اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۳ خرداد ۱۴۰۲

حدیث اشباه (شباهت حضرت علی (ع) با انبیاء الهی)

متن فارسی

حدیث اشباه

این حدیث را حموی در معجم الادباء از تاریخ ابن بشران نقل کرده و هر دو فرقه بر نقل آن اتفاق دارند فقط اختلافی در الفاظ آن وجود دارد، و اینک متون آن را عینا بررسی کنیم.

1-پیشوای حنبلیان، احمد، از عبد الرزاق به اسناد خود آن را متذکر شده و به این الفاظ، حدیث را نقل کرده: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی خلقه و الی موسی فی مناجاته و الی عیسی فی سنته و الی محمد فی تمامه و کماله فلینظر الی هذا الرجل المقبل. فتطاول الناس فاذاهم بعلی بن ابیطالب کانما ینقلع من صبب و ینحط من جبل “

هر کس بخواهد آدم را در علمش، و نوح را در فهمش، و ابراهیم را در اخلاقش و موسی را در مناجاتش، عیسی را در سنتش، و محمد را در تمامیت و کمالش ببیند، باید به این مردی که می آید بنگرد. مردم همه گردن کشیدند ناگاه چنان با علی بن ابیطالب مواجه شدند، که گویا او از زمین کنده شده و از کوه سر برآورده است”.

2-ابوبکر احمد بن حسین بیهقی متوفی 458 ه در  ” فضائل الصحابه ” به این لفظ آورده:

من اراد ان ینظر الی آدم فی عمله و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حمله و الی موسی فی هیبتهو الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب. 1 اگر به آدم، در علمش ونوح، در همتش و ابراهیم، در خویش، و موسی، در مناجاتش و عیسی در سنتش و محمد، در آرامش و حلمش بخواهید بنگرید، به این شخصی که وارد می شود بنگرید، مردم گردن کشیدند تا او را ببینند، که ناگاه دیدند علی بن ابیطالب (ع) است.

3-حافظ احمد بن محمد عاصمی در کتابش ” زین الفتی فی شرح سوره هل اتی ” به اسناد خود از طریق حافظ عبید الله بن موسی العبسی از ابی الحمراء روایت کرده گوید: رسول خدا (ص) فرمود:من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی بطشه فلینظر الی علی بن ابیطالب.

و به اسناد دیگر ازطریق حافظ عبسی نیز آمده و در آن افزوده شده است: و الی یحیی بن زکریافی زهده. و به اسناد سومی به الفاظ

کوتاهتر از آنچه یاد شده آورده سپس گوید:

اما آدم (ع) شباهتش با مرتضی به ده چیز است: اولبه سرشت و طینت، دوم به درنگ و مدت توقف، سوم به مصاحب و همسر، چهارم به ازدواج و خلعت، پنجم به علم و حکمت، ششم به هوش و فطانت، هفتم بهآمریت و خلافت، هشتم به دشمنان و مخالفت، نهم به وفا ووصیت، دهم به اولاد و عترت، آنگاه در توضیح و شرح هر کدام بسط کلام داده سپس گوید:

اما مشابهت بین مرتضی و نوح به هشت چیز است: اولش به فهم، دوم به دعوت، سوم به اجابت، چهارم به کشتی، پنجم به برکت، ششم به سلامت، هفتم به شکر، هشتم به هلاک کردن. آنگاه وجه شباهت را در اینها همه بیان کرده تا آنجا که گوید:

وشباهت بین مرتضی و ابراهیم خلیل، به هشت چیز است: اولش به وفا، دوم به حفظ و خودداری، سوم: به مناظره با پدر و قوم خود، چهارم به نابود کردن بت بدستش، پنجم به بشارت خداوند او را به دو فرزندی که ریشه انساب پیامبران علیهمالسلام اند، ششم به اختلاف احوال ذریه اش بین نیکوکار و ستمگر، هفتم به گرفتاری او از ناحیه خدا به جان ومال و فرزند، هشتم به نامگذاری او از طرف خداوند به خلیل به این معنی که هیچ چیز را بر خدا ترجیح نداده است. آنگاه در وجه شباهت به تفصیل سخن گفته تا آنجا

که گوید:

اما شباهت بین مرتضی و یوسف صدیق به هشت چیز است: اولش به علم وحکمت در کودکی، دوم به جسد برادرانش، سوم به عهد شکنی نسبت به او، چهارم به جمع بین علم و سلطنت برای او در بزرگی، پنجم به آشنائی بر تاویل احادیث، ششم به کرم و گذشت ازبرادران، هفتم به عفو از آنان در وقت قدرت بر آنها، هشتم به مهاجرت وتغییر خانه، سپس بعد از بیان وجه شبه در این موارد

گوید:

اما شباهت مرتضی با موسی کلیم (ع) به هشت چیزاست: اولش: به صلابت و شدت، دوم به احتیاج و دعوت کردن، سوم به عصا ونیرو، چهارم: به شرح صدر و وسعت نظر، پنجم به برادری و قرابت، ششم: به دوستی و مودت، هفتم: به آزار دیدن و محنت کشیدن، هشتم: به میراث ملک و امارت، وجه شبه ها را بیان کرده سپس گوید:

و شباهت بین مرتضی وداود به هشت چیز برقرار شده: اولش به علم و حکمت، دوم به نیرومندی در برابر همقطارانش در سنین کودکی، سوم به مبارزه برای کشتار جالوت، چهارم به قدرت او بر طالوت تا اینکه خدا ملک و قدرت را به او داد، پنجم به نرم کردن آهن برای او، ششم به تسبیح جمادات با او، هفتم به فرزند صالح هشتم به خطاب قاطع، و پس از توضیح شباهت بین آندو در این صفات گوید:

و شباهت بین مرتضی و سلمان به هشت چیز است: اولش: به امتحان و ابتلاء در خودش، دوم به انداختن پیکر بر تختش، سوم به تلقین خدا او را در کودکی به آنچه شایسته آن است از خلافت، چهارم به رد خورشید به خاطرش بعد از غروب، پنجم به تسخیر هوا و باد برای او، ششم به تسخیر جن برای او، هفتم به آگاهی اش از سخن گفتن پرندگان و جمادات و گفتگو با آنها، هشتم به آمرزش و برداشتن حساب از او، آنگاه به بیان وجه تشبیه ها پرداخته سپس گوید:

و شباهت بین مرتضی (ع) و ایوب به هشت چیز واقع شد: یکی به بلایا در بدنش، دوم به بلایا در فرزندش، سوم به بلایا در مالش، چهارم به صبر بر شدائد، پنجم به اینکه همه بر او خروج کردند،ششم به شماتت دشمنان، هفتم به دعا به درگاه خدای بزرگ در میان بلایا بی سستی و فتور، هشتم به وفا به نذر، و اجتناب از تخلف از وظیفه نذر، پس از بیان وجه مشابهت بین آن دو در این امور گوید:

و شباهت بین مرتضی و یحیی بن زکریا به هشت چیز اتفاق افتاد: اولش به حفظ و عصمت از گناه دوم به کتاب و حکمت، سوم به تسلیم و تحیت، چهارم به نیکی به پدر و مادر، پنجم به قتل و شهادت به خاطر یک زن مفسد، ششم بهشدت خشم و انتقام گرفتن خدا بر قتلش، هفتم به خوف و مراقبت از خدا، هشتم به نداشتن هم نام(سمی) برای او وبررسی در نامگذاری او، سپس بعداز بسط سخن پیرامون جهت شباهت درباره موارده نامبرده گوید:

و شباهت واقع شده است بین مرتضی (ع) و عیسی،درهشت چیز: اولش به اعتراف و اذعان به خدای بزرگ و متعال، دوم به علم به کتاب از کودکی در وقتی که هنوز به پایه مردان نرسیده بود،سوم به علم نامه نگاری و سخنرانی، چهارم به هلاک دو فرقه ازاهل ضلال در مورد او، پنجم به زهد در دنیا، ششم به کرم و بخشش، هفتم به اخبار از کائنات آینده، هشتم به کفایت و کاردانی، آنگاه وجه شبه در این موارد را بیان کرده است.

و این کتاب یکی از گرانبهاترین کتب عامه است که در آن نشانه های دانش و نمودارهای برازندگی بچشم می خورد واهل سنت با داشتن این گونه کتب ارزشمند، سرگرم کتاب های بیمایه و آلوده شده اند.

4- اخطب الخطباء خوارزمی مالکی، متوفی 568 ه به اسناد خود در کتاب ” المناقب ” 49 از طریق بیهقی از ابی الحمراء حدیث را به این الفاظ نقل کرده: من اراد ان ینظر الی ادم فی علمه، و الی نوح فی فهمه، و الی یحیی بن زکریا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب.

و در صفحه 39 به اسناد خود از طریق ابن مردویه از حارث اعور پرچمدار علی بن ابیطالب نقل کرده که گفت : به ما خبر دادند که پیامبر (ص) در بین گروهی از یارانش نشسته بود در این حال فرمود:

اریکم آدم فی علمه و نوحا فیفهمه و ابراهیم فی حکمته فلم یکن باسرع من ان یطلع علی (ع “) نشان دهم به شما آدم را درعلمش، و نوح را در فهمش، و ابراهیم را در حکمتش، پس ناگاه دیدم علی (ع) بر ما وارد شد ” ابوبکر گفت: یا رسول الله  مردی را به سه کس از پیامبران قیاس کردی؟ آفرین، آفرین، بر این مرد، کیست او یا رسول الله پیامبر (ص) فرمود: آیا تو او را نمی شناسی ای ابابکر؟ گفت: خدای و رسولش آگاه ترند، فرمود: او ابو الحسن علی بن ابیطالب است. ابوبکر گفت: آفرین، آفرین ای ابا الحسن و این مثلک یا ابا الحسن ” چه کسی می تواند مانند تو باشد ای ابا الحسن “

و در صفحه 245 به اسناد خود بدین لفظ روایت کرده است: من اراد ان ینظر الی موسی فی شدته و الی عیسی فی زهده فلینظر الی هذه المقبل فاقبل علی و ذکره

5-ابو سالم کمال الدین محمدبن طلحه شافعی متوفی 652 ه حدیث را در ” مطالب السول ” به نقل از کتاب” فضائل الصحابه”

بیهقی حدیث به این لفظ نقل کرده: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب سپس گوید:

بدین ترتیب پیامبر (ص) برای علی، علمی شبیه علم آدم، و تقوائی شبیه تقوای نوح، و حلمی شبیه حلم ابراهیم، و هیبتی شبیه هیبت موسی، و عبادتی شبیه عبادت عیسی، ثابت کرده است. واین تصریحی است بر علم و تقوا، و حلم و هیبت و عبادت علی. و این که این صفات، در او به اوج اعلای خود رسیده که او را به این گروه از پیامبران مرسل که دارای این گونه صفات و مناقب اند، تشبیه فرموده است.

6- عز الدین ابن ابی الحدید متوفی 655 ه ”  شرح نهج البلاغه ” 236:2 گوید:  محدثان روایت کرده اند از پیامبر (ص) که فرمود:من اراد ان ینظر الی نوح فی عزته و موسی فی علمه فی ورعه فلینظر الی علی بن ابیطالب.

7-  حافظ ابو عبد الله الکنجی شافعی متوفی 658 ه در ” کفایه الطالب “صفحه 45 به اسنادش از ابن عباس روایت کرده که گفت:

در حالی که پیامبر (ص) بین گروهی از اصحاب خود نشسته بود، ناگاه علی (ع) وارد شد همینکه چشم پیامبر صلی الله علیه و اله به او افتاد، فرمود: من اراد منکم ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی حکمته و الی ابراهیم فی حلمه، فلینظر الی علی بن ابی طالب.

سپس گوید: من می گویم: تشبیه پیامبر علی را به آدم در علمش، به خاطر این است که خداوند خصوصیات هر چیز را به آدم تعلیم کرده، چنانکه خدای عز و جل گوید: و علم آدم الاسماء کلها، پس چیزی و حادثه ای نیست مگر اینکه علمش نزد علی است و فهم معنایش برای اوست.

و او را به نوح در حکمتش تشبیه فرمود و در روایتی ” فی حکمه (” در حکم خدا) آمده است و شاید ” فی حکمه ” صحیح تر باشد، زیرا علی مصداق شدیدا علی الکافرین، روفا بالمومنین بود، چنانکه خداوند متعال او را در قرآن با این جمله توصیف کرده، و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم

و خدای عز و جل از شدت نوح نسبت به کفار خبر داده، آنجا که فرماید: رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا

و تشبیه کرده او را به ابراهیم خلیل الرحمن در حلمش، چنانکه خدای عز و جل در وصف او گوید: ان ابراهیم لاواه حلیم، بدین ترتیب علی (ع) متخلق به خوی پیامبران و متصف به صفات برگزیدگان خدا بوده است.

8- حافظ ابو العباس محب الدین طبری متوفی 694 ه حدیث را در  ” ریاض- النظره ” 218:2 به این الفاظ آورده: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریافی زهده و الی موسی بن عمران فی بطشه فلینظر الی علی بن ابیطالب.

گوید: قزوینی حاکمی آن را روایت کرده.

و از ابن عباس به این لفظ نقل گردید: من اراد ان ینظر الی ابراهیمفی حلمه و الی نوح فی حکمه و الی یوسف فی جماله فلینظر الی علی بن ابیطالب، سپس گوید این روایت را ملافی در سیره اش نقل کرده است.

9- شیخ الاسلام حموئی متوفی 722 ه در ” فرائد السمطین ” حدیث را به چند سند از طریق حاکم نیشابوری، و ابی بکر بیهقی به تعبیری که از محب الدین طبری ملاحظه شد یا نزدیک به آن، نقلکرده است.

10- قاضی عضد الایجی شافعی متوفی 756 ه آن را در المواقف 276:3 به این لفظ نقل کرده: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه، و الی نوح فی تقواه و الی ابراهیم فیحمله و الی موسی فی هیبته و الی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابیطالب.

11-  تفتازانی شافعی متوفی 792 ه در ” شرح المقاصد ” 299:2 تعبیر قاضی ایجی نامبرده را آورده.

12-  ابن الصباغ مالکی متوفی 855 ه در ” الفصول المهمه ” صفحه 21 نقل از ” فضائل الصحابه ” بیهقی به همان لفظ نقل کرده.

13-  محمود آلوسی متوفی 1270 ه حدیث را در شرح عینیه عبد الباقی عمری در صفحه 27 به لفظ بیهقیآورده.

14- صفوری در ” نزهه المجالس ” 240:2 گوید: پیامبر (ص) فرمود: من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی فهمه و الی

ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی زهده و الی محمد فی بهائه فلینظر الی علی بن ابیطالب رضی الله عنه.

این حدیث را ابن جوزی یاد کرده و در حدیث دیگری که رازی آن را تفسیرش آورده، آمده است: من اراد انیری آدم فی علمه ونوحا فی طاعته و ابراهیم فی خلقه و موسی فی قربه و عیسی فی صفوته فلینظر الی علی بن ابیطالب.

15- السید احمد القادین خانی در ” هدایه المرتاب ” 146 حدیث را به لفظ بیهقی آورده است

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 486

متن عربی

 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 486

حدیث الأشباه

هذا الحدیث الذی رواه الحموی فی معجمه نقلًا عن تاریخ ابن بشران قد أصفق علی روایته الفریقان، غیر أنّ له ألفاظاً مختلفة و إلیک نصوصها:

1-أخرج إمام الحنابلة أحمد عن عبد الرزاق بإسناده المذکور بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی فهمه، و إلی إبراهیم فی خُلقه، و إلی موسی فی مناجاته، و إلی عیسی فی سنّته، و إلی محمد فی تمامه و کماله، فلینظر إلی هذا الرجل المقبل». فتطاول الناس فإذا هم بعلیِّ بن أبی طالب کأنّما ینقلعُ من صَبَب، و ینحطُّ من جبل.

2- أخرج أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقیّ: المتوفّی (458)

فی فضائل الصحابة بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی تقواه، و إلی إبراهیم فی حلمه و إلی موسی فی هیبته، و إلی عیسی فی عبادته، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب».

3-أخرج الحافظ أحمد بن محمد العاصمیّ فی کتابه زین الفتی فی شرح سورة هل أتی بإسناده، من طریق الحافظ عبید اللَّه بن موسی العبسی عن أبی الحمراء قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی فهمه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی موسی فی بطشه، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب».

و بإسناد آخر من طریق الحافظ العبسی أیضاً، و زاد: «و إلی یحیی بن زکریّا فی زهده».

و أخرج بإسناد ثالث بلفظ أقصر من المذکور. ثمّ قال:

أمّا آدم علیه السلام فإنّه وقعت المشابهة بین المرتضی و بینه بعشرة أشیاء: أوّلها: بالخلق و الطینة، و الثانی: بالمکث و المدّة، و الثالث: بالصاحبة و الزوجة، و الرابع: بالتزویج و الخلعة، و الخامس: بالعلم و الحکمة، و السادس: بالذهن و الفطنة، و السابع:

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 487

بالأمر و الخلافة، و الثامن: بالأعداء و المخالفة، و التاسع: بالوفاء و الوصیّة، و العاشر: بالأولاد و العترة. ثمّ بسط القول فی وجه هذه کلّها، فقال:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین نوح بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالفهم، و الثانی: بالدعوة، و الثالث: بالإجابة، و الرابع: بالسفینة، و الخامس: بالبرکة، و السادس: بالسلام، و السابع: بالشکر، و الثامن: بالإهلاک. ثمّ بیّن وجه الشبه فی هذه کلّها إلی أن قال:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین إبراهیم الخلیل بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالوفاء، و الثانی: بالوقایة، و الثالث: بمناظرته أباه و قومه، و الرابع: بإهلاک الأصنام بیمینه، و الخامس: ببشارة اللَّه إیّاه بالولدین اللّذین هما من أصول أنساب الأنبیاء علیهم السلام، و السادس: باختلاف أحوال ذرّیته من بین محسن و ظالم، و السابع: بابتلاء اللَّه تعالی إیّاه بالنفس و الولد و المال، و الثامن: بتسمیة اللَّه إیّاه خلیلًا حتی لم یؤثر شیئاً علیه. ثمّ فصّل وجه الشبه فیها إلی أن قال: و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین یوسف الصدّیق بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالعلم و الحکمة فی صغره، و الثانی: بحسد الأخوة له، و الثالث: بنکثهم العهود فیه، و الرابع: بالجمع له بین العلم و الملک فی کبره، و الخامس: بالوقوف علی تأویل الأحادیث، و السادس: بالکرم و التجاوز عن إخوته، و السابع: بالعفو عنهم وقت القدرة علیهم، و الثامن: بتحویل الدیار. ثمّ قال بعد بیان وجه الشبه فیها:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین موسی الکلیم علیه السلام بثمانیة أشیاء: أوّلها: الصلابة و الشدّة، و الثانی: بالمحاجّة و الدعوة، و الثالث: بالعصا و القوّة، و الرابع: بشرح الصدر و الفسحة، و الخامس: بالأخوّة و القربة، و السادس: بالودّ و المحبّة، و السابع: بالأذی و المحنة، و الثامن: بمیراث الملک و الإمرة. و بیّن وجه التشبیه فیها، ثمّ قال:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین داود بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالعلم و الحکمة،

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 488

و الثانی: بالتقوی علی إخوانه فی صغر سنّه، و الثالث: بالمبارزة لقتل جالوت، و الرابع: بالقدر معه من طالوت إلی أن أورثه اللَّه ملکه، و الخامس: بإلانة الحدید له، و السادس: بتسبیح الجوامد معه، و السابع: بالولد الصالح، و الثامن: بفصل الخطاب. و قال بعد بیان المشابهة فیها:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین سلیمان بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالفتنة و الابتلاء فی نفسه، و الثانی: بتسلیط الجسد علی کرسیّه، و الثالث: بتلقین اللَّه إیّاه فی صغره بما استحقّ به الخلافة، و الرابع: بردّ الشمس لأجله بعد المغیب، و الخامس: بتسخیر الهواء و الریح له، و السادس: بتسخیر الجنّ له، و السابع: بعلمه منطق الطیر و الجوامد و کلامه إیّاه، و الثامن: بالمغفرة و رفع الحساب عنه. ثمّ بیّن وجه التشبیه فقال:

و وقعت المشابهة بین المرتضی علیه السلام و بین أیّوب بثمانیة أشیاء: أحدها: بالبلایا فی بدنه، و الثانی: بالبلایا فی ولده، و الثالث: بالبلایا فی ماله، و الرابع: بالصبر علی الشدائد، و الخامس: بخروج الجمیع علیه، و السادس: بشماتة الأعداء، و السابع: بالدعاء للَّه تعالی فیما بین ذلک و ترک التوانی فیها، و الثامن: بالوفاء للنذر و الاجتناب عن الحنث. و قال بعد بیان وجه المشابهة فیها:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین یحیی بن زکریّا بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالحفظ و العصمة، و الثانی: بالکتاب و الحکمة، و الثالث: بالتسلیم و التحیّة، و الرابع: ببرّ الوالدین، و الخامس: بالقتل و الشهادة لأجل امرأة مفسدة، و السادس: بشدّة الغضب و النقمة من اللَّه تعالی علی قتله، و السابع: بالخوف و المراقبة، و الثامن: بفقد السمیِّ و النظر له فی التسمیة. ثمّ قال بعد بسط الکلام حول التشبیه فیها:

و وقعت المشابهة بین المرتضی و بین عیسی بثمانیة أشیاء: أوّلها: بالإذعان للَّه الکبیر المتعال، و الثانی: بعلمه بالکتاب طفلًا و لم یبلغ مبلغ الرجال، و الثالث: بعلمه بالکتابة و الخطابة، و الرابع: بهلاک الفریقین فیه من أهل الضلال، و الخامس: بالزهد

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 489

فی الدنیا، و السادس: بالکرم و الإفضال، و السابع: بالإخبار عن الکوائن فی الاستقبال، و الثامن: بالکفاءة. ثمّ بیّن وجه الشبه فیها.

و هذا الکتاب من أنفس کتب العامّة، فیه آیات العلم و بیِّنات العبقریّة، و قد شُغل القوم عن نشر مثل هذه النفائس بالتافهات المزخرفة.

4-أخرج أخطب الخطباء الخوارزمیّ المالکیّ: المتوفّی (568) بإسناده فی المناقب «1» (ص 49) من طریق البیهقی، عن أبی الحمراء بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی فهمه، و إلی یحیی بن زکریّا فی زهده، و إلی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر إلی علیّ بن أبی طالب».

و أخرج فی (ص 39) بإسناده من طریق ابن مردویه، عن الحارث الأعور صاحب رایة علیِّ بن أبی طالب، قال:

بلغنا أنّ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم کان فی جمع من أصحابه فقال: «أُریکم آدم فی علمه، و نوحاً فی فهمه، و إبراهیم فی حکمته».

فلم یکن بأسرع من أن طلع علیٌّ علیه السلام، فقال أبو بکر: یا رسول اللَّه أَقِستَ رجلًا بثلاثة من الرسل؟! بخٍ بخٍ لهذا الرجل، من هو یا رسول اللَّه؟

قال النبیُّ: «أ وَ لا تعرفه یا أبا بکر؟» قال: اللَّه و رسوله أعلم.

قال: «هو أبو الحسن علیُّ بن أبی طالب».

فقال أبو بکر: بخٍ بخٍ لک یا أبا الحسن، و أین مثلک یا أبا الحسن؟

و روی فی (ص 245) بإسناده بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی موسی فی شدّته، و إلی عیسی فی زهده، فلینظر إلی هذا المقبل، فأقبل علی».

و ذکره.

5- أبو سالم کمال الدین محمد بن طلحة الشافعیّ: المتوفّی (652) رواه فی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 490

مطالب السؤول «1»، نقلًا عن کتاب فضائل الصحابة للبیهقی بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی تقواه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی موسی فی هیبته، و إلی عیسی فی عبادته، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب». ثمّ قال:

فقد أثبت النبیُّ صلی الله علیه و سلم لعلیّ بهذا الحدیث علماً یشبه علم آدم، و تقوی تشبه تقوی نوح، و حلماً یشبه حلم إبراهیم، و هیبةً تشبه هیبة موسی، و عبادة تشبه عبادة عیسی، و فی هذا تصریح لعلیّ بعلمه و تقواه و حلمه و هیبته و عبادته، و تعلو هذه الصفات إلی أوج العلی حیث شبّهها بهؤلاء الأنبیاء المرسلین، من الصفات المذکورة و المناقب المعدودة.

6- عزُّ الدین بن أبی الحدید: المتوفّی (655)،

قال فی شرح نهج البلاغة «2» (2/236): روی المحدِّثون عنه صلی الله علیه و آله و سلم أنّه قال: «من أراد أن ینظر إلی نوح فی عزّته، و موسی فی علمه، و عیسی فی ورعه، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب».

و رواه «3» فی (2/449) من طریق أحمد و البیهقی، نقلًا عن مسند الأوّل و صحیح الثانی بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی نوح فی عزمه، و إلی آدم فی علمه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی موسی فی فطنته، و إلی عیسی فی زهده، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب».

7- الحافظ أبو عبد اللَّه الکنجیّ الشافعیّ: المتوفّی (658)،

أخرجه فی کفایة الطالب «4» (ص 45) بإسناده عن ابن عبّاس، قال: بینما رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم جالسٌ فی جماعة من أصحابه، إذ أقبل علیٌّ علیه السلام فلمّا بصر به رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال: «من أراد منکم أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی حکمته، و إلی إبراهیم فی حلمه، فلینظر إلی علیّ بن أبی طالب»، ثم قال:

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 491

قلت: تشبیهه لعلیّ بآدم فی علمه؛ لأنّ اللَّه علّم آدم صفة کلّ شی ء کما قال: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) «1» فما من شی ء و لا حادثة إلّا و عند علیّ فیها علم،

و له فی استنباط معناها فهم.

و شبّهه بنوح فی حکمته، و فی روایة: فی حکمه و کأنّه أصحُّ؛ لأنّ علیّا کان شدیداً علی الکافرین، رءوفاً بالمؤمنین، کما وصفه اللَّه تعالی فی القرآن بقوله: (وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ).

و أخبر اللَّه عن شدّة نوح علی الکافرین بقوله: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً) «2».

و شبّهه فی الحلم بإبراهیم خلیل الرحمن، کما وصفه بقوله: (إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ) «3» فکان متخلّقاً بأخلاق الأنبیاء، متّصفاً بصفات الأصفیاء.

8- الحافظ أبو العبّاس محبُّ الدین الطبریّ: المتوفّی (694)،

رواه فی الریاض النضرة «4» (2/218) بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی فهمه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی یحیی بن زکریّا فی زهده، و إلی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر إلی علیّ بن أبی طالب». قال: أخرجه القزوینی الحاکمی.

و أخرج عن ابن عبّاس بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی نوح فی حکمه، و إلی یوسف فی جماله، فلینظر إلی علیّ بن أبی طالب». فقال: أخرجه الملّا فی سیرته «5».

  الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 492

9- شیخ الإسلام الحمّوئیّ: المتوفّی (722)، أخرجه فی فرائد السمطین «1» بعدّة أسانید من طرق الحاکم النیسابوری و أبی بکر البیهقی بلفظ محبّ الدین الطبری المذکور، و ما یقرب منه.

10- القاضی عضد الدین الإیجیّ الشافعی: المتوفّی (756)،

رواه فی المواقف «2» (3/276) بلفظ: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی تقواه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی موسی فی هیبته، و إلی عیسی فی عبادته، فلینظر إلی علیّ ابن أبی طالب».

11- التفتازانی الشافعیّ: المتوفّی (792)، فی شرح المقاصد «3» (2/299) بلفظ القاضی الإیجی المذکور.

12- ابن الصبّاغ المالکیّ: المتوفّی (855)، روی فی الفصول المهمّة «4» (ص 21) نقلًا عن فضائل الصحابة للبیهقی، باللفظ المذکور.

13- السیّد محمود الآلوسیّ: المتوفّی (1270)، رواه فی شرح عینیّة عبد الباقی العمری (ص 27) بلفظ البیهقی.

14-الصفوریّ، قال فی نزهة المجالس «5» (2/240) قال النبیُّ صلی الله علیه و سلم: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، و إلی نوح فی فهمه، و إلی إبراهیم فی حلمه، و إلی موسی فی زهده، و إلی محمد فی بهائه، فلینظر إلی علیِّ بن أبی طالب». ذکره ابن الجوزی.

و فی حدیث آخر ذکره الرازی فی تفسیره «6»: «من أراد أن یری آدم فی علمه، و نوحاً فی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 493

طاعته، و إبراهیم فی خلّته، و موسی فی هیبته، و عیسی فی صفوته، فلینظر إلی علیّ بن أبی طالب».

15- السیّد أحمد القادین خانی، فی هدایة المرتاب (ص 146) بلفظ البیهقی.