اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

عثمان قبل از مرگش پیامبر را خواب می بیند

متن فارسی

پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان:

17/ ابن ابی الدینا از طریق فرج بن فضاله دمشقی از مروان بن ابی امیه از عبد الله بن سلام روایتی ثبت کرده است. می گوید : ” نزد عثمان که در محاصره بود رفتم تا سلامی به او کرده باشم . به من خوشامد گفت و افزود : همین دیشب پیامبر خدا (ص) را در این پنجره دیدم – و اطاقش پنجره ای داشت – به من فرمود : عثمان تو را محاصره کرده اند ؟ گفتم : آری . پرسید تو را تشنگی داده اند ؟ گفتم : آری . آنگاه‌ سطلی فرو آویخت پر آب . از آن آشامیدم تا سیراب گشتم و خنکی آن را در اندرونم احساس کردم . به من فرمود : اگر بخواهی بر آنان پیروز خواهی گشت و در صورتی که بخواهی می توانی نزد ما افطار کنی . من از آن میان این را برگزیدم و پسندیدم که در خدمت‌ وی افطار نمایم . عثمان همان روز کشته شد. “

امینی گوید : این سفسطه و دروغ بافی از دغل کاری های ” فرج بن فضاله دمشقی ” است. احمد حنبل درباره او می گوید : روایات نامعلوم و نادرستی از زبان اشخاص مورد اعتماد نقل می کند . ابن معین می گوید : سست روایت است . ابن مدینی می گوید : ” ضعیف ” است و از او حدیث نقل نمی کنم . بخاری و مسلم می گویند : زشت روایت است. نسایی می گوید : ” ضعیف” است . ابو حاتم می گوید : روایتش قابل استناد نیست . ابو احمد می گوید : حدیثش استوار نیست . دار قطنی می گوید : سست روایت است . برقانی حدیثی را که از طریق فرج بن فضاله آمده برای دار قطنی نقل می کند . دار قطنی می گوید : این باطل و بی اساس است . برقانی می پرسد: بخاطر وجود فرج بن فضاله ؟ می گوید : آری . عبد الرحمن بن مهدی می گوید : روایات نامعلوم و وارونه ای نقل کرده است. ساجی می گوید : سست روایت است . خطیب می گوید : هیچکس گول داستانی را که درباره موثق و مورد اعتماد بودن وی از زبان ابن مهدی نقل شده نمی خورد ، زیرا آنچه درباره وی از زبان ابن مهدی نقل شده روایتی است از سلیمان بن احمد که همان واسطی باشد و او خودش دروغ ساز است . بخاری می گوید : ابن مهدی او را ترک و طرد کرده است . ابن حبان می گوید : فرج بن فضاله اسناد روایات را جابجا و وارونه می سازد و متن های بی اساس و سست را به اسناد صحیح و محکم روایی می چسباند. استناد کردن به روایات وی روا نیست. حاکم نیشابوری می گوید : او از جمله کسانی است که حرفش قابل استناد و استدلال نمی باشد .

این ، فرج بن فضاله است . اما استاد حدیثش ” مروان ” معلوم نیست کیست و نه پدرش‌ شناخته است . در فرهنگ رجال حدیث اثری از شرح حال او دیده نمی شود و نه ‌ذکری از او در بیان مشایخ و استادان فرج بن فضاله هست و نه در میان کسانی ‌که از عبد الله بن سلام حدیث نقل کرده اند ذکری از وی شده است . شاید چنین کسی هنوز به دنیا نیامده باشد و چه بسیارند چنین موجوداتی در سند روایاتی که در فضایل عثمان و همکاران‌ و امثالش نقل می شود ، موجوداتی که هنوز مادر دهر نزاده شان و صورت وجود نیافته اند بلکه ساخته خیال غرض ورزان و فضیلت بافان و مزوران و دغل کارانند نمی دانم آیا عثمان این کرامت را که در حق خویش ادعا نموده فقط در گوش عبد الله بن سلام‌ گفته است یا نه، او یا عبد الله بن سلام به همه اصحاب اطلاع داده اند و ایشان ماجرا را خواب و خیالی شمرده ، و دلیل و حجت ندانسته اند تا به آن ترتیب اثر بدهند، یا وقتی به اطلاعشان رسیده که کار از کار گذشته و کارد به استخوان رسیده و نوش داروی پس از مرگ سهراب را می مانسته است ، وهنگامی که حجت علیه عثمان تمام گشته و امت علیه وی مجتمع و متفق شده و اجماع کرده است و امت – به زعم آن جماعت اجماعی بر خطا نخواهد کرد.

نکته قابل دقت دیگری در آن روایت هست‌ و آن در مورد روزه داشتن عثمان در روز مرگ است. زیرا عده ای از مورخان کشته شدن وی را دو روز پس از عید قربان دانسته اند . بلاذری به استناد روایتی که از ابی عثمان نهدی هست چنین نظری ابراز داشته است و واقدی نیز همان روایت را در مورد روز کشته شدن وی ثبت کرده و ” مبرد ” در کتاب ” الکامل ” همین روایت را ترجیح داده و ابو عمر در ” استیعاب ” آورده است وابن جوزی و ابن حجر و عسقلانی و سیوطی و دیار بکری، و از مولفان معاصر علی فکری در کتاب ” احسن القصص . به عقیده آن جماعت، روزه گرفتن درسه روزه پس از عید قربان جایز نیست ، و این نظر ابو حنیفه و شافعی است و مالک آن را برای غیر متمتع جایز نمی داند ابن عماد حنبلی در کتاب “شذرات ” می نویسد “: این که عثمان می گوید : پیامبر (ص) به من فرمود : نزد ما افطار خواهی کرد . مقصود از افطار خواهی کرد این است که اولین غذائی که خواهی خورد نزد ما خواهد بود نه اینکه افطار روزه ات نزد ما خواهد بود. زیرا عثمان در آن روز روزه نداشته چون روز دوم عید قربان بوده و روزه گرفتن در آن جایز نیست” تاویل و توجیهی که ابن عماد حنبلی کرده با تحسین و تمجیدی که مورخان از عثمان بخاطر روزه داشتن در روز مرگش به عمل آورده اند منافات دارد، و روزه داری وی در آن روز امری است که آن جماعت نسل اندر نسل باور داشته اند تا امروز که مثلا علی فکری هم می گوید وانگهی روایتی که ابن کثیر از طریق ابن عمر از عثمان ثبت کرده صراحت دارد بر اینکه روزه دار بوده است : “عثمان می گوید : پیامبر (ص) را در خواب دیدم . به من فرمود : عثمان نزد ما افطار کن . پس عثمان روزه گرفت و همان روز کشته شد .

“همچنین روایتی که هیثم بن کلیب مستندا از نائله دختر فرافصه – همسر عثمان – نقل کرده است ، می گوید “: وقتی عثمان به محاصره درآمد ، روزی را که در آن به قتل رسید به روزه به سر آورد . به هنگام افطار از محاصره کنندگان آب خواست، ندادند و گفتند از آن فاضل آب بخور – و گودالی در خانه اش بود که کثافات در آن می ریختند. عثمان آن روز افطار نکرد . من سحرگاهان همسایه ای را بر سر قنات دیدم و از او آب خواستم . کوزه ای آب به من داد . به خانه آوردم و به عثمان گفتم : این آب گوارائی است که برایت آوردم . نگاهی انداخت . سپیده برآمده بود ، گفت : روزه گرفته ام . پرسیدم : از کجا آوردی من ندیدم کسی برایت آب و نان بیاورد ؟ گفت : پیامبر خدا (ص) را دیدم که از این سقف درآمده و سطلی آب در دست دارد و می فرماید عثمان بنوش . نوشیدم تا تشنگی ام برفت . فرمود : بیشتر بنوش . نوشیدم تا سیراب گشتم . آن وقت فرمود : این جماعت حق تو را پایمال خواهند کرد . اگر با آنها بجنگی پیروز خواهی گشت و در صورتی که به حال خود واگذاریشان نزد ما افطار خواهی کرد . همان روز به سرای درآمده او را کشتند. “

این دو روایت هم قابل اعتماد نیست، زیرا راویان آنها بی اعتبارند . یکی دشمن خاندان پیامبر خویش است و دیگری مجهولی ناشناس، و سه دیگر از تجاوزکاران مسلح داخلی و کسی که به امیرالمومنین علی (ع) حمله می کرده است پس این دو روایت مثل روایت ابن ابی الدنیا بی اساس است، و این حرف آن جماعت که عثمان روز قتلش روزه دار بوده فضیلتی ساختگی و جعلی است که به منظور بزرگ کردن وی بافته اند.

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 422 )

متن عربی

17- أخرج ابن أبی الدنیا؛ من طریق فرج بن فضالة الدمشقی، عن مروان بن أبی أُمیّة، عن عبد اللَّه بن سلام، قال: أتیت عثمان لأُسلّم علیه و هو محصور فدخلت علیه فقال: مرحباً بأخی، مرحباً بأخی، رأیت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم اللیلة فی هذه الخوخة- قال: و خوخة فی البیت- فقال: یا عثمان حصروک؟ قلت: نعم. قال: عطّشوک؟ قلت: نعم، فأدلی دلواً فیه ماء، فشربت حتی رویت حتی إنّی لأجد برده

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 423

بین ثدییّ و بین کتفیّ، و قال لی: إن شئت نصرت علیهم، و إن شئت أفطرت عندنا، فاخترت أن أفطر عنده. فقُتل ذلک الیوم «1».

قال الأمینی: هذه السفسطة من آفات فرج بن فضالة الدمشقی. قال أحمد: یحدّث عن الثقات أحادیث مناکیر «2». و قال ابن معین: ضعیف الحدیث. و قال ابن المدینی: ضعیف لا أُحدّث عنه. و قال البخاری «3» و مسلم: منکر الحدیث. و قال النسائی «4»: ضعیف. و قال أبو حاتم «5»: لا یحتجّ به. و قال أبو أحمد: حدیثه لیس بالقائم. و قال الدارقطنی: ضعیف الحدیث. و ذکر البرقانی حدیثاً للدارقطنی من طریق فرج بن فضالة فقال الدارقطنی: هذا باطل. فقال البرقانی: من جهة الفرج؟ قال: نعم. و قال عبد الرحمن بن مهدی: حدّث بأحادیث منکرة مقلوبة. و قال الساجی: ضعیف الحدیث. و قال الخطیب: لا یغترّ «6» أحد بالحکایة المرویّة فی توثیقه عن ابن مهدی فإنّها من روایة سلیمان بن أحمد و هو الواسطی و هو کذّاب، و قد قال البخاری: ترکه ابن مهدی.

و قال ابن حبّان «7»: فرج بن فضالة یقلّب الأسانید و یلزق المتون الواهیة بالأسانید الصحیحة لا یحلّ الاحتجاج به. و قال الحاکم: هو ممن لا یُحتجّ به «8».

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 424

هذا فرج بن فضالة، و أمّا شیخه مروان فلست أدری أیّ هیّ بن بیّ هو «1»، لم أقف فی المعاجم علی ترجمته و لم أجد له ذکراً لا فی مشایخ ابن فضالة و لا فیمن یروی عن ابن سلام و لعلّه لم یولد بعدُ، و کم فی سلسلة أسانید الفضائل أمثاله من أُناس لا تعرفهم أمّ الدنیا، و ما صوّرهم قلم التصویر، و إنّما اختلق أسماءهم الغلوّ فی الفضائل.

و لست أدری هل أسرّ عثمان بهذه المکرمة إلی ابن سلام فحسب؟ أو أخبر بها هو أو ابن سلام جمهور الصحابة فوجدوها رؤیاً لا تنهض للحجّة؟ أو بلغتهم حینما مسّ الحزام الطُّبْیَیَنِ، و بلغ السیل الزبی، و اتّسع الخرق علی الراقع؟ حینما فاتت الخلیفة نهزة الحجاج، و تمّت علیه الحجّة و أصبح محجوجاً، و الأُمّة مجتمعة علی مقته و قطع أُصول حیاته، و هی لا تجتمع علی خطأ.

و فی الروایة موقع نظر أیضاً من ناحیة صوم عثمان عند من أرّخ قتله بثانی أیام التشریق- کما فی روایة أبی عثمان النهدی فی أنساب البلاذری (5/86)، و قد رواه الواقدی أیضاً، و اختاره المبرّد فی الکامل «2» (2/241)، و ذکره «3» أبو عمر فی الاستیعاب (2/477)، و ابن الجوزی فی صفة الصفوة (1/117)، و ابن حجر الهیتمی فی الصواعق (ص 66)، و العسقلانی فی تهذیب التهذیب (7/141)، و السیوطی فی تاریخ الخلفاء (ص 109) و الدیار بکری فی تاریخ الخمیس (2/258، 264)، و من مؤلّفی الیوم الأستاذ علی فکری فی أحسن القصص (3/164)- و ذلک أنّ الصوم فی أیام التشریق محظور عند القوم، و هو قول أبی حنیفة و الشافعی و عند مالک لغیر المتمتّع «4». و قال

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 425

ابن العماد الحنبلی فی الشذرات «1» (1/41): قوله: قال لی النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: و تفطر عندنا، معناه أوّل شی ء تستعمله علی الریق یکون عندنا لا أنّه فطر صائم، إذ لم یکن یومئذٍ صائماً، فإنّ یوم قتله کان ثانی أیّام التشریق، و لا یجوز صومه. انتهی.

و هذا التأویل یخالف ما أثنی به المؤرّخون علی عثمان من أنّه کان یوم قتله صائماً، و هو من المتسالم علیه عند القوم سلفاً و خلفاً حتی الیوم کما ذکره الأستاذ علی فکری فی أحسن القصص (3/164). و یضادّ أیضاً صریح ما أخرجه ابن کثیر فی تاریخه (7/182) من طریق ابن عمر عن عثمان قال: رأیت النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فی المنام فقال: یا عثمان أفطر عندنا، فأصبح صائماً و قتل من یومه.

و کذلک لا یلتئم هو و ما أخرجه الهیثم بن کلیب بالإسناد عن نائلة بنت الفرافصة- امرأة عثمان- قالت: لمّا حُصر عثمان ظلّ الیوم الذی کان فیه قتله صائماً، فلمّا کان عند إفطاره سألهم الماء العذب فأبوا علیه، و قالوا: دونک ذلک الرکی «2»- و الرکیّ فی الدار الذی یلقی فیه النتن- قالت: فلم یفطر، فرأیت جاراً علی أحاجیر متواصلة- و ذلک فی السحر- فسألتهم الماء العذب، فأعطونی کوزاً من ماء فأتیته فقلت: هذا ماء عذب أتیتک به، قالت: فنظر فإذا الفجر قد طلع فقال: إنّی أصبحت صائماً، قالت: فقلت: و من أین [أکلت ] «3» و لم أر أحداً أتاک بطعام و لا شراب؟ فقال: إنّی رأیت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم اطّلع علیّ من هذا السقف و معه دلو من ماء فقال: اشرب یا عثمان، فشربت حتی رویت، ثمّ قال: ازدد، فشربت حتی نهلت، ثمّ قال: أما إنّ القوم سینکرون علیک، فإن قاتلتهم ظفرت، و إن ترکتهم أفطرت عندنا. قالت: فدخلوا علیه من یومه فقتلوه»

 

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 426

نعم؛ إنّ الحدیثین لا یعوّل علیهما أیضاً لما فی إسنادهما من داعیة إلی الإرجاء یبغض أهل بیت نبیّه، و من مجهول منکر لا یُعرف، و من متحامل علی أمیر المؤمنین من الفئة الباغیة، فالحدیثان کروایة ابن أبی الدنیا باطلان، و ما ذهب إلیه القوم من أنّ الرجل کان یوم قتله صائماً منقبة مفتعلة لا تصحّ لاستنادهم فیها إلی تلکم الأباطیل التی اختلقتها ید الغلوّ فی الفضائل.