اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۷ آذر ۱۴۰۳

حدیث‌سازی، عامل تقرب به خدا

متن فارسی

اینها که بر شمردیم، قطره ای از دریا و مشتی از خروار بود که شاید خواننده محترم آن را زیاد و بزرگ بداند. غافل از اینکه، وضع حدیث و کذب بر رسول خدا و ثقات از صحابة و تابعان، پیش بسیاری از علماء اهل سنت، منافاتی با زهد و پرهیزگاری ندارد بلکه آن را شعار صالحان و عامل تقرب به سوی خدا می دانند! و از این جا است که یحی بن سعید قطان گفته است: «صالحان را در چیزی دروغگوتر از آنها در حدیث ندیدم «1»»، و نیز او گفته است: «اهل خیر را در چیزی دروغگوتر از آنها در حدیث ندیدیم» «2»، و نیز از او نقل شده که: «دروغ را در کسی بیشتر از آن که منسوب به خیر و زهد است ندیدم» «3»

و قرطبی در «التذکار» صفحه 155 گفته است: «التفاتی به آن احادیث دروغ و اخبار نادرستی که حدیث سازان درباره فضیلت سوره های قرآن و دیگر اعمال، ساخته اند نباید کرد، زیرا آنها چنین عملی را بعنوان قصد قربت و پاداش آخرتی انجام داده اند که از این راه، مردم را ترغیب به اعمال نیک نمایند، چنانکه از ابی عصمه نوح بن ابی مریم مروزی و محمد بن عکاشه کرمانی و احمد بن عبد اللّه جویباری، و دیگران روایت شده است.

به ابی عصمه گفته شد: از کجا از عکرمة، از ابن عباس، در فضیلت یکایک سوره ها مطالب نقل کرده ای؟ او در جواب گفت: من دیدم مردم از قرآن اعراض کرده و سرگرم به فقه ابی حنیفه و مغازی محمد بن اسحاق شده اند، از این رو، این روایات را به عنوان عمل خدا پسندانه ساخته ام!

باز قرطبی در صفحه 156 همان کتاب چنین ادامه می دهد: حاکم و دیگر از شیوخ محدثین، آورده اند: به مردی از زهاد که اقدام به وضع حدیث، در فضیلت قرآن و سوره های آن نموده بود، گفته شد: چرا چنین کردی؟ او در جواب گفت: دیدم مردم، از قرآن کناره گرفته اند خواستم بدین وسیله آنان را، به آن ترغیب نمایم. آنگاه به او گفته شد: پس با گفته رسول خدا: «کسیکه از روی عمد بر من دروغ بگوید جایگاهش آتش خواهد بود» چه کردی؟ در جواب گفت: من بر ضرر او دروغ نگفته ام بلکه به نفعش حدیث ساختم!!. «1»
و او در بر حذر داشتن مردم از حدیث سازی گفته است: و بزرگترین آنها از لحاظ ضرر کسانی هستند که منسوب به زهد بودند، ولی به خیال اینکه حدیث سازی کار خوبی است اقدام به آن نموده اند و مردم نیز به خاطر اطمینانی که به آنها داشته اند ساخته های آنان را پذیرفته اند، آنان گمراه بودند و دیگران را نیز گمراه کردند.

و شما در سابق، گفتار «میسرة بن عبد ربه» را شنیدید: هنگامی که به او گفته شده بوده: از کجا این احادیث را آورده اید؟ او در جواب گفت: آنها را به خاطر ترغیب مردم بدان، وضع کرده ام و در این کار پاداش نیک را امیدوارم!.

و حاکم گفته است: حسن (کسی که از مسیب بن واضح روایت می کند) از کسانی است که برای رضای خدا حدیث می ساخته است «2» و نیز نعیم بن حماد به خاطر تقویت سنت، حدیث می ساخته است!
بنابراین، گویا دروغ و تهمت و گفتار نادرست از کارهای زشت نبوده و در آن کوچکترین منقصتی وجود نداشته و با فضائل نفسانی و کرامت انسانی منافاتی ندارد!!.

این حرب بن میمون مجتهد و عابد است که دروغگوترین مردم می باشد!!.

و این هیثم طائی است که تمام شب را به نماز می ایستاد. وقتی که صبح می شده جلوس می کرده و دروغ می گفته است!!.

و این محمد بن ابراهیم شامی است که از زهاد بوده و در عین حال، کذاب و حدیث ساز بوده است!!.

و این حافظ عبد المغیث، حنبلی موصوف به زهد و اعتماد و دین داری و صداقت و امانت و صلاح و اجتهاد و پیروی از سنت و آثار بوده، در عین حال از مطالب ساختگی، کتابی درباره فضائل یزید بن معاویه نوشته است!!.

و این معلی بن صبیح، از عباد موصل بوده که حدیث می ساخته و دروغ می گفته است!!.

و این معلی بن هلال عابد است که کذاب بوده است!!.

و این محمد بن عکاشه گریه کننده هنگام قرائت است که حدیث ساز ماهری بوده است!!.

و این ابو عمر زاهد است که از مطالب ساختگی، کتابی در فضائل معاویة بن ابی سفیان نوشته است!!.

و این احمد باهلی، از بزرگان زهاد است که ابن جوزی درباره دروغگوئی و حدیث سازیش گفته است: او پارسا و تارک دنیا بوده اما شیطان، این عمل قبیح را برایش نیکو جلوه داده است!!!.

و این بردانی، مرد صالح است که در فضیلت معاویه حدیث ساخته است!!.

و این وهب بن حفص، از صالحان است که حتی بیست سال با کسی سخن نگفته ولی دروغ فاحشی می گفته است!!.

و این ابو بشر مروزی فقیه است که پای بندترین مردم زمانش نسبت به سنت، و مدافعترین آنها نسبت به آن بوده، اما در عین حال حدیث می ساخته و آن را پائین و بالا می کرده است!!.

و این ابو داود نخعی است که شب زنده دارترین مردم و روزه گیرترین آنها در روز بوده اما در عین حال وضاع و حدیث ساز بوده است!!.

و این ابو یحیی و کار، از صالحان عباد و فقهاء است که از دروغگویان بزرگ است!!.

و این ابراهیم بن محمد آمدی، یکی از زهاد است که احادیثش ساختگی بوده است!!.

و این ابراهیم ابو اسماعیل اشهلی است که عابد و شصت سال روزه دار بوده ولی حدیثش مورد پیروی قرار نمی گرفته و سندها را دگرگون می کرده و مراسیل را مسانید می کرده است!!.

و این جعفر بن زبیر، مجتهد در عبادت است که وضاع و حدیث ساز بوده است!!

و این ابان بن ابی عیاش، عابد و صالح بوده که دروغ می گفته است!! «1».

در میان این حدیث سازان، افراد مختلفی در شئون گوناگون قرار دارند که برخی امام مقتدی، و بعضی محدث شهیر، و برخی دیگر فقیه حجت، و بعضی شیخ در روایت و برخی دیگر خطیب توانا هستند که جمعی از آنها به خاطر خدمت به دین یا تعظیم برای امام یا تأیید برای مذاهب عمدا دروغ می گفته اند.

و از این رو دروغ و نسبتهای ناروا زیاد شده و اختلاف و تناقض در مناقب و مثالب میان رجال مذاهب به وقوع پیوسته است و اگر کسی نتوانسته با حدیث از رسول خدا به آن حضرت افتراء بزند، مردم را با دروغ های ساختگی پیرامون مذاهب و مردان آن مبهوت می ساخت.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 5، ص: 447

متن عربی

لفت نظر:

هذا غیض من فیض، و لعلّ القارئ یستکثره أو یستعظمه، ذاهلًا عن أنّ وضع الحدیث و الکذب على النبیّ الأعظم، و على الثقات من الصحابة الأوّلین و التابعین لهم بإحسان، لا ینافی عند کثیر من القوم الزهد و الورع و اتِّصاف الرجل بالتقوى، بل هو شعار الصالحین و یتقرّبون به إلى المولى سبحانه، و من هنا قال یحیى بن سعید القطّان: ما رأیت الصالحین فی شی‏ء أکذب منهم فی الحدیث «5»، و عنه: لم نرَ أهل الخیر فی شی‏ء أکذب منهم فی الحدیث «6»، و عنه: ما رأیت الکذب فی أحد أکثر منه فیمن ینسب إلى الخیر و الزهد «7». و قال القرطبی فی التذکار (ص 155): لا التفات لما وضعه الواضعون و اختلقه المختلقون من الأحادیث الکاذبة و الأخبار الباطلة فی فضل سور القرآن و غیر ذلک من فضائل الأعمال، و قد ارتکبها جماعة کثیرة وضعوا الحدیث

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 447

حسبةً کما زعموا؛ یدعون الناس إلى فضائل الأعمال، کما روی عن أبی عصمة نوح ابن أبی مریم المروزی، و محمد بن عکاشة الکرمانی، و أحمد بن عبد اللَّه الجویباری، و غیرهم. قیل لأبی عصمة: من أین لک عن عکرمة عن ابن عبّاس فی فضل سور القرآن سورةً سورةً؟ فقال: إنّی رأیت الناس قد أعرضوا عن القرآن و اشتغلوا بفقه أبی حنیفة و مغازی محمد بن إسحاق، فوضعت هذا الحدیث حسبة.

و قال فی (ص 156): قد ذکر الحاکم و غیره من شیوخ المحدّثین أنّ رجلًا من الزهّاد انتدب فی وضع أحادیث فی فضل القرآن و سوره، فقیل له: لِمَ فعلتَ هذا؟ فقال: رأیت الناس زهدوا فی القرآن فأحببت أن أُرغِّبهم فیه، فقیل:

فإنّ النبی صلى الله علیه و آله و سلم قال: «من کذب علیّ متعمّداً فلیتبوّأ مقعده من النار»،

فقال: أنا ما کذبت علیه إنّما کذبتُ له «1».

و قال فی التحذیر من الموضوعات: و أعظمهم ضرراً قوم منسوبون إلى الزهد وضعوا الحدیث حسبةً فیما زعموا، فتقبّل الناس موضوعاتهم ثقةً منهم بهم و رکوناً إلیهم، فضلّوا و أضلّوا.

و سمعت فی (ص 268) قول میسرة بن عبد ربّه، لمّا قیل له: من أین جئتَ بهذه الأحادیث؟ قال: وضعتها أرغّب الناس فیها، و قوله: إنّی أحتسب فی ذلک. و قال الحاکم: کان الحسن- الراوی عن المسیّب بن واضح- ممّن یضع الحدیث حسبةً. لسان المیزان «2» (5/288)، و کان نعیم بن حمّاد یضع الحدیث فی تقویة السنّة، راجع (ص 269).

فکأنّ الکذب و الإفک و قول الزور لیست من الفواحش، و لم تکن فیها أیّ

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 448

منقصة و مغمزة، و لا تنافی شیئاً من فضائل النفس، و لا تمسّ کرامة ذویها، فهذا حرب بن میمون، مجتهد عابد، و هو أکذب الخلق.

و هذا الهیثم الطائی، یقوم عامّة اللیل بالصلاة، و إذا أصبح یجلس و یکذب.

و هذا محمد بن إبراهیم الشامی، کان من الزهّاد و هو الکذّاب الوضّاع.

و هذا الحافظ عبد المغیث الحنبلی، موصوف بالزهد و الثقة و الدین و الصدق و الأمانة و الصلاح و الاجتهاد و اتّباع السنّة و الآثار، و هو یؤلّف من الموضوعات کتاباً فی فضائل یزید بن معاویة.

و هذا معلّى بن صبیح من عبّاد الموصل، و کان یضع و یکذب.

و هذا معلّى بن هلال، عابد و هو کذّاب.

و هذا محمد بن عکاشة، بکّاء عند القراءة، و هو وضّاع أیّ وضّاع.

و هذا أبو عمر الزاهد، ألّف من الموضوعات کتاباً فی فضائل معاویة بن أبی سفیان.

و هذا أحمد الباهلی: من کبار الزهّاد، و هو ذلک الکذّاب الوضّاع. قال ابن الجوزی: کان یتزهّد و یهجر شهوات الدنیا، فحسّن له الشیطان هذا الفعل القبیح.

و هذا البردانی، رجل صالح، و یضع الحدیث فی فضل معاویة.

و هذا وهب بن حفص: من الصالحین، و مکث عشرین سنة لا یکلّم أحداً، و کان یکذب کذباً فاحشاً.

و هذا أبو بشر المروزی الفقیه، أصلب أهل زمانه فی السنّة، و أذبّهم عنها، و أخفّهم لمن خالفها، و کان یضع الحدیث و یقلّبه.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 449

و هذا أبو داود النخعی، أطول الناس قیاماً بلیل و أکثرهم صیاماً بنهار، و هو وضّاع.

و هذا أبو یحیى الوکّار، من الکذّابین الکبار، و کان من الصلحاء العبّاد الفقهاء.

و هذا إبراهیم بن محمد الآمدی، أحد الزّهاد و أحادیثه موضوعة. لسان المیزان «1» (1/99).

و هذا رشدین، مقلّب متون الحدیث، و کان صالحاً عابداً، کما قاله الذهبی «2».

و هذا إبراهیم أبو إسماعیل الأشهلی، کان عابداً صام ستّین سنة لا یُتابع على شی‏ء من حدیثه، کان یقلّب الأسانید و یرفع المراسیل. تهذیب التهذیب «3» (1/104).

و هذا جعفر بن الزبیر، کان مجتهداً فی العبادة، و هو وضّاع «4».

و هذا أبان بن أبی عیّاش، رجل صالح، کان من العبّاد «5»، و هو کذّاب.

فمن هنا ترى کثیراً من الوضّاعین المذکورین بین إمام مقتدى، و حافظ شهیر، و فقیه حجّة، و شیخ فی الروایة، و خطیب بارع، و کان فریق منهم یتعمّدون الکذب خدمةً لمبدإ، أو تعظیماً لإمام، أو تأییداً لمذهب، و لذلک کثر الافتعال و وقع التضارب فی المناقب و المثالب بین رجال المذاهب، و کان من تقصر یده عن الفریة على رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم بالحدیث عنه، فإنّه یبهت الناس باختلاق أطیاف حول المذاهب و رجالاتها.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 450

ترى أُناساً افتعلوا على رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم روایات فی مناقب أبی حنیفة، مثل روایة: سیأتی من بعدی رجل یقال له النعمان بن ثابت، و یُکنّى أبا حنیفة، لَیُحیینّ دین اللَّه و سنّتی على یدیه «1».

و روایة: فی کلّ قرنٍ من أمّتی سابقون، و أبو حنیفة سابق فی زمانه. أخرجه الخوارزمی فی کتابه مناقب أبی حنیفة (1/16) بهذا اللفظ.

و فی جامع مسانید أبی حنیفة (1/18) بلفظ: و أبو حنیفة سابق هذه الأمّة، و السند مرسل عن ابن لهیعة المتوفّى (174)، عن رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم من طریق حامد بن آدم الکذّاب؛ کذّبه الجوزجانی و ابن عدی «2»، و عدّه أحمد السلیمانی فیمن اشتهر بوضع الحدیث، و قال ابن معین: کذّاب لعنه اللَّه، مات (339).