با من بیا تا از دروغگوی حجاز (عبد اللّه قصیمی)، جرثومه نفاق و بذرافشان فساد در جامعه اسلامی بپرسیم که چگونه در کتابش «الصراع بین الاسلام و الوثنیة» نظر می دهد که: امامان اهل بیت بنظر شیعه انبیاء هستند و به آن ها وحی می شود و فرشتگان برای آنان وحی می آورند و شیعیان درباره فاطمه و امامان از فرزندانش همان چیزی را که درباره انبیاء قائلند، درباره آنان معتقدند»!!!
او در این اظهار نظر به مکاتبه «حسن بن عباس» که در کافی ذکر شده و ما در صفحات قبل آن را آورده ایم، استناد کرده است.
چرا این مرد نمی فهمد که این افتراها و تهمت ها نسبت به امت بزرگی که آراء شایسته اش جهانگیر شده جز انکار مسأله «محدث بودن» که در قرآن مجید آمده و تکلم کردن فرشتگان با امامان اهل بیت و مادرشان فاطمه علیهم السلام نیست در صورتیکه همه مسلمین در این باره اتفاق دارند؟!
آیا شیعه با قبول اصل «محدث بودن» می تواند بگوید که: عمر بن خطاب و دیگران طبق عقیده عامه پیامبرند و فرشتگان بر آنان نازل می شده و وحی می رسانده اند؟!
اما شیعه هیچ گاه دروغ و تهمت را در عواطف مذهبی راه نمی دهد و از هیچ فردی از شیعه واقعی شنیده نشده است: بزرگی را متهم به دروغ و مطالب ناروا کند و حاشا که امتی را به چیزهائی متهم کند که از آن بدور است.
آیا پیش روی این مرد نصوص صریح شیعه مبنی بر اینکه امامان علیهم السلام عالمانند نه انبیاء نبوده است؟
آیا صریح این احادیث نبوده که مثل امامان اهل بیت همانند مثل همراه موسی و سلیمان و ذی القرنین است؟
آیا در «کافی» همان بابی که او گفتار امام باقر و صادق علیهما السلام را عوضی نقل کرده نبوده است: «خداوند با قرآنتان کتاب های آسمانی را پایان داده و با پیامبرتان نبوت را ختم کرده است»؟!
چرا، تمام اینها در برابر دیدگانش قرار داشته، اما از کوزه برون تراود آنچه که در اوست و کسی که فرزند ناپاک روح اموی و حامل انگیزه های نادرست باشد، طبعا ملازم با پستی و رذالت است و از فحش و ناسزا بدور نخواهد بود، و از خصوصیات زاده اموی این است که همانند افعی نیش می زند و هتک ناموس مسلمین می کند و با زبان زشت به آنان حمله می کند و به اهل بیت و شیعه اش به پیروی از اسلاف ناپاک و پلیدش افترا و تهمت می زند!!
و اینک نص گفتارش را در اینجا می آوریم، تا انسان جستجوگر با بصیرت کامل بتواند مقاصد شوم و کوشش های پی گیر این مرد را در مورد ایجاد اختلاف میان امت اسلام، و شق عصای مسلمین از راه دروغ و تهمت دریابد.
او در کتاب «الصراع» جلد 1 صفحه 1 می نویسد: «بنظر شیعه به امامان اهل بیت، وحی می شود. در کافی گفته است: حسن بن عباس نامه ای به امام رضا نوشت و پرسید: میان رسول و نبی و امام چه فرقی است؟ او در جواب گفت: رسول کسی است که جبرئیل بر او نازل می شود و او را می بیند و کلامش را می شنود و وحی بر او نازل می گردد، و نبی گاهی سخن را می شنود و گاهی شخص را می بیند و سخن را نمی شنود، و امام کسی است که کلام را می شنود و شخص را نمی بیند، امامان هیچ کاری انجام نمی دهند، مگر با پیمانی از خدا و فرمانی از او هیچ گاه از آن تجاوز نمی کنند. و نیز در کافی نصوص متعدده دیگری در این باره وجود دارد، پس امامان به نظر شیعه پیامبرند و به آنها وحی می شود و رسول نیز هستند زیرا آنان همانند رسولان مأمور به تبلیغ چیزهائی که به آنها وحی شده نیز می باشند!!
و در جلد 2 صفحه 35 همان کتاب می نویسد: در جزء اول این کتاب گفته ایم:
شیعه می پندارد که به امامان اهل بیت وحی می شود و فرشتگان از ناحیه خدا و آسمان برایشان وحی می آورند.
و گذشت گفتارشان که: امامان، کاری نمی کنند و سخنی نمی گویند مگر با وحی الهی و نیز گذشت که: به نظر شیعه فرق میان محمد و امامان از ذریه اش این است که: محمد فرشته ای را که برایش وحی می آورد می بیند، اما امامان وحی و صدای فرشته را می شنوند، ولی شخص او را نمی بینند، و همین است فرق میان نبی و امام، و رسول و امام پیش شیعه، و معلوم است که این در حقیقت فرق نیست.
پس امامان از اهل بیت پیش شیعه انبیاء و رسولانند به هر معنائی که برای آنها باشد، زیرا کسی که نبی و رسول است، انسانی است که خداوند رسالتش را به او وحی کرده و به او تکلیف نموده که آن را تبلیغ و پخش نماید، خواه وحی خدا به او با واسطه فرشته باشد یا نه و خواه واسطه را ببیند یا نه، بلکه تنها از او بشنود و درک کند، و به اتفاق دیدن فرشته دخالتی در حقیقت معنی نبی و رسول ندارد و لذا می گویند: رسول، انسانی است که به او وحی شده و مأمور گشته که آن را تبلیغ نماید. و نبی انسانی است که به او وحی شده اما مأمور به تبلیغ نیست.
بنابراین دیدن فرشته دخالتی در حقیقت معنی نبی و رسول ندارد و این واقعیتی است که همه در آن باره متفقند. پس شیعه آنچه را که درباره انبیاء و رسولان معتقد است درباره فاطمه و امامان از فرزندانش نیز عقیده دارد. آنها می پندارند که: آنان معصومند و به آنها وحی می شود و فرشتگان بر آنها با فرمان های الهی نازل می گردند و برای آنان معجزاتی است که کوچکترین آنها مرده زنده کردن است، چنانکه در بهترین کتاب هایشان (کافی) تصریح کرده اند»!!
«إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ / قطعا دروغ را کسانی که ایمان بخدا ندارند نسبت می دهند، اینان همان دروغگویانند» «1».
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 5، ص: 78