اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۱ خرداد ۱۴۰۲

حرکت بر روی آب

متن فارسی

روزی ابوالحارث اولاسی قصد داشت که از طریق دریا به مسافرت برود. هنگام عزیمت یکی از دوستانش گفت: ابی ابوالحارث، اندکی صبر کن. ما برایت غذای مخصوصی درست کرده ایم. آن را بخور و برو. او هم قبول کرد و نشست و آن غذا را خورد. آنگاه به کنار دریا رفت و به ابو اسحاق حسنی علوی که مشغول نماز بوده برخورد. ابوالحارث، با خود گفت: شک ندارم که او میخواهد بگوید: با من روی آب حرکت کن و اگر او چنین حرفی را بزند، من این کار را انجام خواهم داد. هنوز از این فکر بیرون نیامده بود که، ابو اسحاق به او گفت: همانطور که در خاطرت گذشته است، آماده حرکت باش. ابو اسحاق بسم الله گفت و بر روی آب حرکت کرد ابوالحارث می گوید: من نیز خواستم که به دنبالش حرکت کنم که پایم داخل آب فرو رفت و نتوانستم که حرکت کنم. او به نگریست و گفت: آن غذای لذیذ، پایت را گرفته است. آنگاه مرا ترک کرد و رفت.

  الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 98

متن عربی

 7- قال أبو الحارث الأولاسی: خرجت من حصن أولاس «4» أُرید البحر،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 98

فقال بعض إخوانی: لا تخرج فإنّی قد هیّأت لک عُجّة «1» حتى تأکل، قال: فجلست فأکلت معه، و نزلت إلى الساحل، و إذا أنا بإبراهیم بن سعد- أبو إسحاق الحسنی- العلوی قائماً یصلّی، فقلت فی نفسی: ما أشکّ إلّا أنَّه یرید أن یقول: امش معی على الماء، و لئن قال لی لأمشینَّ معه، فما استحکم الخاطر حتى قال: هیه یا أبا الحارث امش على الخاطر، فقلت: بسم اللَّه فمشى هو على الماء فذهبت أمشی فغاصت رجلی، فالتفت إلیَّ، و قال لی: یا أبا الحارث، العُجّة أخذت برجلک، فذهب و ترکنی «2». تاریخ بغداد (6/86)، تاریخ الشام (2/208)، صفة الصفوة (2/242).