پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان :
29/ ابن عدی روایتی ثبت کرده است از قول عمار بن هارون – ابی یاسر مستملی – از اسحاق بن ابراهیم مستملی از ابی وائل از حذیفه که ” پیامبر خدا (ص) در یکی از لشکرکشی هایش به عثمان پیغام داده از او کمک خواست . عثمان ده هزار دینار برای او فرستاد . آنها را در برابر خویش نهاده زیر ورو می کرد و در حق وی دعا که خدا از تو درگذرد ای عثمان از همه کارهائی که در پنهان یا آشکار کرده ای و هر آنچه تا به قیامت خواهی کرد . عثمان بعد از این نباید از هر چه می کند بیمی بدل راه دهد .
ابن کثیر این را در تاریخش آورده ولی هیچ از عیبناکی سندش نمی گوید مثل همه جا که روایت در فضائل کسانی است که دل و دینش را به آنها باخته است . ابن حجر نیز در ” فتح الباری ” نوشته و می گوید : سندش واقعا سست است و در جای دیگر می گوید : سندش پوچ است . قسطلانی در ” مواهب الدنیه ” نوشته اما از عیبناکی آن هیچ نمی گوید . زرقانی در شرح آن سخن ابن حجر را -که آوردیم – می آورد . شرح حال بعضی از راویان ” سست ” و ضعیف این روایت را بعدها خواهیم دید . ابن کثیر در تاریخش می نویسد : حسن بن عرفه از محمد بن قاسم اسدی شامی از اوزاعی شامی از حسان بن عطیه دمشقی از پیامبر اکرم (ص) روایت ” مرسلی ” آورده که به عثمان فرمود : خدا از تو درگذرد، از همه کارهائی که کرده ای و آنچه در انجامش کوتاهی نموده ای و آنچه در پنهان و آشکار کرده ای و هر چه قبلا انجام داده ای و هر چه تا به قیامت خواهی کرد .
امینی گوید : در سند این روایت دروغین ناقص سند، هر گاه جز نام محمد بن قاسم – آن هواخواه عثمان – نبود برای بطلان و نادرستی اش کافی می نمود . ابن کثیر که به این روایت جعلی بی پایه استناد می کند مگر سخن حدیث شناسان را درباره محمد بن قاسم ندیده یا از یاد برده است ؟ مگر نمی دانسته که نسائی درباره او می گوید : مورد اعتماد نیست و احمدحنبل او را دروغگو خوانده است ؟ ترمذی می گوید : احمد حنبل درباره او سخن گفته و او را ” ضعیف ” دانسته است . ابو حاتم می گوید : قوی نیست و از روایتش خوشم نمی اید . ابو داود می گوید : غیر قابل اعتماد است و نه امین ، و روایاتش جعلی است . ابن عدی می گوید : عموم روایاتش قابل پیروی نیست . براء می گوید : روایاتی که او نقل کرده قابل پیروی نیست . دار قطنی می گوید : دروغ ساز است . ابن قاسم می گوید : روایاتش جعلی است ، و خودش راوی ای است . بخاری از قول احمد می گوید : روایاتش را دور انداخته ایم . یا در جای دیگر می گوید : احمد حنبل او را دروغگو خوانده است. ابن حبان می گوید: از زبان اشخاص مورد اعتماد چیزهائی را که نگفته اند نقل می کند. روایاتش قابل استناد نیست. عقیلی می گوید : بعضی او را به عنوان راوی شناخته اند و برخی نه . احمد حنبل او را ترک کرده و گفته است: روایاتش روایات بدی است . ابو احمدحاکم نیشابوری می گوید : به نظر حدیث شناسان ” قوی ” شمرده نمی شود . بغوی می گوید: سست روایت است. ازدی می گوید: متروک و مطرود است.
همین برای اثبات سستی سند و بطلان روایت کفایت می نماید و نیازی نیست به معرفی شامیانی که در سند آن نام برده شده اند و همگی دشمن حقند و مخالف خاندان پاک پیامبر اکرم ، یا ذکر اینکه ” مرسل ” است و همین ” ارسال ” مایه سستی آن . بگذریم از این که متنش با اصول مسلم اعتقاد اسلامی منافات دارد ، زیرا بر همه کارها و گناهانی که تا آخرت مرتکب شود صحه می گذارد و اجازه می دهد هر چه دلش خواست بکند و از عواقب آن نهراسد، و همین بدترین شکل به گستاخی انداختن است . از معصومان که بگذریم به چه کسی می توان گفت : هر کاری که انجام دهی آمرزیده خواهد بود. هر گاه چنین حرفی به کسی زده شود سبب می گردد که ارتکاب گناه و جنایت را کاری سهل و ساده پندارد و از کیفر آخرت بیمی به دل راه ندهد و رفته رفته بر گستاخی و سرکشی بیفزاید و اراده را تسلیم هوای نفس سازد و تن به بلهوسی و شهوترانی سپارد . آری، تاریخ زندگی عثمان به راستی دلیل صحت متن این روایت است ، زیرا نشان می دهد که در زندگی هیچ از عواقب کارهای زشتش نمی هراسیده و بی محابا به هر جنایت و خلافی دست می آلوده است پنداری از وضع اخرویش اطمینان خاطر دارد و آخرت را در هر صورت به مراد دل می بیند . گرفتیم که کارهای نیک کارهای بدی را که شخصی درگذشته مرتکب شده – البته به استثنای آنچه حقوق مردم را پایمال کرده و انسان را از دین به در می سازد – بزداید و محو گرداند ، لکن اینطور نیست که کارهای بدی را هم که شخص در آینده ممکن است مرتکب شود بزداید . به کارهای عثمان کاری نداریم، کدام کار نیک هست که به انجام دهنده اش امکان و اجازه می دهد هر چه را خواست تا قیامت مرتکب شود، و تضمین کند که همه گناهانش که در آینده صورت می گیرد آمرزیده شود ؟ مگر در قاموس اسلام بالاتر از ایمان کاری هست ؟ مع ذالک ، ایمان هرگز نمی تواند گناهان آینده مومن را آمرزیده سازد، و فقط کارهای بد گذشته اش را می زداید . می فرماید : « کسانی ایمان آورده و کارهای پسندیده کردند و به آنچه بر محمد نازل گشته – و حق است و از طرف پروردگارشان – ایمان بیاورد کارهای بدش آمرزیده خواهد گشت و خاطرش اصلاح . » و هر گاه غیر از این می بود پاداش و کیفر و حساب و کتاب و دادرسی بی معنا می گشت و همه سخنانی که در این زمینه با مومنان گفته شده بیهوده می نمود . ما در کارنامه عثمان به کار نیکی که چنین مبالغه و فوق العادگی را ایجاب نماید بر نمی خوریم جز کمک های مالیش به تدارک سپاه تنگدستی – آن هم اگر راست باشد – و پولی که برای حفر چاه ” رومه ” خرج کرده است ، ضمنا دانستیم عده ای غیر از او به تدارک آن سپاه کمک کرده اند و بیش از او ، و چه بسیار چاهها که برای مسلمانان کنده اند و چه نهرها که احداث کرده اند همه وقف مسلمانان . اگر این کار عثمان مستلزم آن باشد که هر گناهی تا به قیامت می کند آمرزیده شود باید گناه آن دیگران هم نه تا به قیامت بلکه حتی بعد از قیامت هم آمرزیده باشد . اما با دعای هواخواهان عثمان بخت و اقبال فقط یار وی گشته و رخ از دیگران برتافته است . اصحاب آیا می دانسته اند عثمان آمرزیده بوده است و با علم به این بزه کارهائی که از او سر می زده اعتراض می نموده و حاضر نبوده اند به دیده مغفرت بنگرند و از او بر خلاف فرموده خدا و پیامبرش در نگذشته اند ، حال آنکه می گویند آنها ” عادل ” و راست رو بوده اند ؟ یا این روایت دروغین و جعلی را شنیده اما اعتنائی به آن ننموده و به سطل کاغذ باطله ریخته اند ؟ حقیقت به نظر من این است که آن روایت تا آخرین روز عمر عثمان به وجود می آمده و به هنگام محاصره و قتلش و آنگاه که نعش او را در ” بستان کوکب – ” گورستان یهودیان – خاک کرده اند هنوز در بطن جاعلان و دروغ پردازان بوده است و زمانی که امویان – هم قبیله های عثمان – به قدرت رسیده اند توسط قابله های گماشته معاویه متولد شده است .
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 459 )