ابن حبان از سفینه آورده است: هنگامی که رسول خدا “مسجد النبی” را بنا کرد سنگی را در آن کار گذارد و به ابوبکر فرمود: سنگت را کنار سنگم قرار بده آنگاه به عمر فرمود سنگت را کنار سنگ ابوبکر بگذار، سپس به عثمان فرمود: سنگت را کنار سنگ عمر بگذار، آنگاه فرمود: اینان جانشینانم بعد از من هستند.
ابن حجر آن را در ” الصواعق ” صفحه ی 14 ذکر کرده و گفته است که: ابوزرعه گفته: اسنادش عیبی ندارد و حاکم در مستدرک آن را آورده و بیهقی در ” الدلائل ” آن را صحیح دانسته و ابن کثیر نیز در ” البدایۀ و النهایۀ”جلد 6 صفحه ی 204 آن را نقل کرده است.
ای کاش ابن حجر سند این روایت را ذکر می کرد و آن را به طور مرسل نمی آورد تا برای خواننده امکان می داشت آگاهی از بطلان سند روایت و بطلان حکم به صحت آن در صورتی که آن را از طریق نعیم بن حماد که در سلسله ی دروغگویان گفته شده آورده اند و همین خود در عیب و منقصت این روایت کافی است. وای کاش مصحح این روایت می دانست که صحت این روایت نخستین سنگ بنای خلافت را متزلزل می کند و خلافت انتخابی را که او و هم مسلکانش معتقدند باطل می نماید و با روایتی که به طور صحیح از ابی بکر و عمر و عایشه و و و آورده اند (چنانکه خواهد آمد) مبنی بر اینکه ” پیامبر اکرم مرد و کسی را خلیفه ی خود قرار نداد “متناقض است، ولی ذهبی آن را چنان که در ذیل روایت دوم گذشت باطل دانسته است.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 550 و 551