اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۳ مهر ۱۴۰۲

سید محمد اقساسی

متن فارسی

نام او محمد پسر على است و او پسر «فخر الدین ابى الحسن حمزه» است و او پسر «کمال الشرف ابى الحسن محمد» است و او پسر «ابى القاسم حسن ادیب» است و او پسر «ابى جعفر محمد» است و او پسر «على زاهد» است و او پسر «محمد- اصغر اقساسى» است و او پسر «یحیى» است و او پسر «حسین ذى العبرة» است و او پسر «زید شهید» است و او پسر امام چهارم حضرت زین العابدین علیه السلام است.

«خاندان اقساسى» از خاندان‏هاى بزرگ دودمان على علیه السلام است، و داراى شاخه‌هاى بلند و متصل به درخت عالى وجود رسول خدا است، عراق سالیان دراز از آن روشنى گرفت گر چه اصل این نهال پاک از یکى از قریه‌هاى کوفه به نام «اقساس مالک» «2» بوده است.
و از این خاندان دانشمندانى متبحر، محدثانى مورد اعتماد، لغویانى پر مایه، شاعرانى خوش قریحه، فرماندهانى پیروز، و نقیبانى فاضل برخاستند.

نخستین کسى که به این نام (اقساسى) معروف شد «سید محمد اصغر» پسر «یحیى بن زید» است. فرزندان او به تیره‌هاى مختلف از قبیل:
«بنو جوذاب» که فرزندان «على ابن محمد اصغر» هستند.
«بنو الموضح» که فرزندان «احمد ابن محمد اصغر» هستند.
«بنو قرة العین» که فرزندان «احمد پسر على زاهد پسر محمد اصغر» هستند.
«بنو صعوة» که فرزندان «احمد پسر محمد پسر على زاهد پسر محمد اصغر» هستند.

طاهر ابن احمد از «بنو صعوة» است که «سمعانى» در کتاب «الأنساب» در باره او می‌نویسد: «طاهر ابن محمد ابن على اقساسى ملقب به «صعوة» آدم متدین و مورد اعتماد است و از ابو الحسن ابن محمد ابن سلیمان عربى عدوى و او از حراش و او از انس ابن مالک روایت می‌کند».

شرح حال خاندان اقساسى
ابن عساکر در «تاریخ الشام» جلد 4 صفحه 247 درباره جد اعلاى سید محمد اقساسى «ابو القاسم حسن اقساسى» معروف به ادیب پسر ابى جعفر محمد می‌نویسد:
«او، در محرم سال 347 ه وارد دمشق شد و بعد به مدینه و مکه رفت.»
او مردى ادیب و شاعر و داراى هیبت و عظمت و چهره زیبا بود، به شعر و لغت و ادب آگاهى کامل داشت، به خوبى شعر می‌گفت از لحاظ زندگى از بهترین افراد خاندان ابى طالب بود و از جهت اخلاق، خوش اخلاق‏ترین آنها بود و به «اقساسى» معروف بود که ناحیه‌اى است از کوفه.

از مجمع آداب ابن فوطى نقل شده که: ابو القاسم حسن در پى کسب دانش زیاد مسافرت کرده و خوب ادب آموخته و داراى خط زیبائى بوده و یاران زیادى داشته است. و من اشعارى که او با خط خودش براى ابن نباته سعدى نوشته است
خواندم و ترجمه آن این است: گوسفندان عراق گولت نزنند، چوپان آنها خوابیده است، پس کجا است گرگ؟ بنیانش را خرابى غارت کرده و تازیانه عذاب بر سر مردمش نواخته شده است، مالک شدند اما پستى ذلیلشان کرد، عقل و ادب رامش نکرد.

کل الفضائل عندهم مهجورة و الحر فیهم کالسماح غریب‏

«تمام فضائل پیش آنها مهجور شده، آزاده در میان آنها همانند آدم بخشنده و بزرگوار، غریب و کم است».

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 14

متن عربی

الشاعر

محمد بن علیّ بن فخر الدین أبی الحسین «2» حمزة بن کمال الشرف أبی الحسن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 14

محمد بن أبی القاسم الحسن الأدیب ابن أبی جعفر محمد بن علیّ الزاهد ابن محمد الأصغر الأقساسی ابن یحیى بن الحسین ذی العبرة ابن زید الشهید ابن الإمام علیِّ بن الحسین علیهما السلام.

آل الأقساسی:

من أرفع البیوت العلویّة، لها أغصانٌ باسقة موصولة بالدوح النبویِّ الیانع، بزغت بهم العراق عصوراً متطاولة، و إن کان منبعث غرسهم الزاکی الکوفة، من قریة کبیرة أو کورة یقال لها: أقساس مالک «1»، و هم بین عالمٍ مُتبحِّر، و مُحدِّث ثقة، و لغویٍّ متضلّع، و شاعر مُتأنِّق، و أمیر ظافر، و نقیب فاضل. أوّل من عرف بهذه النسبة السیّد محمد الأصغر ابن یحیى، و أولاده تتشعّب عدّة شعب منهم:

بنو جوذاب: و هم أولاد علیّ بن محمد الأصغر.

و بنو الموضح: أولاد أحمد بن محمد الأصغر.

و بنو قرّة العین: أولاد أحمد بن علیّ الزاهد ابن محمد الأصغر.

و بنو صعوة: أولاد أحمد بن محمد بن علیّ الزاهد ابن محمد الأصغر.

و من بنی صعوة طاهر بن أحمد، ذکره السمعانی فی الأنساب «2» فقال: طاهر بن أحمد بن محمد بن علیّ الأقساسی کان یُلقَّب بصعوة، و کان دیِّناً ثقةً یروی عن أبی علیّ الحسن بن محمد بن سلیمان العربی العدوی، عن حراش، عن أنس بن مالک.

و الأقساسیّون هم سلسلة المترجم، جدّه الأعلى أبو القاسم الحسن الأقساسی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 15

المعروف بالأدیب ابن أبی جعفر محمد، ترجمه ابن عساکر فی تاریخ الشام «1» (4/247)، فقال: إنَّه قدم دمشق، و کان أدیباً شاعراً، دخل دمشق فی المحرّم سنة (347) و نزل فی الحرمین، و کان شیخاً مهیباً نبیلًا حسن الوجه و الشیبة، بصیراً بالشعر و اللغة، یقول الشعر، من أجود آل أبی طالب حظّا، و أحسنهم خلقاً، و کان یُعرَف بالأقساسی نسبة إلى موضع نحو الکوفة.

و قال ابن الفوطی- کما فی المحکی عن مجمع آدابه-: سافر الکثیر، و کان قد تأدّب، و کتب ملیحاً، و له جماعةٌ من الأصحاب، قرأت بخطّه إلى ابن نباتة السعدی:

إنَّ العراقَ و لا أغشّکَ ثُلّةٌ             قد نامَ راعیها فأینَ الذیبُ‏

بنیانُها نهبُ الخرابِ و أهلُها             سوطُ العذابِ علیهمُ مصبوبُ‏

ملکوا وَسامهمُ الدنیّةَ معشرٌ             لا العقلُ راضَهمُ و لا التهذیبُ‏

کلُّ الفضائلِ عندهمْ مهجورةٌ             و الحرُّ فیهم کالسماحِ غریب