«داود بن بدر حسینی» متوفی 881 در بعضی نواحی «قدس» بزرگ شد. که مردم آنجا همه نصاری بودند و مسلمانی جز شیخ و خاندانش در آنجا یافت نمی شد. شغل همه اهالی، فشردن انگور و فروختن آن بود و این بر او خیلی دشوار بود. به سبب همین کار، متوجه مراقبت شد تا آنکه همه انگورهایشان سرکه و آب شد و در نتیجه اهالی از این عمل عاجز شده و از آنجا کوچیدند و جز شیخ و اطرافیانش کسی آنجا نماند .
«امینی» گوید: نظر شما درباره جماعتی که شغلی جز تهیه عصاره انگور و فروش آن ندارند، چیست؟ آیا فقط این حرفه، اهالی آنها را از دیگر حرفه ها می تواند بی نیاز کند؟ و آیا حرفه نصاری منحصر به این کار بوده و هیچ کسی حرفه دیگری نداشته است؟ و آیا خود شیخ و خاندانش می خواستند بقیه حرفه هایی را که مردم عالم بدان نیازمندند بعهده بگیرند؟
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 241)