اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۷ خرداد ۱۴۰۲

شکایت از عثمان به محضر علی(ع)

متن فارسی

هنگامی که مردم شکایت عثمان را به آن حضرت برده و انتقادات خود را بیان داشتند نزد عثمان رفته چنین گفت: مردم در پی منند و اکنون از نزدشان میایم، مردمی که مرا سفیر خویش نزد تو ساخته اند. بخدا نمیدانم بتو چه بگویم. چیزی نمیدانم (از آنچه مربوط به اداره اسلامی جامعه است) که تو ندانی، و نه ترا به کاری راهنمائی میکنم که تو آنرا ندانی. بیگمان، تو آنچه را ما میدانیم میدانی. ما در مورد هیچ چیز (که مربوط به اداره اسلامی جامعه باشد و از خدا و پیامبرش رسیده باشد) بر توپیشی نجسته ایم تا آنرا بتو اطلاع دهیم، و نه چیزی در خلوت و انفراد دریافت کرده ایم تا آنرا به تو ابلاغ کنیم، و آنچه را دیده ایم دیده ای (از سنت پیامبر (ص) در اداره مسلمین) و آنچه شنیده ایم شنیده ای، و با پیامبر خدا همانطور که ما مصاحبت داشته ایم مصاحب بوده ای. ضمنا پسر ابی قحافه (یعنی ابوبکر) و عمر بن خطاب به اجرای قانون اسلام بیش از توموظف نبوده اند. حتی تو از لحاظ خویشاوندی با پیامبر خدا (ص) یک درجه از آندو نزدیکتری، و از لحاظ خویشاوندی سببی نیز تو در مرتبه دامادی پیامبر (ص) به جائی رسیده ای که آندو نرسیده اند. بنابراین، خدایرا خدایرا درباره خودت بباد آورو در عمل و رفتارت مراعات کن! زیرا بخدا قسم تو از نابینائی به بینائی در نمیائی و نه از نادانی به دانائی (زیرا آنچه را باید به بینی و بدانیدیده ای و میدانی). و راه ها (اداره صحیح جامعه یا راههای اداره ناروا و روا هر دو) آشکارند و پرچمهای دین برافراشته است. پس بدانکه برترین بندگان در نظر خدا پیشوای عادلی است که دین را شناخته باشد و بدیگران بشناساند (و در پرتو دانائیش) سنت آشکار و مسلم پیامبر (ص) را اجرا و برقرار سازد و بدعت و رویه ناشناس را از بین ببرد. سنن (پیامبر ص) بدون شک درخشان و فروزان است و نشانه ها و پرچمداران دارد و نیز بدعتها آشکارند و نشانه دارند. و نیز بدترین مردم در نظر خدا پیشوای منحرف از دین و فرمان خدا است آن که گمراه شده باشد و دیگران از گمراهیش گمراه شوند و سنت معمول را از بین ببرد و بدعت متروک را احیا و تجدید نماید. و من از پیامبر خدا (ص) شنیدم که میگفت: در دوره قیامت پیشوای منحرف از دین را در حالی (به داد رسی الهی) میاورند که هیچ یاوری همراهش نیست و نه عذر و دلیل و پوزشخواهی دارد و به آتش دوزخ افکنده میشود تا در آن چنان که سنگ آسیاب می چرخد بچرخد و بگردد و آنگاه به ته اش بچسبد. من ترا بخدا سوگند داده بر حذر میدارم از این که پیشوای مقتول این ملت باشی، زیرا گفته میشده است که در میان این امت پیشوائی کشته میشود که با کشته شدنش کشت و کشتاری براه می افتد که تا قیامت ادامه خواهد داشت و کارها و حقائق برای آن ملت مبهم و مشتبه میگردد و شرایط لغزش و گرایش به کفر در آن ثابت میماند بطوریکه حق را از باطل نمیتوانند تشخیص داد و در آن شرایط انحراف آور میلولند و میچرند. بنابراین، زمام اراده ات را بدست مروان مده تا ترا که سالخورده گشته و بدین پایه از عمر رسیده ای بهر جا دلش خواست بکشد. عثمان گفت: یا مردم صحبت کن که به من مهلت بدهند تااز عهده آنچه مایه ظلم بر ایشان است (و طبعا در عین حال انحراف از قانون اسلام است) برآیم و آنها را رفع نمایم. فرمود: کارهائی که در مدینه است مهلت بر نمیدارد، ولی آنچه بیرون از مدینه میباشد مهلتش باندازهای است که دستور تو به آنجا برسد.

 (الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 111)

متن عربی

14-

من کلام لأمیر المؤمنین قاله لعثمان لمّا اجتمع الناس إلیه و شکوا إلیه ما نقموه علی عثمان فدخل علیه السلام علیه فقال:

 «إنّ الناس ورائی و قد استفسرونی بینک و بینهم، و و اللَّه ما أدری ما أقول لک، ما أعرف شیئاً تجهله، و لا أدلّک علی أمر لا تعرفه، إنّک لتعلم ما نعلم، ما سبقناک إلی شی ء فنخبرک عنه، و لا خلونا بشی ء فنبلّغکه و قد رأیت کما رأینا، و سمعت کما سمعنا و صحبت رسول اللَّه کما صحبنا، و ما ابن أبی قحافة و لا ابن الخطّاب بأولی بعمل الحقّ منک، و أنت أقرب إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وشیجة رحم منهما، و قد نلت من صهره ما لم ینالا، فاللَّه اللَّه فی نفسک، فإنّک و اللَّه ما تُبصّر من عمی، و لا تُعلّم من جهل، و إنّ الطرق لواضحة، و إنّ أعلام الدین لقائمة، فاعلم أنّ أفضل عباد اللَّه عند اللَّه إمام عادل، هُدی و هدی، فأقام سنّةً معلومةً، و أمات بدعة مجهولة، و إنّ السنن لنیّرة لها

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 112

أعلام، و إنّ البدع لظاهرة لها أعلام، و إنّ شرّ الناس عند اللَّه إمام جائر، ضلّ و ضُلّ به، فأمات سنّة مأخوذةً، و أحیا بدعةً متروکةً، و إنّی سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یقول: یؤتی یوم القیامة بالإمام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر فیُلقی فی نار جهنّم فیدور فیها کما تدور الرحی ثمّ یرتبط فی قعرها، و إنّی أنشدک اللَّه أن تکون إمام هذه الأُمّة المقتول فإنّه کان یُقال: یُقتل فی هذه الأُمّة إمام یفتح علیها القتل و القتال إلی یوم القیامة، و یُلبّس أُمورها علیها، و یُثبّت الفتن فیها، فلا یبصرون الحقّ من الباطل، یموجون فیها موجاً، و یمرجون فیها مرجاً، فلا تکوننّ لمروان سیّقة یسوقک حیث شاء بعد جُلال «7» السنّ و تقضّی العمر». فقال له عثمان: کلّم الناس فی أن یؤجّلونی حتی أخرج إلیهم من مظالمهم، فقال علیه السلام: «ما کان بالمدینة فلا أجل فیه، و ما غاب فأجله وصول أمرک إلیه» «8».

تاریخ الطبری (5/96)، الأنساب للبلاذری (5/60)، نهج البلاغة (1/303)، الکامل لابن الأثیر (3/63)، تاریخ ابن کثیر (7/168) «9».