اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۳ خرداد ۱۴۰۲

دروغ های ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه – انکار اخوت و برادری پیامبر(ص) با علی(ع)

متن فارسی

[انکار اخوت و برادری رسول خدا با علی علیه السلام و پاسخ آن که گذشت ]
17- گوید: و اما حدیث مؤاخات (که علی برادر رسول خدا است) باطل و ساختگی است، زیرا پیغمبر نه با کسی پیمان برادری افکند و نه مهاجران را با هم، و نه انصار را با هم، برادر ساخت. ولی او تنها بین مهاجر و انصار پیمان برادری بر قرار کرد، چنانکه سعد بن ربیع و عبد الرحمن بن عوف را برادر ساخت و بین سلمان فارسی و ابی درداء بر طبق آنچه در روایت صحیح است پیمان برادری افکند 2/119 منهاج السنه.
پاسخ- قضاوت این مرد به بطلان حدیث مؤاخاة که بین مسلمانان از روز نخست قطعیت داشته، نشانه جهل مرکب او در امر حدیث و سیرت است و اگر این نباشد، دشمنی شدید او را نسبت به امیر المؤمنین (ع) می رساند که چون کاری از دستش بر نمی آمده، به انکار فضائل او پرداخته است.
او گویا بر خود حتم کرده است که هر فضیلتی را انکار کند، هر چند به مجرد ادعا باشد، آن را نادیده انگارد. ما در صفحه 200- 218 همین جلد، قصه برادری را که بین افراد صحابه یک بار قبل از هجرت، و بین مهاجر و انصار بار دیگر بعد از هجرت، صورت گرفت بیان کردیم. و در هر دو نوبت او (ص) تنها با امیر المؤمنین- (ع) پیمان برادری افکند.
این مرد را تنها این بس که در فتح الباری 7/217 حافظ ابن حجر عسقلانی بعد از بیان این امر که مؤاخات در دو نوبت انجام شد و پس از آوردن پاره ای از احادیث آن، گوید: ابن تیمیه در کتاب ردّ بر ابن المطهّر رافضی «1»، عقد برادری بین مهاجرین و مخصوصا برادری پیغمبر با علی را منکر شده می گوید:
«از آنجا که برادری برای ارفاق بهم دیگر و تألیف قلوب با یکدیگر تشریع شده، معنی ندارد پیغمبر با احدی پیمان برادری بسته باشد و نیز برادری مهاجر را با مهاجر چه سود است» و این اجتهاد به قیاس، در مقابل نص است و نشان نادانی از حکمت برادری در اسلام، زیرا مهاجران با هم در مال و عشیره و نیرو یکسان نبودند پیغمبر بین برتر و فروتر برادری افکند تا بر تران به فروتران ارفاق کنند و از نیروی برتر فروتر کمک گیرد و به همین موضوع در برادری اش با علی می نگریست، زیرا پیغمبر بود که از دوران کودکی پیش از بعثتش، امور علی را به عهده گرفت و تا بعد از آن کشش پیدا کرد.
همچنین برادری حمزه با زید بن حارثه به خاطر این بود که آزاد شده آنان بود و این هر دو برادری مورد قطعی است و هر دو هم از مهاجرانند و در عمرة القضا بهمین زودی به قول زید بن حارثه اشاره می کنیم که گفت دختر حمزه دختر برادر من است. و حاکم و ابن عبد البر بسند حسن از ابی الشعثاء از ابن عباس روایت کرده اند که پیغمبر (ص) بین زبیر و ابن مسعود که هر دو مهاجرانند، برادری افکند.
(من می گویم) این حدیث را ضیاء در «المختارة من المعجم الکبیر طبرانی» نقل کرده و ابن تیمیه تصریح کرده است که احادیث المختارة از احادیث مستدرک صحیح تر و قوی تر است و داستان مؤاخات نخستین … (آنگاه حدیث صحیحش را از طریق حاکم چنانکه آوردیم بیان کرده است).
و علامه زرقانی در شرح المواهب 1/373 پاره ای از احادیث و کلمات وارد در هر دو نوبت برادری را ذکر کرده و گوید: احادیث زیادی در برادری پیغمبر با علی آمده آنگاه به پندار ابن تیمیه اشاره کرده و با کلام ابن حجر نامبرده، آن را مردود ساخته است.
از آنچه خدایتان فرو فرستاد پیروی کنید و جز او صاحب اختیاراتی برای خود مجوئید

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 247

متن عربی

17- قال: أمّا حدیث المؤاخاة- إنَّ علیّا آخاه رسول اللَّه- فباطل موضوع؛ فإنَّ النبیَّ لم یُؤاخ أحداً، و لا آخی بین المهاجرین بعضهم من بعض، و لا بین الأنصار بعضهم من بعض، و لکن آخی بین المهاجرین و الأنصار، کما آخی بین سعد بن الربیع

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 247

و عبد الرحمن بن عوف، و آخی بین سلمان الفارسی و أبی الدرداء، کما ثبت ذلک فی الصحیح (2/119).

الجواب: إنَّ حکم الرجل ببطلان حدیث المؤاخاة الثابت بین المسلمین علی بکرة أبیهم یکشف عن جهله المطبق بالحدیث و السیرة، أو عن حنقه المحتدم علی أمیر المؤمنین علیه السلام فلا یسعه أن ینال منه إلّا بإنکار فضائله، فکأنَّه آلی علی نفسه أن لا یمرَّ بفضیلة إلّا و أنکرها و فنّدها و لو بالدعوی المجرّدة. فقد أوضحنا فی (ص 112- 125) أنّ قصّة المؤاخاة وقعت بین أفراد الصحابة قبل الهجرة مرّة و بین المهاجرین و الأنصار بعدها مرّة أخری، و فی کلٍّ منهما آخی هو صلی الله علیه و آله و سلم أمیر المؤمنین علیه السلام، و حسب الرجل ما فی فتح الباری «1» (7/217) للحافظ ابن حجر العسقلانی، قال بعد بیان کون المؤاخاة مرّتین و ذکر جملة من أحادیثهما: و أنکر ابن تیمیّة فی کتاب الردّ «2» علی ابن المطهَّر الرافضی فی المؤاخاة بین المهاجرین و خصوصاً مؤاخاة النبیِّ لعلیٍّ، قال: لأنَّ المؤاخاة شُرّعت لإرفاق بعضهم بعضاً، و لتألیف قلوب بعضهم علی بعض، فلا معنی لمؤاخاة النبیِّ لأحدٍ منهم، و لا لمؤاخاة مهاجریٍّ لمهاجریٍّ. و هذا ردٌّ للنصِّ بالقیاس و إغفالٌ عن حکمة المؤاخاة، لأنَّ بعض المهاجرین کان أقوی من بعض بالمال و العشیرة و القوی، فآخی بین الأعلی و الأدنی لیرتفقنّ الأدنی بالأعلی، و یستعین الأعلی بالأدنی، و بهذا نظر فی مؤاخاته لعلیّ لأنَّه هو الذی کان یقوم به من عهد الصبا من قبل البعثة و استمرَّ، و کذا مؤاخاة حمزة و زید بن حارثة؛ لأنَ زیداً مولاهم، فقد ثبّت أخوّتهما و هما من المهاجرین، و سیأتی فی عمرة القضاء قول زید بن حارثة: إنَّ بنت حمزة بنت أخی.

و أخرج الحاکم «3»)، و ابن عبد البرّ «4» بسند حسن عن أبی الشعثاء، عن

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 248

ابن عبّاس: آخی النبیّ صلی الله علیه و سلم بین الزبیر و ابن مسعود و هما من المهاجرین.

قلت: و أخرجه الضیاء فی المختارة من المعجم الکبیر للطبرانی «1»، و ابن تیمیّة یصرِّح بأنَّ أحادیث المختارة أصحّ و أقوی من أحادیث المستدرک و قصّة المؤاخاة الأولی، ثمَّ ذکر حدیثها الصحیح من طریق الحاکم الذی أسلفناه.

و ذکر العلّامة الزرقانی فی شرح المواهب (1/373) جملةً من الأحادیث و الکلمات الواردة فی کلتا المرّتین من المؤاخاة، و قال: و جاءت أحادیث کثیرة فی مؤاخاة النبیِّ صلی الله علیه و سلم لعلیٍّ. ثمّ أوعز إلی مزعمة ابن تیمیّة و ردَّ علیه بکلام الحافظ ابن حجر المذکور. (اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ

) «2»).