این شاعر، تألیفات با ارزشى در موضوعات گوناگون دارد، بقرار زیر:
1- عطیه ربانى و هدیه سلیمان: شرحى است بر «لامیه» که ابیاتى از آنرا ذکر کردیم. و در این شرح، بخشى از تألیفات خود را نام میبرد، که از آن استفاده کردیم. این شرح با این ابیات شروع میشود:
– اى کلام از انتظام نام ذاتت در نظام وى ز شهد شکرین شکرت زبان شیرین بکام
– رحمتت عام و سلامت بر روان انبیا خاصه بر روح محمّد باد بر آل عبا
2- تحفة الاخیار و کشف الاسرار، که در شرح قصیده رائیهاى که بفارسى در مدح امیر مؤمنان على علیه السّلام سروده، نگاشته است. این قصیده به مونس الابرار موسوم است «3».
3- بهجة الدارین در حکمت، صاحب روضات میگوید: این کتاب را در این اواخر دیدهام.
4- رسالة السلامیة در ترک کردن (السّلام علیک ایها النبى) در تشهد.
5- الاربعین در فضایل امیر مؤمنان و امامت امامان معصوم علیهم السّلام.
6- الجامع در اصول فقه و دین، که آنرا «حجة الاسلام» نامیده است.
7- الفوائد الدینیه در رد فلاسفه و صوفیه.
8- حکمة العارفین فى رد شبه الخالفین.
9- تنبیه الراقدین در موعظه، که به چاپ رسیده است.
10- رسالة فى خلل الصلوة بزبان فارسى.
11- حق الیقین در شناخت اصول دین.
12- منهاج العارفین که در آن رباعیات خود را شرح کرده است.
13- فرحة الدارین در عدالت.
14- رسالهاى در نماز شب.
15- رسالهاى در اذکار.
16- شرح تهذیب الحدیث.
17- رسالهاى در رضاع.
18- مفتاح العدالة.
19- رسالة الجمعه.
20- سفینة النجاة.
این شاعر، شیخ الاسلام و امام جمعه و جماعت شهر شریف قم بوده، و بسال 1099 در همانجا وفات یافت، و در پشت آرامگاه زکریا بن آدم قمى طاب ثراه بخاک سپرده شده است.
از اشعار فارسى اوست:
از گفته مصطفى امام است سه چار از روى چه گویى که امام است چهار
نشناسى اگر سه چار حق را ناچار خواهى به عذاب ایزدى گشت دچار
دلیل رفعت شأن على اگر خواهى به این کلام دمى گوش خویشتن میدار
چه خواست مادرش از بهر زادنش جائى درون خانه خاصش بداد جا ستار
پس آن مطهره با احترام داخل شد در آن مقام مقدس بزاد مریم وار
برون چه خواست که آید پس از چهارم روز ندا شنید که [نامش برو على بگذار]
فداى نام چنین زادهاى بود جانم چنین امام گزینید یا اولى الابصار
از رباعیات اوست:
اى مانده ز کعبه محبت مهجور افتاده ز راه مهر صد منزل دور
با حب عمر، دم مزن از مهر نبى کى جمع توان نمود با ظلمت نور
***
بما رسیده حدیث صحیح مصطفوى که هست بعد پیمبر امام هشت و چهار
کسى نکرده ز امت بدین حدیث عمل بغیر پیرو آل و ائمه اطهار
***
اى طالب علم دین ز من گیر خبر تا چند دوى در بدر اى خسته جگر
خود را برسان به شهر علم اى غافل شو داخل آن شهر، و لیکن از در
***
نبى چو وارد «خم» گشت بر سر منبر خلیفه کرد علی را بگفته جبار
نهاد بر سر او تاج وال من والاه ز امّتش بگرفت از براى وى اقرار
و لیک آنکه به بخبخ نمود تهنیتش بکرد از پى اقرار خویشتن انکار
فتاد بر سر حارث زغیب سنک قضا چو گشت منکر نصّ غدیر آن غدار
***
از رباعیات او:
از دورى راه خویشتن یادى کن آماده ز بهر سفرت زادى کن
از بیکسى مردن خود یاد آور در ماتم خود نشین و فریادى کن
***
از دورى راه خویشتن کن یادى آماز ز بهر سفرت کن زادی
در راه طلب چه خفتهاى اى غافل برخیز که از قافله دور افتادی
***
برخیز چه خفتهاى رفیقان رفتند غافل چه نشستهاى عزیزان رفتند
خندان منشین که جمله یاران عزیز با سوز دل و دیده گریان رفتند
***
اى بنده طول امل و حرص و حسد فردا است که اعضاى تو از هم ریزد
این سر که ز باد نخوت امروز پر است تا چشم زنى بود پر از خاک لحد
***
تا چشم زنى رسیده وقت سفرت فردا است که در جهان نماند اثرت
بر روى زمین خرام و غفلت تا کى از زیر زمین مگر نباشد خبرت
***
از وادى معصیت بیا زود گذر کاین مرحله راهست بسى خوف و خطر
گویى که کنم توبه پس از پیریها از مرگ جوانان مگرت نیست خبر
***
سالک هوس عالم بالا نکند پا بند الم ز پاى دل وا نکند
هر دل که ز یاد مرگ معمور شود حقد و حسد و حرص در او جا نکند
***
خواهى نشود گلشن دل چون بیشه بر کن تو نهال حرص را از ریشه
بر پاى درخت امل و حرص و حسد پیوسته زیاد مرگ میزن تیشه
***
اى طالب سیم و کیمیاى اصغر آموز ز من تو کیمیاى اکبر
در بوته یاد مرگ خود را بگداز تا خاک دلت شود طلاى احمر
***
در تقریظ کتابهاى چهار گانه اسلامى «1» ابیات زیر را گفته است:
دین را کتب اربعه چون جان باشد این چار چهار رکن ایمان باشد
هنگام جهاد نفس این چار کتاب چار آینه صاحب عرفان باشد
***
اى آنکه تو را غلط روى عادت و خوست روکن به رهى که منزل رحمت او است
میخوان کتب اربعه کز وى هر سطر راهى است که راست میرود تا در دوست
***
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 423