ابن کثیر مولف کتاب البدایه و النهایه در جلد هفتم صفحه 342 از طریق امام احمد از ابن نمیر از اجلح کندی از عبد الله بن بریده حدیثی آورده که قسمتی از آن چنین است: پیامبر (ص) فرمود: درباره علی (ع ) سعایت نکنید که او از من، و من از اویم، و او صاحب اختیار شما بعد از من است. آنگاه در تعقیب آن گوید: مقصود از این تعبیر نامعلوم است و اجلح شیعی است و روایتی را که تنها شیعه ای نقل کند پذیرفته نیست و از کسانی که ضعیف تر از اویند، پیروی کرده اند و خداوند آگاه تر است. و آنچه در این باره حفظ شده، روایت احمد از وکیع از اعمش از سعد بن عبیده از عبد الله بن بریده از پدرش می باشد که گوید: رسول خدا (ص) فرمود: من کنت مولاه فعلی ولیه ” کسی را که من مولای اویم علی (ع) ولی اوست. “
پاسخ علامه امینی : آیا هیچ عربی که از بنی امیه نباشد می تواند این تعبیر را مشکوک و نامعلوم بداند؟ باا ینکه متن آن کلامی است گویا، صریح، و آیا هیچ عربی مشروط به اینکه عوامل تعصب او را به شبهه نیندازد، پیدا می شود که در معنی این جمله اظهار ناآشنائی کند؟ این معنی صحیح و ثابتی که از مصدر وحی با اسناد صحیح صادر شده و موید به احادیث صحیح فراوانی به همین مضمون و معنی است؟ و آیا این نامعلوم بودنی را که ابن کثیر مدعی آنست مربوط به استناد این مطلب به گوینده اش، پیامبر(ص) اکرم است؟ بااینکه پیامبر(ص) پیوسته با تجلیل این سخن حکیمانه را بر زبان می راند، و یا این ناآشنائی را نسبت به امیر المومنین صلوات اله علیه، ابراز می کند و او را لایق این مقام می داند، در این صورت ابن کثیر با امثال فراوان این کلمات که شرق و غرب را پرکرده است چه می کند؟ کلماتی که جای هیچگونه خورده گیری در اسناد و در مدلولش نیست. آیا تاکنون شما از هیچ محدث دینی شنیده اید حدیثی را که پیشوایان حدیث در کتب صحاح و مسانید خود، و در راس آنها در دو صحیح بخاری و مسلم نقل کرده اند، چون در اسنادش یک نفر شیعی وجود دارد آن را رد کنند. مگر گناه شیعی چیست؟ وقتی مورد وثوق ائمه حدیث باشد؟ مانند اجلح که مورد وثوق ابن معین است.حدیث نامبرده را احمد در مسند خودج5،ص355 به اسناد مذکور نقل کردهاست و ترمذی آن را به اختصار آورده ونسائی درخصائص 24 ، و ابن ابی شیبه بر طبق آنچه در کنز العمال ج 6،ص156است، و محب الدین طبری در ریاض النضره ج2،ص171 و حافظ هیثمی در مجمع الزوائد ج2،ص128 و دیگران آن را روایت کرده اند و اسناد احمد نامبرده رجالش صحیح است مگر اجلح که شنیدید موثق است.
واینکه گوید: و آنچه دراین باره حفظ شده است روایت احمد از وکیع… نشانه کوتاهی و محدودیت اطلاعات او در امر حدیث است و نشان دهنده این پندار غلط اوست که هر دو حدیث سندشان منتهی به یکی- یعنی بریده- می شود، و هر دو حدیث افاده ولایت دارد و ندانسته است که حدیث ” لا تقع فی علی ” یک واقعه شخصیه در مقابل قصه عمران بن حصین نامبرده در ص215 است و حدیث ” من کنت مولاه ” عین عبارت حدیث غدیر است که جنبه عمومیت دارد. و این قضیه را هر شخص هوشیار و آگاهی روشن است که غیر از قضیه غدیر خم است.
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ،ج 3 ،ص 346)