بی انصافی در انکار علم علی علیه السلام و اثبات اعلمیت عمر!
علامه امینی می گوید : مادامیکه زنده باشی روزگار به تو شگفتی نشان دهد !! متحیرم که چه بگویم : درباره روشنفکری که خود را فقیهی از فقهاء اسلامی حساب می کند و این احادیث و مانند آن تمامی از آن چه ما در اینجا و آنجا مقدم داشتیم از سخنان صحابه و از اجماع صحیح ها و اخبار حسن یاد شده در جزء سوم ص 95 و 100 تمام امت اسلامیه بر وارث بودن امیرالمومنین علیه السلام علم پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله را. پس اوصرف نظر می کند از این نص های صریحه و می بیند در میان امت از صحابه و حتی تا امروز کسی را که او اعلم و داناتراز امیرالمومنین علیه السلام باشد.
در تعجبم که چه بگویم : درباره مردی که کتابی تالیف می کند از مطالب کهنه و پوسیده ننگین و شرم آور و نام آن را (الوشیعه) می گذارد بدون توجه به عاقبت بد آن و بدون وحشت از ظاهر شدن زبان آن بلکه نزد خویشان و هم مسلکانش خرم و مسرور است بر رد کردن شیعیان و نمی داند احمق که فاسد کرد خوشنامی آنها را و سیاه کرده چهره تاریخ ایشان را به این بدگوئی و افتراء به نام و شیعه بدون احساس به اینکه کاوشگر کنجکاو به زودی پرده از دروغ گوئی ها و تهمت های او بر می دارد و داغ بدنامی و ننگ بر آن گذارده و رسوا می نماید. او گوید: عمر فقیه ترین صحابه و داناترین اصحاب بود در زمانش بنا بر اطلاق و جداً اعرف فقیهان بود به موارد حدیث و قرآن کریم« ن ط » در تمام مدت عمرش در همه کارها عمل به کتاب و سنت می کرد ومی شناخت موارد سنت را و می فهمید معانی قرآن را و این چهار جمله را ما جمع آوری کردیم و پیدا نمودیم از یاوه سرائی های عنوان شده به نام « الخلافه الراشده » از صحیفه « و ن- ه س » ما منکر نیستیم فقه و علم عمر بن خطاب را چون که شأن هر مسلمانی که هم زمان با پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله باشد و معاشرت با او نموده باشد اگر دلالی و واسطه گری در بازار غافل و مشغولش نکرده باشد این است که دانا و فقیه باشد و ما دوست داریم که او را معرفی نمائیم اگر مجال داشتیم به آنچه که آن مردک توصیف او را نموده بعد از آنکه در بین مردم به « خلافه راشده» معروف شده. و از حاملین این بار سنگین جز آن که آنچه را که من حفظ کردم از متون کتابها و تواریخ متفق با این ادعاء باطل نیست.
و تاریخ صحیح ما را متوجه می کند به قسمت زیادی که این مردک صورت خود را از آن گرداننده است و دور می دارد ما را از خیال آن دور داشتن مشرق و مغرب و می رساند به گوش ماسخن خود خلیفه را از پشت پرده نازکی که : “کل الناس افقه من عمر حتی رباب الحجال ” « همه مردم داناتر ازعمرند حتی زنان پرده نشین »
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 6 ص 118 )