1- علی بن اقمر، از زبان عبد اللّه بن عمر، نقل می کند که «پیامبر خدا از راهی پست بالا آمد و ابو سفیان را که سواره بود و معاویه و برادرش همراه او بودند یکی دهانه کش بود، و دیگری ستورران، دید و چون به آنها نظر افکند فرمود: خدایا!
دهانه کش و ستورران و سوار را لعنت کن». از عبد اللّه بن عمر پرسیدیم: تو خودت از پیامبر خدا (ص) شنیدی؟ گفت: «آری، اگر دروغ بگویم گوشم کر باد چنانکه دیدگانم کور.» «1»
طبری در تاریخش چنین می نویسد: «پیامبر (ص) ابو سفیان را که بر خری سوار بود و معاویه دهانه آن را می کشید و پسرش یزید، آن را می راند، دید و فرمود:
خدا دهانه کش و سوار و ستورران را لعنت کند» «2»
امام مجتبی، به همین حدیث اشاره دارد آنجا که خطاب به معاویه می فرماید:
«ترا بخدا قسم می دهم ای معاویه! آیا بیاد داری که پدرت سوار بر شتر سرخ موئی آمد و تو می راندیش و برادرت همین عتبه می کشیدش، و پیامبر خدا (ص) شما را دید و فرمود: خدایا! سوار و دهانه کش و ستورران را لعنت کن؟» «3» و محمد بن ابی بکر در نامه ای به معاویه به همین اشاره دارد که می گوید: «تو ملعون پسر ملعونی!» نامه اش به تمامی انشاء اللّه خواهد آمد.
2- براء بن عازب می گوید: ابو سفیان همراه معاویه آمد. رسول خدا (ص) فرمود: خدایا! آن جلوئی و دنباله روش را لعنت کن. خدایا! آن چموشک را بگیر.
پسر براء از پدرش (که این حدیث را نقل می کرده) می پرسد: چموشک کیست؟
جواب می دهد: معاویه «4»
لعنت پیامبر (ص) هر جانثار ربا خواران و میگساران و باده فروشان و باده خران و باده کشان و باده گیران گشته گریبان پلید معاویه را که قهرمان این تبهکاری ها هست، گرفته است. و داستان آلایشش به این گناهان شرم آور، خواهد آمد.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 199