9 السنة و الشیعة
بقلم: محمد رشید رضا صاحب تفسیر المنار
«مقصود نویسنده این رساله، این نیست که بحث و انتقاد بى آلایشى کرده باشد، او نمى خواهد احتجاج صحیحى ایراد کند، هر چند کار خود را به صورت ردیه اى بر علامه حجت سید محسن امین عاملى (قدس سره) در آورده است، ولى هیچ گونه حمله اى بر «حصون منیعه» و سخنان مستحکم او جز با فحاشى و توهین و القاب نامناسب و هتاکى هاى زننده، انجام نداده است.
نظر عمده او از این نوشته گمراه ساختن و بد بین کردن دولتهاى عربى:
عراق، حجاز و یمن نسبت به شیعه از رهگذر دروغ ها و سوء تعبیرها است، از این رو هر چند انتقاد و گفتگو با او، کار یک محقق نیست که به امثال این سخنان بپردازد، ولى ما را چاره اى نبود که به برخى از دروغ ها و بافته هائى که محصول اندیشه او یا محصول نقل او از دیگران است و از علماى شیعه خواسته است تا خطاهایش را آشکار سازند، اشارتى بکنیم، و او خود بهتر مى داند که روى گردانیدن از این گونه سخنان شرط حزم و احتیاط است، زیرا سیاست دول خارجى، در اختلاف و تفرقه ما است، و این بحث از محیط دانش و دانشمندان خارج است».
رشید رضا رساله اش را با تاریخ تشیع و مذاهب شیعه شروع کرده، اصول تشیع را از بدعتهای عبد اله بن سبای یهودی می داند و جانشین سبائیان را در گرداندن و اداره وسائل تفرقه اندازی بین مسلمانان به وسیله تشیع و عقائد غلو آمیز، زنادقه فارس معرفی می کند. و از تعالیم این شیعیان غالی، بدعت های: عصمت امامان، تحریف قرآن، بدعتهای مربوط به حجت منتظر، و عقیده به الوهیت برخی از ائمه، و کفرهای آشکار دیگر را می شمارد.
او امامیه را به دو فرقه تقسیم کرده: معتدل قریب به زیدیه، و غالیان قریب به باطنیه، ومی گوید: آنها کسانی هستند که پاره ای از تعالیم کفر آمیز خود را از پیوند با عقائد دیگر گرفته اند مانند: عقیده به تحریف قرآن، و کتمان برخی از آیات، و از همه عجیبتر، به گمان آنها سوره ای در قرآن مخصوص به اهل بیت است که برای همدیگر نقل می کنند به طوری که یک نفر جهانگرد سنی،یکبار برای ما نقل کرد که: او از یکی از خطبای شیعه در یکی از شهرهای ایران شنیده بود که آن سوره را روز جمعه بر منبر خوانده است و برخی از مبلغین مسیحی این سخن را از آنها نقل کرده اند. اینها را امامیه اثنی عشریه گویند و با درجات مختلف لقب جعفری دارند.و یکی از بدعتهای امامیه را، بدعت بابیه و سپس بهائیه دانسته است و گفته که اینان عقیده به الوهیت بهاء و نسخ دین اسلام به وسیله او، و در نتیجه آن بطلان همه مذاهب اسلامی را قائل اند. با وجود این سخنان فتنه انگیز، و کینه جویانه، او خود را پس از سید جمال الدین افغانی تنها تلاشگر در راه وحدت ملتها و اصلاح می داند و سپس سخنان خرافی خود و کلمات کوبنده اش را گسترش می دهد.
پاسخ علامه امینی:هر فرد محققی را می رسد که پاسخ بسیاری از بافته های مجهول او را در بحثهای گذشته همین جلد کتاب ما پیدا کند تا بداند چنین جهانگرد سنی که صاحب المنار از خطیب ایران خبر داده هنوز از مادر نزاده است. و نیز آن خطیبی که آن سوره مجعول را در روزهای جمعه بالای منبر با صدای بلند می خوانده هنوز پابه دنیا ننهاده است. و هیچ شیعه ای برای این سوره خیالی ارجی قائل نیست و کسی آن را از کتاب عزیز الهی به حساب نیاورده و احکام قرآن را بر آن جاری ندانسته است. کاش این مرد به مقدمات تفسیر علامیه بلاغی (آلاء الرحمن) مراجعه می کرد و سخنان او را که زبان شیعه و مترجم عقائد آنان است در این باره می شنید، آنگاه این گونه مطالب را درباره آنان می نوشت. و ما استدلالی را که متکی به گفته یک نفر مبلغ مسیحی است به شما مسلمانان تبریک می گوئیم. یکی دیگر از جهالتهای زننده او این است که فرقه بابی و بهائی را، از فرق شیعه می شمرد و حال آن که شیعه از روز نخست این فرقه ضاله را خارج از دین دانسته و حکم به کفر و ضلالت و نجاستشان کرده است، و کتابهائی که در رد خرافاتشان از علمای شیعه نوشته شده، از حد شمار بیرون و غالبا چاپ و در دست انتشار قرار گرفته است.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ،ج3،ص371)