اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۱ خرداد ۱۴۰۲

احتجاج شریک بن اعور با معاویه

متن فارسی

69- شریک بن اعور- که مردی زشترو بود- به درگاه معاویه رفت.
معاویه به او گفت: تو زشتی، و زیبارو بهتر از زشترو است. و تو «شریک» هستی و خدا شریک ندارد. و پدرت «اعور» (یعنی یک چشم) است و بینا بهتر از یک چشم است. با اینحال چطور سرور قومت شده ای؟ گفت: تو «معاویه» ای و معاویه به ماده سگی می گویند که عوعو می کند و سگ های نر را به خویش می خواند.
و تو پسر «صخر» ی و جلگه بهتر از صخره و سنگلاخ است. و تو پسر «حرب» (بمعنی جنگ) هستی و صلح بهتر از جنگ است. و تو پسر امیه ای و «امیة» یعنی کنیزک. با این حال چطور امیر المؤمنین شده ای؟! این بگفت و از دربارش بیرون شد در حالی که چنین می سرود:
آیا معاویة بن حرب مرا بد می گوید
در حالی که شمشیر برانم همراه من است و زبان گویایم
و از قبیله ام شیر مردانی گرداگرد منند
که از سر شیفتگی به نبرد و هجوم در غرشند؟!
از بیخردی مرا بخاطر زشتروئی ام سرزنش می کند
و نمی داند که زیبا رویان بدکاره اند! «2»
معاویه آن سخنان نیشدار را می شنید و تیر آن طعنه ها را که به خاطر اسمش بر او فرود می آمد بر تن هموار می ساخت و شاید چون آن سخنان به او گفته می شد می دانست بچه معنا است، و چاره ای هم نداشت چون مادرش او را چنین نامیده بود و نمی توانست مادر خویش را تخطئه نماید. پس حیله ای اندیشید و یک میلیون درهم به عبد اللّه بن جعفر طیار بخشید تا اسم یکی از فرزندانش را معاویه بگذارد «3» باین گمان که وقتی همنامی در خاندان پاک و پر افتخار هاشمی یافت بار ننگش سبکتر خواهد گشت و کمتر او را به خاطر اسمش عیب خواهند نمود غافل از این که
دیوار خاندان بنی هاشم کوتاه تر از دیوار اصحاب کهف نیست، و سگ اصحاب کهف هرگز ساحت پاکشان را نیالود و کجا نامی تواند آن بناهای مقدسی را بیالاید که از آنها معبدها بر پا گشته که بانگ ذکر و تسبیح پروردگار در فضایش طنین انداز است.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 245

متن عربی

69- دخل شریک بن الأعور علی معاویة و کان دمیماً، فقال له معاویة: إنّک لدمیم و الجمیل خیر من الدمیم، و إنّک لشریک و ما للَّه من شریک، و إنّ أباک لأعور و الصحیح خیر من الأعور، فکیف سُدْت قومک؟

فقال له: إنّک معاویة و ما معاویة إلّا کلبة عوت فاستعوت الکلاب، و إنّک لابن صخر و السهل خیر من الصخر، و إنّک لابن حرب و السلم خیر من الحرب، و إنّک

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 245

لابن أُمیّة و ما أُمیّة إلّا أَمَة صُغِّرت، فکیف صرت أمیر المؤمنین؟ ثم خرج و هو یقول:

          أ یشتمنی معاویةُ بنُ حربٍ             و سیفی صارمٌ و معی لسانی

             و حولی من ذوی یزنٍ لیوثٌ             ضراغمةٌ تهشُّ إلی الطعانِ

             یعیّر بالدمامة من سفاهٍ             و ربّات الجمال من الغوانی

المستطرف «1» (1/72).

قال الأمینی: إنّ معاویة لمّا کان تتوجّه إلیه تلکم القوارص من ناحیة اسمه، و لعلّه کان لا ینسی معناه عند توجیه الخطاب إلیه بذلک، و لم یک له بدّ منه إذ سمّته به هند و ما کان یسعه أن یخطّئها، فبذل ألف ألف درهم لعبد اللَّه بن جعفر الطیار أن یسمّی أحد أولاده معاویة «2»، زعماً منه بتخفیف الوطأة إن کان له سمیّ فی البیت الهاشمی. لکن خفی علی المغفّل أنّ فناء آل هاشم لا یقصر عن فناء أصحاب الکهف، فإنّ کلبهم ما دنّس ساحتهم، فانّی تدنّس الأسماء تلک الأفنیة المقدّسة التی منها بیوت أذن اللَّه أن ترفع و یُذکر فیها اسمه؟!