«بدانکه چون اندیشهات نمیتواند همه کارها را زیر نظر گیرد آن را به کارهاى مهمتر بگیر.»
«و چون اموالت نمیتواند همه مردم را رفع نیاز کند آنرا به حق داران اختصاص بده.»
«و از آنجا که نمیتوانى با همه مردم آمیزش کنى اهل فضل و دانش را برگزین.»
«و چون شبانه روزت با تمام کوشش کفایت همه کارهایت را نمیدهد، کارت را تقسیم کن.»
«هرچند وقتى که صرف کارهاى غیر مهم کنى بکارهاى مهم زیان زدهاى.»
«هرچند اموالت را که در راه باطل مصرف میکنى، از مصرف آنها در راه حق خود را محروم کردهاى.»
«هرچند از مقام و شخصیت خود را با مردم کم مایه بگذرانى از فیض محضر اهل فضل و کمال محروم میگردى.»
«آنچه از روز و شب خود را در غیر نیاز بکار گیرى، از کارهاى مورد نیازت بازمانى.»
برادر این عباس، فضل بن حسن همان شاعرى است که در مصیبت جدش ابا الفضل شهید کربلا (ع) گفته است.
احقّ الناس أن یبکى علیه فتى ابکى الحسین بکربلاء «1»
اخوه و ابن والده علىّ ابو الفضل المضرّج بالدّماء «2»
و من واساه لا یثنیه شیء و جاد، له على عطش بماء «3»
این اشعار را مورّخ هندى اشرف على در کتاب خود «1» آورده و دوست ما علامه متتبع شیخ محمّد على اردبادى (قدس سره) آن را تضمین کرده است.
احق الناس ان یبکى علیه بدمع شابه علق الدماء
بجنب العلقمى سرى فهر فتى ابکى الحسین بکربلاء
اخوه و ابن والده على هزبر الملتقى رب اللواء
صریعا تحت مشتبک المواضى ابو الفضل المضرج بالدماء
و من واساه لا یثنیه شیء عن ابن المصطفى عند البلاء
و قد ملک الفرات فلم یذقه و جاد له على عطش بماء
شاعر ما از نظر خردمندى و دور اندیشى نمونهاى از جدّ بزرگوارش بود.
کلمات او نیز مانند حکم و امثال دهن به دهن میگشت. از جمله این کلام است که درباره مردى از خاندانش گفت: من نمیپسندم علم او بر عقلش فزون باشد چنانکه دوست نمیدارم زبانش بیش از علمش باشد «2».
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج3، ص: 14