حدیث ” منزلت ” را نیز پیامبر (ص) در مواقع و موارد متعدد به زبان آورده از جمله در جنگ تبوک -که در جلد سوم خواندیم- و همه اصحاب سرشناس در آن حضور داشتند و آن فضیلت را برایش می شناختند و از آن افتخار آگاه بودند. پس اگر معاویه عذر بیاورد که چون مشرک بوده در آن حضور نیافته، عذرش به دلیلی که درمورد جنگ خبیر متذکر شدیم غیر موجه و ناپذیرفتنی است.
همچنین در روز ” غدیر خم ” به زبان آورده و اعلام داشته است آنگاه که معاویه خود حاضر بوده و با بیش از یکصد هزار تن شنیده است. . با این همه چون ایمان به آن نیاورده به گوش نگرفته است و پس از شنیدن و درک فرمایش رسول در حق علی باز با علی جنگیده و با او دشمنی ورزیده و دستور داده بر او لعنت بفرستند. بانگ رسای پیامبر گرامی در گوشش طنین انداز بوده که «خدایا! هر که علی را دوست می دارد دوستش بدار و هر که را که دشمن می داردش دشمن بدار. هر که را یاریش می کند یاری کن و هر که را خوارش می گذارد خوار گردان» در گوش او و در گوش همه جهانیان.
همچنین بنابر روایتی که احمد حنبل از محدوج بن زید باهلی ثبت کرده در روز عقد پیمان برادری، آن حدیث را اعلام داشته است. می گوید: پیامبر خدا (ص) میان مهاجران و انصار پیمان برادری بست. علی بگریست. پیامبر خدا (ص) پرسیدش: چرا گریه می کنی؟ گفت: چون مرا با کسی برادر نساختی. فرمود: ترا گذاشتم برای خودم. و افزود: تو نسبت به منزلتی را داری که هارون با موسی داشت.
و نیز روزی که حضرتش در خانه ام سلمه بود و علی (ع) آمده اجازه ورود خواست.
پیامبر (ص) از ام سلمه پرسید: می دانی این کیست؟ گفت: آری، علی است. فرمود:
گوشت و خونش با گوشت و خونم آمیخته است و همان منزلتی را برایم دارد که هارون برای موسی داشت با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد بود.
وانگهی حدیث «منزلت» را بنابر روایتی که احمد حنبل از طریق ابی حازم ثبت کرده و در «ریاض النضره» 2/195 نیز آمده خود معاویه هم روایت کرده است.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 363