صعصعة بن صوحان
صعصعه برادر زید بن صوحان نیز نامش در فرهنگ اصحاب پیامبر(ص) آمده است. «ابو عمر» مینویسد: «در دوره پیامبر خدا (ص) مسلمان بود اما نه او پیامبر (ص) را دید و نه پیامبر (ص) او را. رئیس قبیله و مردى سخنران و خوش بیان و دیندار بود». «شعبى» میگوید: «من فن سخنورى را نزد او می آموختم.» عقیل بن ابیطالب در وصف او به معاویه میگوید: «صعصعه مردى عظیم الشأن و خوش بیان است، در جنگ سواره نظام فرمانده است، همه اقرانش را در نبرد تن به تن به خاک مى اندازد. کارهاى بی سامان را به سامان می آورد، و بساط منظم تبهکاران را برهم میزند. مردى بى نظیر است.»«ابن اثیر» مینویسد: «یکى از سران قبیله خویش- عبد القیس- بود.مردى سخنور و خوش بیان و گویا و دیندار و پر فضیلت در شمار یاران على رضى اللّه عنه.»با عثمان گفتگوئى داشته که قسمتى از آن را خواهیم آورد. با معاویه کشمکشها و بحثها داشته که در تاریخ آمده است «1».
«ابن سعد»، «نسائى»، «ابن حیان»، «ابن عساکر»، «ابن اثیر»، و «ابن حجر» وى را از راویان ثقه و مورد اطمینان شمرده اند.
«ابن شبّه» روایت کرده که «در خلافت عمر بن خطاب، اموالى به مبلغ یک میلیون درهم از طرف ابو موسى (اشعرى) به مدینه فرستاده شد و عمر آن را میان مسلمانان تقسیم کرد و مقدارى زیاد آمد. بر سر این که آن زیاده را چه کنند و به چه مصرفى برسانند اختلاف بود. پس عمر به نطق ایستاد و بعد از سپاس و ستایش خدا گفت: مردم! پس از این که حق مردم را دادم مقدارى براى شما زیاد آمده است در مورد آن چه میگوئید؟ در این هنگام صعصعة بن صوحان که نوجوانى بود گفت: اى امیر المؤمنین! تو فقط در مواردى میتوانى با مردم مشورت کرده نظر بخواهى که آیات قرآن تکلیفش را معلوم نکرده باشد. لکن در مواردى که آیات قرآن نازل گشته و موارد مصرفش را مشخص کرده باید در همان موارد معین شده صرف کنى. عمر گفت: راست گفتى. تو از من هستى و من از تو- یعنى همه مسلمانان اجزاء یک امت و در مسؤولیت و اداره همسان اند و آنگاه باقیمانده را میان مسلمانان تقسیم کرد. «1»
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 70