اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۷ آذر ۱۴۰۳

تقسیم بیت المال توسط خلیفه

متن فارسی

صعصعة بن صوحان
صعصعه برادر زید بن صوحان نیز نامش در فرهنگ اصحاب پیامبر(ص) آمده است. «ابو عمر» مینویسد: «در دوره پیامبر خدا (ص) مسلمان بود اما نه او پیامبر (ص) را دید و نه پیامبر (ص) او را. رئیس قبیله و مردى سخنران و خوش بیان و دیندار بود». «شعبى» میگوید: «من فن سخنورى را نزد او می آموختم.» عقیل بن ابیطالب در وصف او به معاویه میگوید: «صعصعه مردى عظیم الشأن و خوش بیان است، در جنگ سواره نظام فرمانده است، همه اقرانش را در نبرد تن به تن به خاک مى اندازد. کارهاى بی سامان را به سامان می آورد، و بساط منظم تبهکاران را برهم میزند. مردى بى نظیر است.»«ابن اثیر» مینویسد: «یکى از سران قبیله خویش- عبد القیس- بود.مردى سخنور و خوش بیان و گویا و دیندار و پر فضیلت در شمار یاران على رضى اللّه عنه.»با عثمان گفتگوئى داشته که قسمتى از آن را خواهیم آورد. با معاویه کشمکشها و بحثها داشته که در تاریخ آمده است «1».
«ابن سعد»، «نسائى»، «ابن حیان»، «ابن عساکر»، «ابن اثیر»، و «ابن حجر» وى را از راویان ثقه و مورد اطمینان شمرده اند.
«ابن شبّه» روایت کرده که «در خلافت عمر بن خطاب، اموالى به مبلغ یک میلیون درهم از طرف ابو موسى (اشعرى) به مدینه فرستاده شد و عمر آن را میان مسلمانان تقسیم کرد و مقدارى زیاد آمد. بر سر این که آن زیاده را چه کنند و به چه مصرفى برسانند اختلاف بود. پس عمر به نطق ایستاد و بعد از سپاس و ستایش خدا گفت: مردم! پس از این که حق مردم را دادم مقدارى براى شما زیاد آمده است در مورد آن چه میگوئید؟ در این هنگام صعصعة بن صوحان که نوجوانى بود گفت: اى امیر المؤمنین! تو فقط در مواردى میتوانى با مردم مشورت کرده نظر بخواهى که آیات قرآن تکلیفش را معلوم نکرده باشد. لکن در مواردى که آیات قرآن نازل گشته و موارد مصرفش را مشخص کرده باید در همان موارد معین شده صرف کنى. عمر گفت: راست گفتى. تو از من هستى و من از تو- یعنى همه مسلمانان اجزاء یک امت و در مسؤولیت و اداره همسان اند و آنگاه باقیمانده را میان مسلمانان تقسیم کرد. «1»

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 70

متن عربی

3- صعصعة بن صوحان العبدی، أخو زید الخیر المذکور: ذکر فی معاجم الصحابة، قال أبو عمر: کان مسلماً على عهد رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لم یلقه و لم یره. کان سیّداً فصیحاً خطیباً دیّناً. قال الشعبی: کنت أتعلّم منه الخطب، و قال عقیل بن أبی طالب لمعاویة فی حدیث: أمّا صعصعة فعظیم الشأن، عضب اللسان، قائد فرسان، قاتل أقران، یرتق ما فتق، و یفتق ما رتق، قلیل النظیر.

و قال ابن الأثیر: کان سیّداً من سادات قومه عبد القیس، و کان فصیحاً خطیباً

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏9، ص: 70

لسناً دیّناً فاضلًا یُعدّ فی أصحاب علیّ رضى الله عنه.

له مع عثمان محاورة سیوافیک شی‏ء منها، و مواقفه مع معاویة ذکرت جملة منها فی مروج الذهب (2/76- 83)، و تاریخ ابن عساکر (6/424- 427). وثّقه ابن سعد و النسائی و ابن حبّان «1» و ابن عساکر و ابن الأثیر و ابن حجر.

أخرج ابن شبّة: أنّ عمر بن الخطّاب قسّم المال الذی بعث إلیه أبو موسى، و کان ألف ألف درهم و فضلت منه فضلة فاختلفوا علیه حیث یضعها، فقام خطیباً فحمد اللَّه و أثنى علیه، و قال: أیّها الناس قد بقیت لکم فضلة بعد حقوق الناس فما تقولون فیها؟ فقام صعصعة بن صوحان و هو غلام شابّ فقال: یا أمیر المؤمنین إنّما تُشاور الناس فیما لم یُنزل اللَّه فیه قرآناً، أمّا ما أنزل اللَّه به القرآن و وضعه مواضعه فضعه فی مواضعه التی وضعه اللَّه تعالى فیها. فقال: صدقت. أنت منّی و أنا منک. فقسّمه بین المسلمین.

راجع «2»: طبقات ابن سعد، مروج الذهب، تاریخ ابن عساکر، الاستیعاب، أُسد الغابة، الإصابة، تهذیب التهذیب، خلاصة الخزرجی.