اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۴ مهر ۱۴۰۲

دختر چهار ساله، در رحم مادر پسر شد و به دنیا آمد

متن فارسی

 ” بیهقی ” در ” سنن الکبری ” 443: 7 از طریق ” هاشم مجاشعی ” روایت کرده و گفته است: ” یک روز مالک بن دینار – متوفی 123 یا غیر آن – نشسته بود که مردی آمد و گفت: ای ابو یحیی بر زنی که چهار سال است آبستن است و در اندوه سختی بسر می برد، دعا کن. مالک از شنیدن این خبر در خشم شد و قرآن را بست و آنگاه گفت: این مردم ما را همان پیغمبران فرض کرده اند. سپس دعا کرد و گفت: خدایا هر گاه در شکم این بادی است، آنرا همین ساعت بیرون آور و هر گاه در شکم او دختری است آنرا بصورت پسر در آور و این تویی که آنچه را خواهی محو می کنی یا موجود می سازی، و ام الکتاب در دست تو است. سپس مالک خود را بلند کرده و گفت که زنت را دریاب. مرد رفت، و مالک هنوز دستش را پائین نیاورده بود، که آن مرد از در مسجد وارد شد و پسر را با موی مجعد و کوتاه و چهار ساله که دندانهایش را در آورده و هنوز نافش بریده نشده بود، بر گردن خود سوار کرده و آورد “.

” امینی ” می گوید: گفتن محال، محال نیست، اما تقوی یا حیا انسان را منع می کند که چیزی را که خارج از قلمرو عقل است بر زبان بیاورد. آیا هیچ بر راوی این خبر مساله ای نیست که شکم یک زن آنقدر وسعت داشته باشد، که یک پسر چهار ساله را جای دهد و آنگاه دندانهایش در آمده باشد و موی هم آورده وسوار گردن آن مرد هم بشود؟ فرض کنید که شکم او هم آن کشندگی و گنجایش را داشته باشد، آیا بنیه اندام انسان می تواند آن را تحمل کند؟ این مستلزم آن است که بیش از زنان عادی شکم او بر آمده باشد. و آیا مادر غلام، همین وضع را داشت، با اینکه او مثل زنان آبستن عادی بود و این یک کرامت دیگری بر او محسوب می شود؟ منزه است آن خدائی که بر این زن مسکین آن قدر مهلت داد، که استخوانهایش نشکسته و رگهایش قطع و پوست بدنش شکافته نشده است و خدای سبحان در زمان گذشته هر چه خواسته انجام داده است.و خدا بر ” مالک بن دنیار ” رحمت کند، که هر گاه بر این زن بیچاره دعا نمی کرد، جنین او در شکمش، چهل سال، یا آن گاه که خدا خواهد، می ماند!

 اکنون این سوال مطرح است که آیا این نوزاد نخست در بطن مادر دختر بود و سپس با دعای ” ابن دینار ” پسر گردیده است؟ و یا اینکه پسر بوده و این دعا تاثیری در آن نداشته است؟ در حالی که این خدا است که هر کس را بخواهد،دختر می دهد و هر که را خواهد پسر. آیا این قطیعت دارد که در همان ساعت خلقت، مولود تبدیل شده یا اینکه دیگر مجالی برای این کار نبوده و همان دختر یا پسر قبلی بوده است و دیگر دعای ” ابن دینار “که هر گاه دختر است خدایا پسر گردان” محلی از اعراب نداشت و آیا این دعای مستجاب بر طبق گفته او ” انک تمحو ما تشاء و تثبت “بدرستی که تو هر چه بخواهی، محو می کنی و هر چه را خواهی پدید می آوری” بود؟ این بر خداوند دشوار نیست. و او از چیزی که می کند، سوال نمی شود و بر هر چیزی توانا است.

 (الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 158)

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 158

25- امرأة تلد بدعاء مالک ابن أربع سنین

أخرج البیهقی فی السنن الکبری (7/443) بإسناده عن هاشم المجاشعی، قال: بینما مالک بن دینار- المتوفّی (123) و قیل غیر ذلک- یوماً جالسٌ إذ جاءه رجلٌ فقال: یا أبا یحیی ادعُ لامرأة حبلی منذ أربع سنین قد أصبحت فی کربٍ شدید، فغضب مالک و أطبق المصحف ثم قال: ما یری هؤلاء القوم إلّا أنّا أنبیاء، ثم دعا فقال: اللّهمّ هذه المرأة إن کان فی بطنها ریحٌ فاخرجها عنها الساعة، و إن کان فی بطنها جاریةٌ فأبدلها بها غلاماً، فإنّک تمحو ما تشاء و تثبت و عندک أُمّ الکتاب، ثم رفع مالک یده و رفع الناس أیدیهم، و جاء الرسول إلی الرجل فقال: أدرک امرأتک، فذهب الرجل، فما حطّ مالکٌ یده حتی طلع الرجل من باب المسجد علی رقبته غلامٌ جعد قطط ابن أربع سنین قد استوت أسنانه ما قطعت أسراره.

قال الأمینی: لیس من المستحیل التلفّظ بالمحال، لکن التقوی أو الحیاء یزع کلّ منهما الإنسان عن أن یلهج بما هو خارجٌ عن مستوی المعقول. ألا من مُسائل هذا الراوی عن أنّ رحم المرأة هل فیها تمطّط فتبلغ من السعة ما یقلّ ابن أربع سنین و قد استوت أسنانه و نبت شعره و یرکب الرقاب؟ وهب أنَّ فیها تمطّطاً فهل ما یحویها من بنیة البدن له مثل ذلک التمطّط؟ فیجب علیه أن یکون فی هیئة الحامل إذن تضخّم أکثر من النساء العادیات، فهل کانت أُمّ الغلام هکذا؟ أو أنّها بقیت علی حالتها و هی کرامة أخری لأحد من عباد اللَّه؟ سبحان الذی تولّی کلاءة هذه المرأة المسکینة عن أن تنکسر عظامها، و تنقطع عروقها، و ینفتق جلدها و لحمها، و قد فعل سبحانه ما أراد فی الزمن الماضی.

و رحم اللَّه مالک بن دینار لو لا دعاؤه للمرأة المسکینة لکان یبقی جنینها فی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 159

بطن أُمِّه أربعین عاماً أو إلی ما شاء اللَّه.

ثم هل کان المولود فی بطن أُمّه أُنثی فأبدله دعاء ابن دینار ذکراً؟ أو أنّه کان ذکراً و لا صلة للدعاء المذکور به، و أنَّ اللَّه هو الذی یهب لمن یشاء إناثاً و یهب لمن یشاء الذکور؟ و إنَّ من المقطوع به أنّه فی تلک الساعة کان قد أفرزت خلقة المولود و صوّر مثاله فلم یبق فیه بعدُ مجالٌ للتغیّر و التأثّر و أنّه إمّا ذکرٌ أو أُنثی، فلا محلّ من الإعراب لدعاء ابن دینار- و إن کان فی بطنها جاریة فأبدلها بها غلاماً- غیر أنّه دعا، و هل کانت له هذه الدعوة المستجابة بعد الولادة أخذاً بقوله: إنّک تمحو ما تشاء و تثبت؟ لعلّها له و لیس علی اللَّه بعزیز، و لا یُسأل عمّا یفعل، و هو علی کلّ شی ء قدیر.