ندانستن خلیفه دوم معنای « أبّ » را
از انس بن مالک گوید: که عمر بالای منبر قرائت کرد : « فأنبتنا فیها حبا و عنبا و قضبا و زیتونا و نخلا و حدائق غلبا و فاکهة و أبّا » پس ما رویانیدیم در زمین دانه و انگور و نوعی خرما و زیتون و درخت خرما و باغهای پر درخت و میوه و چراگاه را ” سوره عبس آیه 32- 28 ” گفت : همه اینها را شناختیم پس « أبّ » چیست ؟ سپس عصائی که در دستش بود انداخت و گفت : این به جان خدا قسم آن تکلف و کار دشواری است ! پس چه عیبی دارد برای تو اگر ندانستی « أبّ » چیست ؟ پیروی کنید آنچه بیان شده برای شما و هدایت و رهنموئی آن از قرآن است پس عمل به آن کنید و آنچه نشناخته اید پس آن را واگذار به پروردگارش کنید.
و در عبارت دیگر
انس گوید: عمر در حالیکه نشسته بود در میان اصحابش تلاوت کرد این آیه را « فانبتنا فیها حبا و عنبا و قضبا و زیتونا و نخلا و حدائق غلبا و فاکهه و أبّا » سپس گفت : تمام این ها را شناختیم پس « أبّا » چیست ؟ گوید: و در دستش عصائی بود که به زمین می زد پس گفت : این به جان خدا قسم که کار زور و دشواری است پس آی مردم بگیرید آنچه را که برای شما بیان شده و عمل کنید به آن و آنچه را که نشناخته اید پس آن را به پروردگارش واگذارید.
و در لفظ دیگر
عمر قرائت کرد « …و فاکهة و أبّا » پس گفت : این فاکهه را ما شناختیم که میوه است پس« أبّا » چیست ؟ آن گاه گفت : ساکت باشید که ما از کار دشوارمنع شده ایم و در” النهایه” است : ما تکلیف نشدیم و ما مامور به این نگشته ایم.
و در تعبیر دیگر
عمر… خواند این آیه را پس گفت: تمام اینها را شناختیم پس« أبّا » چیست ؟ سپس ول کرد چیزی که در دستش بود و گفت: این به جان خدا قسم که کار دشواری است و چیست برتو ای پسر مادر عمر اگر ندانی « أبّا » چیست ؟ سپس گفت : پیروی و اطاعت کنید آنچه برای شما از قرآن بیان شده و آنچه بیان نشده پس آن را واگذارید.
ودر لفظ محب طبری آمده است : سپس گفت : آرام ما منع از تکلف و کار دشوار شده ایم ! ای عمر این از تکلف و کارهای سخت است و باکی بر تو نیست اگر ندانستی « أبّا » چیست.
و از ثابت اینکه : مردی سئوال کرد از عمر بن خطاب از قول خدای تعالی « … و فاکهة و أبّا » أبّ چیست ؟ پس عمر گفت ما نهی شده ایم از کنجکاوی کردن و کارهای سخت.
مدارک این تحفه خبر
این خبرها را نقل کرده است سعید بن منصور در سننش و ابو نعیم در””المستخرج”” و ابن سعد و عبد بن حمید و ابن انباری و ابن المنذر، و ابن مردویه، و بیهقی در شعب الایمان، و ابن جریر در تفسیرش ج 3 ص 38 و حاکم در مستدرک ج 2 ص 514 و آن را صحیح دانسته و ذهبی در تلخیصش آن را ثبت کرده و خطیب در تاریخ بغدادش ج 11 ص 468، و زمخشری در کشاف ج 3 ص 253 و محب الدین طبری در الریاض النضره ج 2 ص 49 نقل از بخاری و بغوی و مخلص ذهبی و شاطبی در ” الموافقات ج 1 ص 25- 21و ابن الجوزی در سیره عمر ص 120.، و ابن الاثیر در ” النهایه ” ج 1 ص 10 و ابن تیمیه در مقدمه اصول تفسیر ص 30 و ابن کثیر در تفسیرش ج 4 ص 473 وآن را صحیح دانسته و خازن در تفسیرش ج4 ص 374، و سیوطی در الدر المنثور ج6 ص 317- از جمعی از حافظین یاد شده، و در کنز العمال ج 1 ص 227 نقل از سعید بن منصور و ابن ابی شیبه، و ابی عبیده در فضائلش، و ابن سعد در طبقاتش، و عبد بن حمید، و ابن المنذر و انباری در مصاحف و حاکم و بیهقی در شعب الایمان و ابن مردویه وابو السعود در تفسیرش- حاشیه تفسیر رازی- ج 8 ص 389 و گوید: و روایت شده نظیر این برای ابوبکر بن ابی قحافه نیز و قسطلانی در ارشاد الساری ج 10 ص 298 نقل از ابو نعیم نموده و عبد بن حمید و عینی در ” عمدة القاری” ج 11 ص. 468 و ابن حجر در ” فتح الباری ” ج 13 ص 23 و گوید: گفته شده که « أبّ » عربی نیست و تائید می کند این را مخفی بودن آن بر مثل ابوبکر وعمر.
امینی گوید: چگونه مخفی شده این گفته ای که ابن حجر آمده به آن بر همه پیشوایان لغت عربیه پس داخل کرده اند کلمه« أبّ » را در کتب لغاتشان بدون هیچ اشاره ای به دخیل بودن آن. فرض کن که « أبّ » عربی نیست پس آیا قول خدای تعالی در تفسیر آن و ما قبل آن « متاعا لکم و لانعامکم » خوراک برای شما و چهارپایان شما هم عربی نیست ؟ پس ابوبکر و عمر در این موقع چه عذری دارند در مخفی بودن آن بر آنها و چطور تائید می شود به آن قول گوینده ؟ بلی ابن حجر خوشش می آید که دفاع کند از ایشان و اگر به زورگوئی بر لغت عرب و نفی عربی بودن آن باشد ، شایسته تامل است !!
این حدیث را بخاری در صحیح خود نقل کرده جز اینکه برای پنهان کردن نادانی خلیفه به کلمه « أبّ » اول حدیث را حذف کرده است و ذیل و آخر آن را نقل کرده و زورگوئی کرده بعد از نهی از زورگوئی کردن ! و مهم نیست او را نادانی امت در این موقع به مفاد گفته عمر . گوید : از قول انس که : ما پیش عمر بودیم پس گفت ما نهی شدیم از زورگوئی و کار دشوار.
و چه اندازه و چه بسیار است در صحیح بخاری از حدیث هائی که دست تحریف با آن بازی نموده است ، و به زودی بسیاری از آن را خواهی دید.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 143