(2) خلیفه حکم شکیات را نمی داند
امام حنبلى ها احمد در مسندش ج 1 ص 192 نقل کرده از مکحول که پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: هرگاه یکى از شما نماز گذارد پس در نمازش شک نمود. پس اگر در یکى و دو تا شک کند آن را رکعت اول قرار دهد. و اگر در دو و سه شک کند پس آنرا دوّم قرار دهد و هرگاه در سه و چهار شک کند آنرا سوم قرار دهد تا آنکه وهم و خیال در زیاد باشد سپس دو سجده کند پیش از آنکه سلام دهد سپس سلام دهد. محمد بن اسحق گوید: و حسین بن عبد الله به من گفت آیا آن را اسناد داد براى تو پس گفتم: نه. پس گفت: لکن او حدیث کرد مرا که کریب مولاى ابن عباس او را از ابن عباس حدیث کرده گوید: نشسته بودم کنار عمر بن خطاب پس گفت اى پسر عباس هرگاه براى مرد اشتباهى شد در نمازش پس ندانست آیا زیاد کرده یا کم. گفتم اى امیر مومنین نمی دانم نشنیده اى در این مسئله چیزی را پس عمر گفت. قسم به خدا نمی دانم و در لفظ بیهقى است: نه بخدا قسم از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در این مسئله چیزى نشنیده ام. پس ما در این میان بودیم که عبد الرحمن بن عوف آمد پس گفت: چیست اینکه شما مذاکره میکنید. پس عمر به او گفت: ما صحبت می کردیم که مردى شک میکند در نمازش چه کند. پس او گفت: شنیدم که پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله می فرمود این حدیث را.
و در لفظ دیگر در مسند احمد
از کریب از ابن عباس است که عمر به او گفت: اى جوان آیا شنیدى از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله یا یکى از اصحابش هر گاه مردى شک کند در نمازش چه باید بکند: گوید: ما در این میان بودیم که عبد الرحمن بن عوف آمد پس گفت: در چى هستید شما پس عمر گفت: پرسیدم من از این جوان آیا شنیدى از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله یا یکى از اصحاب آن حضرت هرگاه مردى شک کند در نمازش چه باید بکند پس عبد الرحمن گفت شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله می فرمود هرگاه یکى از شما شک کند … تا آخر حدیث
آیا تعجب نمی کنى از خلیفه ایکه حکم شکیات نمازش را نمی شناسد و حال آنکه در شب و روز پنج نوبت مبتلاء به آن است و اهتمام به امر آن نداشت تا آن که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از آن سئوال کند تا آنکه کارش به جائى برسد که از جوانى به پرسد که من نمی دانم چه کار می کرد او در این حال اگر شک می کرد در نمازی که امامت کرده مومنین را و طبیعت حال حکم می کند به واقع شدن این براى هر کسى در عمرش و اگر چه چند دفعه هم باشد. و من در بهت و حیرتم از حکم قطعى به اعلمیّت مردی که این مقدار دانش اوست و این است وسعت اطلاع او بر احکام. آفرین بر امّتی که این شان و مقام اعلم آنهاست.
کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً«1» بزرگ است سخنی که از دهانشان بیرون می اید نمی گویند مگر دروغ را.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 132