پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان :
12/ بزار از طریق خارجة بن مصعب از عبد الله بن عبید حمیری بصری از پدرش روایتی ثبت کرده است به این مضمون : ” وقتی عثمان در محاصره بوده نزد او رفتم . (از مردم) پرسید : طلحه اینجا است ؟ طلحه گفت : بله . گفت : تو را به خدا قسم می دهم آیا به یاد نداری که در خدمت رسول خدا (ص) بودیم، گفت : هر یک از شما دست همنشین خویش را بگیرد ، آن وقت تو دست فلانی را گرفتی، و فلان شخص دست بهمان را گرفت ، و همینطور هر کسی دست در دست رفیقش داشت، و رسول خدا (ص) دست مرا گرفت و گفت : این همنشین من در دنیا است و ولی من در آخرت؟ گفت: آری به خدا ” .
ابن حجر همین را از ابن منده از طریق عبید الحمیری نام برده ثبت نموده است بدون اینکه اشاره ای به سستی و عیب ناکی سند آن بکند ، پنداری هم او نیست که اظهار نظر حافظان و ناقدان حدیث را درباره ناراستی و سست رایی ” خارجه بن مصعب ” – یکی از رجال همین روایت – آورده و ثبت کرده است . خود در کتاب ” تهذیب التهذیب ” می نویسد : ” اثرم از قول احمد حنبل می گوید : روایت او قابل نوشتن و ثبت نیست . عبد الله بن احمد می گوید : پدرم مرا منع کرد و گفت: هیچ از روایات او را ننویسم . دوری و معاویه و عباس از قول ابن نمیر می گویند : او ” ثقه ” و مورد اعتماد نیست، کسی نیست ، دروغ ساز است ، ” ضعیف ” است . ابن معین می گوید : کسی (یا راوی ای) نیست. یحیی بن یحیی می گوید : در متن و سند روایت دست می برد . نسایی می گوید : روایاتش دور ریختنی است ، مورد اعتماد نیست ، ” ضعیف ” است . ابن سعد می گوید : مردم از روایات او پرهیز نموده و او را طرد کرده اند . ابن خراش و ابو احمد می گویند : روایتش متروک و دور ریختنی است . دارقطنی می گوید : ” ضعیف ” است و سست روایت است . یعقوب می گوید : در نظر همه همکاران ما سست روایت است . ابن مدینی می گوید : در نظر ما سست روایت است . ابو داود می گوید : ” ضعیف ” و سست روایت است . و راوی ای نیست . ابن حبان می گوید : در روایاتی که از قول اشخاص مورد اطمینان نقل کرده روایات جعلی مخلوط شده است، و به روایتی که او آورده نمی توان استدلال و استناد کرد . ابن جارود و عقیلی و ابن سکن و ابو زرعه و ابو العرب و دیگران وی را در شمار راویان” ضعیف ” آورده اند . ” سیوطی هم می نویسد : ” ابن حبان می گوید : خارجه از راویان دروغ ساز بطوریکه نادرستی آنها را بپوشاند نقل می کند و در روایتش جعلیات رخنه کرده است. ” در ذیل دو روایتی که شبیه این روایتند مقیاس و ملاک صحیح جهت ارزیابی و نقد اینگونه احادیث را به دست دادیم و گفتیم حقایق زندگی عثمان ملاک سنجش راستی یا ناراستی متن این روایات است و فاصله و رابطه اش را با حقیقت مشخص می گرداند. به همین سبب از روی متن روایت مورد بحث می فهمیم که به هیچ وجه صحت و اعتبار ندارد بگذریم از سستی و بی بنیادی سند آن . از برابر این یاوه تاریخی مانند نظایرش بایستی بزرگوارانه چشم پوشی نموده گذشت و گذاشت جاعلان حدیث و دروغ سازان و جنایت کاران علیه تاریخ به تبهکاری سرگرم و دل خوش باشند. طلحه در صورتیکه این حرف ادعایی را که از زبان رسول اکرم (ص) حکایت کرده اندیشیده بود و در هنگام محاصره به صحت آن و در برابر جمع اصحاب و توده مردم اعتراف کرده بود هرگز آنطور با عثمان تشدد نمی نموده و چندان در تحریکات و تلاشهایش پافشاری نمی کرد و از رسیدن آب آشامیدنی به او جلو نمی گرفت و کارشان را به قتل نمی کشاند و راضی نمی شد در قبرستان یهودیان دفنش کنند . طلحه – که به عقیده آن جماعت صحابی ای عادل و راست رو و جزء ده نفری است که مژده بهشت یافته اند – هر گاه از وجود این روایت بویی برده بود هرگز چنان کارهای بی راه و تند و زننده را انجام نمی داد.
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 412 )