20- امیر المؤمنین (ع) به معاویه مینویسد: «… بخدا قسم جز تو کسی پسر عمویت (عثمان) را نکشت (یعنی سبب قتلش نشد، و من امیدوارم که تو را بخاطر گناهی همانند گناهش یا بزرگتر از آن به او ملحق سازم!» «3»
در خاتمه، این چند بیت حسان بن ثابت را باید بخاطر آوریم:
ای آزاد مردان! سست دل نشوید و بنیکوئی صبر و شکیبائی ورزید.
گاه در پیشامدهای ناگوار صبر مفید می افتد.
کاش میدانستم و کاش پرنده ای برایم خبر میآورد که.
موضع گیری علی در مورد عثمان چگونه بود؟
بزودی در کشورتان این شعار را خواهید شنید:
اللّه اکبر! برای انتقام خون عثمان بپا خیزید «4»!
از دقت در احادیث یاد شده باین نتیجه میرسیم که امام علی بن ابیطالب (ع) عثمان را پیشوای عادلی نمیدانسته که از مرگش ناراحت شود یا آنچه بر سر او میآید برایش اهمیت داشته باشد یا اجتماع و شورش مردم علیه او باعث خشمش گردد، بلکه از حکومت او دوری میجسته و کناره گرفته است و از این بیمناک بوده که اگر در دفاع و رفع خطر از او پیشتر رود گناهکار شود. کسانی را هم که علیه او برخاسته اند گناهکار نمیدانسته و گرنه قیامشان را نکوهش مینمود حال اینکه در برابر قیامشان سکوت نموده و بعدها- چنانکه نامه اش به مردم مصر گواهی میدهد و تحسینشان کرده است. کسانی را که او را خوار گذاشته اند بهتر از یاورانش میدانسته و همین دلیل است بر این که او را حاکم عادل نمیدانسته است، زیرا اگر حاکم عادل میشمردش حداقل میگفت: یاری دهنده اش بهتر از کسی است که او را واگذاشته و یاری ننموده است. این سخن را حتی درباره افراد عادل عادی میگفت تا چه رسد به حاکم «و خلیفه» عادل.
روایتی که شکایت عثمان را به عباس بن عبد المطلب متوفای سال 32 هجری در بر دارد سندی است که معلوم میدارد اختلاف و کشمکش امام با عثمان سابقه ممتد داشته و سالها پیش از انقلاب عمومی و محاصره خانه عثمان بوده است یعنی در اواسط دوره حکومت و سالها پیش از مرگش. فرمایش او که «اگر عثمان بمن دستور دهد از خانه ام بیرون روم بیرون خواهم رفت» برای فهماندن این مطلب است که اختلاف بهیچوجه بر سر حکومت و املاک و حقوق شخصی نیست و اگر با عثمان مخالفتی دارد با رویه و رفتار او است و مخالفتش چیزی جز امر بمعروف و نهی از منکر نیست و از این وظیفه دینی نمیتوان در گذشت و نمیتوان انجام ندادش.
هر گاه در عبارات و کلمات درخشان و گویای امام دقت کنید نظرش را
درباره عثمان بروشنی خواهید دید. در نطقی که روز بعد از بیعت یعنی دومین روز حکومتش ایراد کرده میگوید: «هان! هر قطعه ملکی که عثمان بفرمانش از املاک عمومی به تصاحب کسی داده و هر پولی که از مال خدا به کسی بخشیده به خزانه عمومی باز میگردد.» از سخنش پیداست که او را حاکم عادل و حاکمی که مجری قانون الهی بوده نمیشناخته است و گرنه کارش را در مورد واگذاری املاک و اعطای اموال ابطال نمیکرد.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 114