در واقع گنجینه از کتب براى خود فراهم داشته است: موقعى که صاحب خراسان نوح بن منصور سامانى، پیکى به خدمت صاحب گسیل ساخته او را به دربار خود دعوت کرد، ضمنا عطاى وافرى پیشنهاد فرموده صاحب را به خدمت گزارى در پست وزارت ترغیب نمود، صاحب در مقام معذرت برآمده و از جمله چنین گفت:
«چگونه توانم اموال خود را با باروبنه سنگین حرکت دهم، در صورتى که تنها دفاتر و وسائل و کتب علمى من بر چهار صد شتر و بلکه بیشتر حمل باید شد».
در معجم الادباء از ابو الحسن بیهقى نقل آورده که می‌گفت: کتابخانه‌اى که در رى وجود دارد، گواه صادقى بر ارج و بهاى کتابخانه صاحب است. بعد از آنکه سلطان محمود بن سبکتکین قسمتى از کتابخانه رى را سوزانید، من آن کتابخانه را وارسى کردم، دیدم فهرست کتابخانه در ده جلد تدوین یافته:
جریان این است که چون سلطان محمود، وارد رى شد، بدو گفتند: اینها همه کتابهاى رافضیان است و اهل بدعت، و او دستور داد، کتابهاى کلامى را جدا کرده همه را سوزاندند.
از این سخن بیهقى چنین برآورد می‌شود که عمده کتبى که سوخته شده کتابهاى صاحب بوده است «1»، آرى دست جور و ستم، این گونه با آثار شیعه و مفاخر ادبى و علمى آنان بازى کرده است.
بارى خزانه دار این کتابخانه و سرپرست آن، ابو بکر «1» محمد بن ابراهیم بن على مقرى متوفى به سال 381 و ابو محمد عبد اللّه بن حسن اصبهانى خازن بوده‌اند.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏4، ص: 69

متن عربی

و إخباتاً إلى علمه و أدبه أ لّف له غیر واحد من الأعلام الأفذاذ تآلیف قیِّمة، منهم:

1- شیخنا الصدوق أبو جعفر القمّی، أ لّف له کتابه: عیون أخبار الرضا.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏4، ص: 69

2- الحسین بن علیّ بن الحسین بن موسى بن بابویه القمّی، کتابه: نفی التشبیه، کذا فی لسان المیزان «1» (2/306) نقلًا عن فهرست النجاشی «2»، و یظهر من النجاشی (ص 50) أ نّه غیره و لم یسمّه.

3- الشیخ الحسن بن محمد القمّی، أ لّف له کتابه: تاریخ قم.

4- أبو الحسن أحمد بن فارس الرازی اللغوی، کتابه: الصاحبیّ.

5- القاضی علیّ بن عبد العزیز الجرجانی، کتابه: التهذیب.

6- أبو جعفر أحمد بن أبی سلیمان داود الصوّاف المالکی، أ لّف للصاحب کتابه: الحجر و وجّهه إلیه، فقال الصاحب: رُدّوا الحجر من حیث جاء. ثمّ قبله و وصله علیه، ذکره ابن فرحون فی الدیباج المذهّب «3» (ص 36).

و للصاحب آثارٌ خالدةٌ فی العلم و الأدب منها:

1- کتاب: أسماء اللَّه و صفاته.

2- کتاب: نهج السبیل فی الأصول.

3- کتاب: الإمامة فی تفضیل أمیر المؤمنین.

4- کتاب: الوقف و الابتداء.

5- کتاب: المحیط فی اللغة، فی عشر مجلّدات «4».

6- کتاب: الزیدیّة.

7- کتاب: المعارف فی التاریخ.

8- کتاب: الوزراء.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏4، ص: 70

9- کتاب: القضاء و القدر.

10- کتاب: الروزنامچه، ینقل عنه الثعالبی فی یتیمة الدهر.

11- کتاب: أخبار أبی العیناء.

12- کتاب: تاریخ الملک و اختلاف الدول.

13- کتاب: الزیدیِّین.

14- کتاب: جوهرة الجمهرة لابن دُرید.

15- کتاب: الإقناع فی العروض.

16- کتاب: نقض العروض.

17- کتاب: دیوان رسائله، فی عشر مجلّدات.

18- کتاب: الکافی، فی الرسائل و فنون الکتابة.

19- کتاب: الأعیاد و فضائل النیروز.

20- کتاب: دیوان شعره.

21- کتاب: الشواهد.

22- کتاب: التذکرة.

23- کتاب: التعلیل.

24- کتاب: الأنوار.

25- کتاب: الفصول المهذِّبة للعقول.

26- کتاب: رسالة الإبانة عن مذهب أهل العدل.

27- کتاب فی الطبّ.

28- کتاب فی الطبّ أیضاً.

29- کتاب: الکشف عن مساوئ شعر المتنبّی، طبع بمصر فی (26) صحیفة. قال الثعالبی فی الیتیمة «1»: و لمّا عمل الصاحب هذه الرسالة عمل القاضی أبو الحسن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏4، ص: 71

علیّ بن عبد العزیز الجرجانی کتابه الوساطة بین المتنبّی و خصومه فی شعره، و قال فیه بعض أدباء نیسابور:

أیا قاضیاً قد دَنَتْ کُتْبُه             و إن أصبحتْ دارُهُ شاحطه «1»

کتابُ الوساطةِ فی حسنِهِ             لعِقدِ معالیک کالواسطه‏

 

30- رسالةٌ فی فضل سیِّدنا عبد العظیم الحسنی، المدفون بالریّ.

31- کتاب: السفینة، نسبها إلیه الثعالبی فی تتمّة الیتیمة «2».

32- کتابٌ مفرد فی ترجمة الشافعی محمد بن إدریس- إمام الشافعیّة- کما فی الکواکب الدریّة (ص 263).

و شافهنی الأستاذ حسین محفوظ الکاظمی بأنّه رأى من تآلیف الصاحب ما یلی:

1- الفصول الأدبیّة و المراسلات العبادیّة، مرتّبة على خمسة عشر باباً، فی کلِّ باب خمسة عشر فصلًا، و النسخة مؤرّخةٌ بسنة (628).

2- رسالة فی الهدایة و الضلالة، مخطوطةٌ بالخطّ الکوفی، نسخت من نسخة المؤلِّف و علیها خطّه.

3- الأمثال السائرة من شعر أبی الطیِّب المتنبّی، و هی (372) بیتاً، و النسخة بخطّ الباخرزی مؤرّخة بسنة (434).

و القارئ جِدُّ علیم بأنّ مؤلِّف هذه الکتب المتنوِّعة، أحد أفذاذ العلم الذین لم یعدُهم أیُّ مقام منیع من الفنون، فهو: فیلسوف، متکلّم، فقیه، محدِّث، مؤرِّخ، لغویّ نحویّ، أدیب، کاتب، شاعر، فما ظنّک بمثله من نابغة جمع الشوارد، و ألّف بین

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏4، ص: 72

متفرِّقات العلوم، و هل تجده إلّا فی الذروة و السنام من الفضل الظاهر، فحقَّ له هذا الصیت الطائر، و الذکر السائر مع الفلک الدائر.

کانت للصاحب مکتبة عامرة، و قد نوّه بها لمّا أرسل إلیه صاحب خراسان الملک نوح بن منصور السامانی فی السیر یستدعیه إلى حضرته و یرغِّبه فی خدمته، و بذل البذول السنیّة، فکان من جملة أعذاره قوله: ثمّ کیف لی بحمل أموالی مع کثرة أثقالی، و عندی من کتب العلم خاصّة ما یُحمل على أربعمائة حمل أو أکثر؟

 [و] فی معجم الأدباء «1») قال أبو الحسن البیهقی: و أنا أقول: بیت الکتب الذی بالریّ دلیلٌ على ذلک بعدما أحرقه السلطان محمود بن سبکتکین، فإنّی طالعت هذا البیت فوجدت فهرست تلک الکتب عشر مجلّدات، فإنَّ السلطان محموداً لمّا ورد إلى الریّ قیل له: إنّ هذه الکتب کتب الروافض و أهل البدع، فاستخرج منها کلّ ما کان فی علم الکلام و أمر بحرقه.

یظهر من کلام البیهقی هذا، أنّ عمدة الکتب التی أُحرقت هی خزانة کتب الصاحب، و هکذا کانت تعبث ید الجور بآثار الشیعة و کتبهم و مآثرهم.

و کان خازن تلک المکتبة و متولّیها: أبو بکر محمد بن إبراهیم بن علیّ المقری «2» المتوفّى (381)، و أبو محمد عبد اللَّه الخازن ابن الحسن الأصبهانی.