اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۳ مهر ۱۴۰۲

علمای قرن سوم که واقعه غدیر را نقل کرده‌اند

متن فارسی

57- حافظ ضمرة بن ربیعه قرشى مدنى متوفاى 202، شرح حال و حدیث او که بطرق بسیار درباره روزه غدیر روایت نموده خواهد آمد، و در آنجا که حدیث او ذکر میشود گفتار احمد بن حنبل را خواهید یافت، که: نامبرده را یکى از علماء متّصف بامانت دانسته و تصریح نموده است که در شام همانند او نبوده، طرق حدیث او بیشتر آن صحیح است اگر تمام آن نباشد.

58- حافظ محمّد بن عبد اللّه زبیرى ابو احمد کوفى، متوفاى 203، عجلى و غیره او را توثیق نموده‌اند و بعضى از بزرگان در ستایش او گفته که: او مورد وثوق و داراى نیروى حفظ، و مردى است عابد و مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذکره‌اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حدیث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ (زیاد) باسنادى که هیثمى آن را تصحیح نموده و رجال آن را ثقه دانسته خواهد آمد.

59- مصعب بن مقدام خثعمى ابو عبد اللّه کوفى متوفاى 203، ابن معین و دار قطنى او را توثیق نموده‌اند و ابو داود گفته که بر او باکى نیست (یعنى اشکالى و ایرادى به او و حدیثش نمیتوان نمود) و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در (خلاصه) ص 323 ثبت نموده، حدیث مناشده از او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 92 نیز حدیث او گذشت.

60- حافظ یحیى بن آدم بن سلیمان قرشى اموى- ابو زکریا کوفى متوفاى 203، ابن معین و نسائى و یعقوب بن شیبه او را توثیق نموده‌اند، ذهبى در جلد 1 تذکره‌اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حدیث او که سندش صحیح و رجالش ثقه هستند در صفحه 61 مراجعه نمائید و روایت بطریق او در حدیث رکبان با اسناد صحیح و رجال ثقه خواهد آمد.

61- زید بن حباب ابو حسین خراسانى کوفى متوفاى 203، ابن مدنى و سبتى و ابن معین و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن ماکولا و ابن ابى شیبه او را توثیق نموده‌اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 تهذیبش ص 404 ثبت نموده، روایت او بطرق مختلفه در حدیث مناشده امیر المؤمنین علیه السّلام در رحبه خواهد آمد که بعضى از آنها صحیح است.

62- امام شافعیه ابو عبد اللّه محمّد بن ادریس شافعى متوفاى 204، بطوریکه در جلد 4 نهایه ابن اثیر ص 246 مذکور است، نامبرده حدیث غدیر را روایت نموده است

63- حافظ ابو عمرو شبابة بن سوار فزارى مدائنى متوفاى 206، ابن معین و غیره بشرح مندرج در (خلاصه) ص 142 او را توثیق نموده‌اند، حدیث بطریق او از أمیر المؤمنین علیه السّلام با سند صحیح و رجال ثقه در ص 102 ذکر شده.

64- محمّد بن خالد حنفى بصرى، ابن حبّان او را از ثقات ذکر نموده و ابو حاتم صلاحیت او را در حدیث تأیید کرده و ابو زرعه گفته: باکى بر او نیست، نامبرده از مادر خود (عثمه) روایت میکند. حدیث او در ص 41 گذشت.

65- حافظ. خلف بن تمیم کوفی. ابو عبد الرحمن- ساکن مصیصه- متوفاى 206 ر 213، یعقوب بن شیبه و ابو حاتم بطوریکه در جلد 1 تذکره ذهبى صفحه 347 مذکور است، او را توثیق نموده‌اند و ابن حجر در «تقریب» گوید: نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطریق او حدیث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحیح و رجالى که همگى آنها ثقه هستند. روایت نموده.

66- حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به (شاذان شامى)- ساکن بغداد متوفاى 208- ابن المدینى- او را توثیق نموده و ذهبى در جلد 1 تذکره خود ص 338 او را یکى از صاحبان دقت نظر اشعار نموده و خطیب در جلد 8 تاریخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حدیث مناشده بطریق او بلفظ زید بن ارقم و همچنین داستان مناشده جوانى با ابى هریره باسناد صحیح و رجالى که همگى آنها ثقه هستند خواهد آمد.

67- ابو عبد اللّه حسین بن حسن اشقر فزارى کوفی متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق یاد کرده و ذهبى در جلد 3 «تلخیص المستدرک» ص 130 او را توثیق نموده و حکم بصحت حدیث او داده، همانطور که حاکم در «مستدرک» اشعار داشته، و نامبرده در نظر سایر علماء حدیث نیز متصف بصدق است و بنا بر این گفتار کسى که درباره او گفته که: نامبرده فاقد نیروى حفظ است: ارزشى نخواهد داشت؛ حدیث او در ص 66 گذشت و در نزول آیه تبلیغ درباره على علیه السّلام خواهد آمد.

68- حافظ حفص بن عبد اللّه بن راشد ابو عمرو سلمى قاضى نیشابور- متوفاى 209، ابن حبّان او را در شمار علماى مورد وثوق یاد کرده و نسائى به طوری که در خلاصه و حاشیه آن ص 74 مذکور است. گفته: باکى بر او نیست.

و بخارى در صحیح خود از نامبرده روایت میکند. حدیث او با اسناد صحیح در ص 68 گذشت.

69- حافظ عبد الرزاق بن همام. ابو بکر صنعانى- متوفاى 211- ولادت او در سال 126 بوده- ذهبى در جلد 1 تذکره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گوید که: جمعى از ارباب درایت و رجال- او را توثیق نموده‌اند و حدیث او در ردیف احادیث صحیح در آمده؛ روایاتى هم که او بتنهائى آنها را ذکر نموده هست، و بر او بسبب تشیع ابراز بدبینى و کینه نموده‌اند در حالیکه نامبرده غلوّى درباره على علیه السّلام ننموده. بلکه: على علیه السّلام را دوست میداشته و از قاتل او چشم پوشیده …! تا آخر گفتار ذهبى …

حدیث بطریق او و باسناد صحیح و رجالى که همگى آنها ثقه هستند در ص 18 گذشت و حدیث او در موضوع مناشده بلفظ سعید و عبد خیر بطریق صحیح و رجال ثقه خواهد آمد.

70- حسن بن عطیة بن نجیح قرشى کوفی ابو على بزار متوفاى 211، حفاظ از او روایت میکنند و ابو حاتم گفته: نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى در تاریخش از او روایت میکند، حدیث او که بقیه رجال سندش ثقه هستند در صفحه 24 گذشت.

71- عبد اللّه بن یزید عدوى آزاد شده آل عمر- ابو عبد الرحمن مقرى (معروف به- قصیر) ساکن مکه متوفاى 212 ر 213 (در حالیکه حدود یکصد سال عمر کرده)، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثیق نموده‌اند و خلیلى گوید: نامبرده ثقه است و حدیث او در شمار احادیث مورد وثوق است و بآنها استدلال میشود، و در روایت چند حدیث منفرد است (یعنى جز او کسى آنها را روایت نکرده)، ابن حبان نامبرده را از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذیب خود ص 84 بهمین عنوان شرح حال او را ثبت کرده، حدیث او در موضوع تهنیت بروایت حافظ عاصمى باسناد صحیح و رجالى که همگى ثقه هستند. خواهد آمد.

72- حافظ حسین بن محمّد بن بهرام. ابو محمّد تمیمى مروزى ساکن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و- ابن قانع و- ابن مسعود و- عجلى و دیگران (بطوریکه ابن حجر در جلد 2 تهذیب ص 367 گفته) او را توثیق نموده‌اند و خطیب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاریخش ثبت نموده، حدیث مناشده از او بلفظ ابى الطفیل بسند صحیح و رجالى که ثقه هستند خواهد آمد.

73- حافظ ابو محمّد عبید اللّه بن موسى عبسى کوفی متوفاى 212 (صاحب مسند).

ابو حاتم و ابن معین و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شیبه او را توثیق نموده‌اند و ذهبى در جلد 1 «تذکره» صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 «تهذیب» ص 53 شرح حال او را ثبت نموده‌اند، حدیث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زید بن یثیع و عمیرة بن سعد باسناد صحیح و رجالى که همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.

74- ابو الحسن على بن قادم خزاعى کوفی متوفاى 213، ابن حبّان او را از ثقات ذکر نموده و ابن خلفون او را توثیق کرده و ابن قانع گفته: نامبرده کوفی صالحى است و ابو حاتم گفته: نامبرده متصف به صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذیبش صفحه 374 شرح حال او را چنین نگاشته، حدیث او در صفحه 39 گذشت.

75- محمّد بن سلیمان بن ابى داود حرّانى ابو عبد اللّه معروف به (بومه) متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائینى او را توثیق نموده و ابن حبّان او را در ردیف ثقات ذکر کرده، دیگران نیز او را توثیق نموده‌اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 «تهذیب» صفحه 199 نگاشته، حدیث او در صفحه 48 گذشت.

76- عبد اللّه بن داود بن عامر همدانى- ابو عبد الرحمن کوفی معروف به (خریبى- محله‌ایست در بصره) ابن سعد و ابن معین و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثیق نموده‌اند (در سال 213 وفات یافته)، ابن حجر در جلد 5 «تهذیب» صفحه 200 شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصایص صفحه 22 گوید: خبر داد ما را زکریا بن یحیى از نصر بن على و او از عبد اللّه بن داود از عبد الواحد ابن ایمن از پدرش از سعد که: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه سند حدیث مزبور صحیح و رجال آن همگى ثقه هستند.

77- حافظ ابو عبد الرحمن علىّ بن حسن بن دینار عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده یکى از استادان است، بخارى و احمد و ابن معین و ابن ابى شیبه از او روایت میکنند، و احمد گفته: در میان آنهائى که از خراسان آمدند افضل از نامبرده ندیدم، ابن حبّان او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذیبش صفحه 298 شرح حال او را چنین نگاشته، حدیث او در صفحه 15 و 29 گذشت و حدیث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ اصبغ خواهد آمد.

78- حافظ یحیى بن حماد شیبانى بصرى متوفاى 215 داماد ابى عوانه مذکور و روایت کننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد او را توثیق نموده‌اند و ابن حبان بطوریکه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 «تهذیب التهذیب» صفحه 199 مذکور است، نامبرده را در شمار ثقات یاد کرده؛ حدیث او در صفحه 30 بطریق صحیح و با رجال ثقه و همچنین در صفحات 31 و 34 و 51 بطریق صحیح گذشت.

79 حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمّد انماطى بصرى- متوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را توثیق نموده‌اند و فلاس گفته:

همانند او را در فضل و دین ندیدم، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذکره خود صفحه 370 و خزرجى در «خلاصه» صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 «تهذیب» صفحه 206 ثبت نموده‌اند، حدیث او در باب تهنیت باسناد صحیح و رجال ثقه خواهد آمد.

80- حافظ فضل بن دکین- ابو نعیم کوفی متوفاى 218 ر 219، یعقوب بن شیبه گفته که: نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و ابن شاهین و خطیب در تاریخش او را توثیق نموده‌اند و یعقوب بن سفیان گفته: یاران ما اجماع نموده‌اند بر اینکه ابو نعیم در نهایت اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 «تذکره» صفحه 341 و ابن حجر در جلد 8 «تهذیب» صفحه 270- 276 ثبت نموده‌اند؛ حدیث بطریق او در صفحه 20 و همچنین در صفحه 32 که هر دو سندشان صحیح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت و حدیث او در داستان (مناشده) رحبه (بطرق متعدد) و در باب نزول آیه «سأل سآئل»- در پیرامون نصّ غدیر خواهد آمد.

81- حافظ عفّان بن مسلم ابو عثمان صفّار انصارى- بصرى- بغدادى- متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذکره‌اش در صفحه 347 ذکر نموده و از قول عجلى نقل کرده که: عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سیره است و ابو حاتم گفته که: نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 «تهذیب» صفحه 230 از ابن عدى حکایت نموده که: او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست که درباره او چیزى گفته شود؛ و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معین و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حکایت نموده، حدیث از او و بطریق او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.

82- حافظ على بن عیاش بن مسلم الهانى- ابو الحسن- حمصى- متوفاى 219 یکى از آنهائى است که نسائى و دار قطنى و عجلى بطوریکه در جلد 1 تذکره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذیب ابن حجر صفحه 368 مذکور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته‌اند، بطوریکه خواهد آمد: واحدى نزول آیه تبلیغ را در ولایت على علیه السّلام بطریق او روایت نموده است.

83- حافظ مالک بن اسماعیل بن درهم ابو غسان نهدى کوفی متوفاى 219، ابن معین گوید: در کوفه عالم و محدّثى که در اتقان حدیث بر او برترى داشته باشد نیست، و ابن شیبه گوید: نامبرده ثقه است و حدیث او صحیح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مرّه و ابو حاتم او را توثیق نموده‌اند و ابن حبان و همچنین ابن شاهین او را در شمار ثقات آورده‌اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 «تهذیب» صفحه 3 ثبت نموده، حدیث از او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعید و عمر و باسناد صحیح و رجالى که همگى ثقه هستند خواهد آمد.

84- حافظ قاسم بن سلام- ابو عبید هروى متوفاى 223 ر 224 در مکّه، عالمى است ربّانى و در اصناف علوم اسلامى متقن، روایت او حسن و نقل او صحیح؛ بنظر نرسیده که کسى در امر دینش بر او طعن و نکوهشى نموده باشد. ابن خلکان در جلد 1 تاریخش صفحه 457 شرح حال او را چنین نگاشته، در تفسیر او (غریب القرآن) حدیث نزول آیه: سأل سائل در پیرامون غدیر از او خواهد آمد.

85- محمّد بن کثیر ابو عبد اللّه عبدى بصرى- برادر سلیمان بن کثیر (پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده) ابن حبّان گفته: که: نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات یافته، در خلاصه خزرجى صفحه 295 چنین نگاشته: ابن حجر در «التقریب» صفحه 232 گوید: نامبرده ثقه است و کسى را نیافته که او را تضعیف نماید، و «در تهذیب» از احمد نقل نموده که: ثقه بوده و بر سنت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله درگذشته، حدیث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ ابو الطفیل خواهد آمد و حدیثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابر این طریق او صحیح و رجال او ثقه میباشند، در صفحه 45 نیز از او روایتى ذکر شد.

86- موسى بن اسماعیل منقرى بصرى متوفاى 223، از ابن معین نقل شده که نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن حاتم از طیالسى نقل شده که او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نیز او را توثیق کرده و شرح حال او را ابن- حجر در جلد 1 «تهذیب» صفحه 334 بهمین اوصاف ثبت نموده، حدیث او در باب تهنیت بروایت ابن کثیر بطریق صحیح و رجالى که همگى ثقه هستند خواهد آمد.

87- قیس بن حفص بن قعقاع- ابو محمّد بصرى- متوفاى 227، ابن معین و دار قطنى او را توثیق نموده‌اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى دوازده حدیث از او روایت نمود و شرح حال او را ابن حجر در جلد 8 تهذیبش صفحه 390 ثبت نموده، حدیث او درباره آیه اکمال دین بروایت خطیب خوارزمى خواهد آمد.

88- حافظ سعید بن منصور بن شعبه نسائى- ابو عثمان خراسانى- مقیم مکّه متوفاى 227، خزرجى در «خلاصه» 121 گوید: نامبرده داراى نیروى حفظ بوده و در حدیث جولان و احاطه بسیار داشته سنن را تصنیف نموده و در آن آنچه را جز او (دیگران) جمع نکرده‌اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنیف دانسته و ابن حجر در تقریبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنیف دانسته و ثقه بودن او را در جلد 4 تهذیبش صفحه 4 از ابن نمیر و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و خلیلى و مسلمة بن قاسم حکایت نموده، حدیث بطریق او در ص 42 و در ص 55 گذشت.

89- حافظ یحیى بن عبد الحمید حمانى- ابو زکریا کوفی- متوفاى 228، مرّه و ابن معین او را متصف بصدق دانسته‌اند و احمد و ابن نمیر و بوشنجى او را توثیق نموده‌اند، ابن معین گوید: ثقه است و در کوفه مردى است که با او در حفظ حدیث شرکت میکند و اینان بر او رشک میبرند، و از ابن کثیر نقل شده که مردم بسیار در باره او سخن گفته‌اند، و این امر را نمیدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدّى گوید: نامبرده مسندى دارد که داراى صلاحیت است و در مسند او چیز ناپسندى نیافتم و امیدوارم که باکى بر او نباشد.

مؤلف «الغدیر»- امینى- گوید: این شهادتهاى بسیار که از پیشوایان نامبرده ملاحظه میشود. این بدگوئى را از بین میبرد.

شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذیبش ص 243- 249 ثبت نموده، حدیث از او در ص 43 و 51 باسنادیکه رجال آن ثقه است ذکر شده و درباره نزول آیه اکمال دین در شأن على علیه السّلام خواهد آمد.

90- حافظ ابراهیم بن حجاج بن زید- ابو اسحق سامى- بصرى- متوفاى 231- 233 بطوریکه در «خلاصه» صفحه 14 ذکر شده، ابن حبّان او را از ثقات ذکر کرده و ابن حجر در «التقریب» صفحه 12 او را توثیق نموده، و در جلد 1 تهذیبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و صلاحیت او را از ابن قانع حکایت نموده است، حدیث او در باب تهنیت در روایت حموئى باسناد صحیح و رجالى که همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.

91- حافظ علیّ بن حکیم بن ذبیان کوفی- اودى- متوفاى 231، ابن معین و نسائى و محمّد بن عبد اللّه حضرمى و ابن قانع بطوریکه در خلاصه خزرجى و تهذیب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذکور است او را توثیق نموده‌اند، حدیث او بطریق صحیح و رجال ثقه در صفحه 48 گذشت و در داستان (مناشده) بطریق صحیح بلفظ سعید و زید ابن یثیع خواهد آمد.

92- حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرّمى بغدادى متوفاى 231، بطوریکه در خلاصه خزرجى ص 90- و جلد 3 «تهذیب التهذیب» صفحه 152 مذکور است، نسائى و ابن شیبه و حمزه کنانى او را توثیق نموده‌اند، و خطیب در جلد 8 تاریخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از جمعى حکایت نموده، حدیث از او در ص 31 بطریق صحیح و رجال ثقه گذشت، و همچنین در ص 34.

93- حافظ على بن محمّد- ابو الحسن طنافسى کوفی- مقیم رى- متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفی نموده و خلیلى گوید: پیشوائى است، او و برادرش حسن در قزوین موقعیت مهمى را دارا بوده‌اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى‏شتافتند، ابن حبّان او را از ثقات ذکر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذیبش ص 379 شرح حال او را چنین ذکر کرده و در تقریبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و خزرجى در «خلاصه» ص 135 موثق بودن او را ذکر نموده، حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 30 از على بن محمّد طنافسى (مذکور) این روایت را آورده که او از ابو معاویه (محمّد بن خازم) و او از موسى بن مسلم شیبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روایت نموده: هنگامى که معاویه از یکى سفرهاى حج خود بازگشت … تا آخر حدیث که در ص 78 ذکر شده است و اسناد آن صحیح و رجال آن همگى موثق هستند.

ابن ماجه نیز در جلد 1 سنن خود ص 29 گوید: حدیث نمود ما را على بن محمّد از ابو الحسن (زید بن حباب) که او گفت: مرا خبر داد حمّاد بن سلمه از على بن زید بن جدعان از عدّى بن ثابت از براء بن عازب رضى اللّه عنه که گفت: با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمدیم … تا آخر حدیث که در صفحه 45 ذکر شده است، و این اسناد صحیح و رجال آن همگى موثق هستند.

94- حافظ هدبة بن خالد- ابو خالد قیسى- بصرى- متوفاى 235، ابن معین و ابن حبّان و مسلمة بن قاسم و ابو یعلى او را توثیق نموده‌اند، و ابن عدى گفته:

نامبرده موصوف بصدق است و باکى بر او نیست در حالیکه مردم او را توثیق نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 «تذکره» صفحه 50 و خزرجى در «خلاصه» ص 355 و ابن حجر در جلد 11 «تهذیب» صفحه 25 ثبت نموده‌اند، روایت او در حدیث تهنیت بطریق صحیح و رجال ثقه خواهد آمد.

95- حافظ عبد اللّه بن محمّد بن ابى شیبه- ابو بکر عیسى- کوفی- متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم و ابن خراش او را توثیق نموده‌اند، و ابن حبّان تدین و حفظ و اتقان او را تأیید نموده.

شرح حال او را ذهبى در جلد 2 «تذکره» صفحه 20 و خطیب در جلد 10 «تاریخ» صفحه 66- 71 و ابن حجر در جلد 6 «تهذیب» صفحه 4 ثبت نموده‌اند، روایت نامبرده در داستان مناشده جوانى با ابى هریره بسند صحیح و همچنین در حدیث رکبان باسنادیکه رجال آن همگى ثقه هستند، و در حدیث تهنیت خواهد آمد.

96- حافظ ابو سعید عبید اللّه بن عمر جشمى- قواریرى- بصرى- متوفاى 235، ابن معین و عجلى و نسائى و حافظ صالح جزره چنانکه در جلد 10 تاریخ خطیب صفحه 220- 223 مذکور است، او را توثیق نموده‌اند، روایت او در حدیث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن بن ابى لیلى خواهد آمد.

97- حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابو جعفر و کیعى- کوفی- ساکن بغداد، متوفاى 235، ابن معین و عبد اللّه بن احمد و محمّد بن عبدوس بطوریکه در جلد 4 تاریخ خطیب صفحه 284 مذکور است، او را توثیق نموده‌اند، روایت بطریق او در حدیث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

98- حافظ ابراهیم بن منذر بن عبد اللّه حزامى- ابو اسحاق مدنى- متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضّاح او را توثیق کرده‌اند و ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده، و خطیب در ردّ گفتار کسیکه گفته: نامبرده روایات منکر (غیر معروف) دارد چنین گوید: و اما روایات غیر معروف، در احادیث او بسیار کم یافت میشود مگر روایاتى که از راویان ناشناس باشد، و مع الوصف یحیى بن معین و غیره از علماء حفّاظ بروایات او رضایت داده‌اند و او را توثیق مینمایند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 «تهذیب» صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در «خصایص» صفحه 25 آورده که: خبر داد مرا ابو عبد الرحمن زکریا بن یحیى سجستانى از محمّد بن عبد الرحیم از ابراهیم (مذکور) از معن «1» و او از موسى بن یعقوب از مهاجر بن مسمار از عایشه بنت سعد و از عامر بن سعد از سعد که: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطبه خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى که من ولىّ شما هستم، آنگروه این فرمایش او را تصدیق نمودند، سپس دست على را گرفت و بلند کرد و فرمود: این ولىّ من است، و از طرف من- ادا میکند (وظایف را) دوست و پیرو او خدا را دوست دارد و پیروى میکند و کسى که با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد این حدیث صحیح و رجال آن همگى ثقه هستند.

99- ابو سعید یحیى بن سلیمان کوفی جعفى مقرى متوفاى 237، دار قطنى و عقیلى او را توثیق نموده‌اند، و ابن حبّان بطوریکه در جلد 11 «تهذیب التهذیب» ص 227 و در «خلاصه» صفحه 364 مذکور است، او را در شمار ثقات آورده، روایت او در حدیث رکبان باسناد صحیح و رجالى که همگى ثقه هستند خواهد آمد.

100- حافظ ابن راهویه اسحق بن ابراهیم حنظلى مروزى متوفاى 237، أحمد گفته: نظیر و همانندى براى او در نزد ما پیشوایان مسلمین به نظر نمیرسد، و چنانکه در «خلاصه» خزرجى ص 23 مذکور است، گروهى او را توثیق نموده‌اند و ابن خلکان در جلد 1 تاریخ خود ص 68 مینگارد: فنّ حدیث و فقه و صفت ورع در او جمع است، و نامبرده یکى از پیشوایان اسلام است و داراى مسند مشهوریست، حدیث او در ص 103 و 117 باسناد صحیح گذشت.

101- حافظ عثمان بن محمّد بن ابى شیبه- ابو الحسن عیسى کوفى-، صاحب مسند و تفسیر، متوفاى 239، بطوریکه در جلد 11 تاریخ خطیب ص 283- 288 و در جلد 2 تذکره ذهبى ص 30 مذکور است، ابن معین و عجلى او را توثیق نموده‌اند، نامبرده در «سنن» حدیث «غدیر» را بطریق صحیح که رجال آن، همگى ثقه هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99 مراجعه نمائید، و روایت او در حدیث تهنیت باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

102- حافظ قتیبة بن سعید بن جمیل بغلانى (بغلان قریه‌ایست در بلخ) ابو رجاء ثقفى (نامبرده در سال 420 در سنّ 92 سالگى درگذشته)، سمعانى در «انساب» نگاشته که نامبرده در شرق و غرب محدّث بوده و پیشوایان جهان از هر شهر و دیار بسوى او میشتافتند، و پیشوایان پنجگانه (بخارى- مسلم- ابو داود- ابو عیسى ابو عبد الرّحمن) و گروه بیشمار دیگر از او روایت کرده‌اند، ابن معین و نسائى و ذهبى (در جلد 2 «تذکره» ص 33) او را توثیق نموده‌اند، حدیث او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند در ص 65 گذشت.

 

103- پیشواى حنبلیان- ابو عبد اللّه احمد بن حنبل شیبانى متوفاى 241، حدیث غدیر را در «مسند» و «مناقب» بطرق بسیار و صحیح آورده که جمله از آن قبلا ذکر شده و بقیّه آن نیز بطور وافى خواهد آمد انشا اللّه تعالى.

104- حافظ یعقوب بن حمید «1» بن کاسب- ابو یوسف مدنى- متوفّاى 241، ابن معین و مصعب بن زبیر و مسلمة بن قاسم او را توثیق نموده‌اند و ابن حبّان نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته: باکى بر او نیست، و بخارى گوید: ما جز خوبى در او ندیدیم، او اصلا متصف بصدق است، و بنا بر این تضعیف او از کسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2 «تذکره» ص 51 و «خلاصه» ص 375 و «تهذیب التهذیب» جلد 11 ص 384 مذکور است، حدیث او در ص 78 گذشت.

105- حافظ حسن بن حمّاد بن کسیب- ابو على سجاده بغدادى متوفاى 241 احمد او را صاحب سنّت دانسته و بطوریکه در «خلاصه خزرجى» ص 66 و حاشیه آن مذکور است ابن حبّان او را در شمار ثقات ذکر کرده، شرح حال او را خطیب در جلد 7 «تاریخ» ص 295 ثبت و او را توثیق نموده است، روایت او بطریق حافظ واحدى در مورد نزول آیه تبلیغ در ولایت على علیه السّلام خواهد آمد.

106- حافظ هارون بن عبد اللّه بن مروان- ابو موسى بزار معروف به حمّال متوفّاى 243. دار قطنى و نسائى و ذهبى در جلد 2 «تذکرة» ص 62 و خطیب در جلد 14 «تاریخ» ص 22 او را توثیق نموده‌اند، روایت او در حدیث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفیل بطریق صحیح که رجال آن ثقه هستند خواهد آمد.

107- ابو عمّار حسین بن حریث مروزى، متوفاى 244 (در قصر اللّصوص) بطوریکه در جلد 8 تاریخ خطیب ص 36 مذکور است، نسائى او را توثیق نموده و ابن حجر در «تقریب» ص 57 او را ثقه ذکر کرده. روایت او در حدیث مناشده بلفظ سعید و اسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

108- هلال بن بشر بن محبوب- ابو الحسن بصرى- احدب- متوفاى 246، نسائى او را توثیق کرده و ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در «خصائص» ص 3 این حدیث را آورده که: خبر داد ما را هلال بن بشر بصرى از محمّد بن خالد (ابن عثمه) از موسى بن یعقوب زمعى از مهاجرین مسمار از عایشه دختر سعد که گفت: از پدرم سعد شنیدم که میگفت … تا آخر حدیث مذکور در ص 77 و اسناد آن صحیح و رجال آن ثقه هستند.

109- ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى متوفاى 246، ابو حاتم او را توثیق نموده و ابن ابى عاصم گفته: که نامبرده از نساک اهل بصره است و بزار او را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبّان او را در شمار ثقات ذکر نموده. شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 «تهذیب» ص 61 ثبت نموده، حدیث از او در صفحه 82 باسنادیکه رجال آن جز (عثمه) مادر محمّد بن خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و نکوهشی هم درباره او ندیدم، نسائى در «خصایص» ص 25 این روایت را آورده گوید: خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى- ابو الجوزاء- از ابن عیینه «1» دختر سعد از سعد که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست على علیه السّلام را گرفت، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود: آیا شما نمیدانید که من اولى (سزاوارتر) هستم بشما از خودتان؟ گفتند: بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على علیه السّلام را گرفت و بلند کرد، و فرمود: من کنت ولیه فهذا ولیه یعنى هر کس که من ولىّ اویم، این (على) ولىّ او است، و همانا خداوند دوست میدارد کسى را که او را دوست بدارد، و دشمن دارد کسى را که او را دشمن دارد، اسناد صحیح است و رجال آن همگى ثقه هستند.

110- حافظ محمّد بن علاء همدانى کوفی- ابو کریب- متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 80 او را نوثیق نموده روایت بطریق او در داستان مناشده جوانى بر ابى هریره باسناد صحیح که رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.

111- یوسف بن عیسى بن دینار زهرى ابو یعقوب مروزى متوفاى 249، بحکایت «تقریب» نامبرده ثقه و موصوف بفضل است، و بطوریکه در خلاصه خزرجى ص 378 مذکور است، جمعى از حفاظ او را توثیق نموده‌اند، نسائى حدیث مناشده را بطریق او و بلفظ حارثه روایت نموده که خواهد آمد و اسناد آن صحیح و رجال آن همگى ثقه هستند.

112- نصر بن على بن نصر- ابو عمر و جهضمى بصرى- متوفاى 251؛ ابو حاتم و نسائى و ابن خراش او را توثیق نموده‌اند و مسلمه گوید که: نامبرده در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر در جلد 10 «تهذیب» ص 430 ثبت نموده حدیث او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 145 گذشت.

113- حافظ محمّد بن بشار شهیر به (بندار) ابو بکر عبدى- بصرى- متوفاى 252، ائمه حدیث صاحبان صحاح ستّه از او روایت میکنند، عجلى و ابن سیّار و مسلمة ابن قاسم و غیرهم او را توثیق نموده‌اند، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 53 گوید: اعتبارى بگفتار کسى که او را ضعیف شمرده نیست، حدیث از او بطریق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحیح که رجال آن ثقه هستند در صفحه 81- 82 گذشت.

114- حافظ محمّد بن مثنّى- ابو موسى- عنزى بصرى- متوفاى 252، شرح حال او را خطیب در جلد 3 «تاریخ» ص 283- 286 ثبت نموده و گفته: نامبرده ثقه و داراى دقت نظر است و سایر ائمّه حدیث بروایت او استدلال مینمایند، موثق بودن و ستایش نسبت باو در بسیارى از کتب تذکره و شرح حال علماء حدیث موجود است روایت او در حدیث مناشده بلفظ سعید و باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 64 نیز باسناد صحیح گذشت.

115- حافظ- یوسف بن موسى- ابو یعقوب قطان کوفی- متوفاى 253، شرح حال او را خطیب در جلد 14 تاریخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته: گروهى از ائمّه حدیث نامبرده را توثیق نموده‌اند و بخارى در صحیح خود بحدیث او استدلال نموده، روایت او در حدیث مناشده، بلفظ زید بن یثیع بطریق صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

116- حافظ محمّد بن عبد الرحیم- ابو یحیى بغدادى- بزاز معروف به (صاعقه) (در سال 185 متولد و در 255 وفات یافته). عبد اللّه بن احمد و نسائى و احمد بن صاعد و ابن اسحق سرّاج و مسلمه و قراب و غیرهم او را توثیق نموده‌اند و خطیب اتقان و ضبط و دانش و حفظ او را تأیید کرده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 «تهذیب التهذیب» صفحه 311 ثبت نموده، حدیث از او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند ذکر شده است.

117- محمّد بن عبد اللّه (مذکور در ص 84 «1») عدوى- مقرى- متوفاى 256، ابن ابى حاتم گوید: در سال 255 با پدرم حدیث از او شنیدیم و او ثقه و موصوف بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم- گفت: نامبرده متصف بصدق است، نسائى و مسلمة بن قاسم او را توثیق نموده‌اند و خلیلى گوید: موثق بودن او مورد اتفاق است، ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 «تهذیب» ص 284 بهمین اوصاف شرح حال او را ثبت کرده، روایت او در داستان تهنیت باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند، خواهد آمد.

118- (زیادتى چاپ دوم) حافظ ابو عبد اللّه محمّد بن اسمعیل بخارى متوفاى 256- صحیح مشهور و دایر او (معروف به صحیح بخارى) از جمله صحاح ستّه، است (حدیث غدیر را) نامبرده در جلد 1 تاریخ خود در قسم یک ص 375 (بطوریکه در طریق سالم بن عبد اللّه بن عمر ذکر شده) آورده است.

119- حافظ حسن بن عرفة بن یزید- ابو على عبدى بغدادى- متوفاى 257 در سامراء (یکصد و ده سال زندگى کرده)، ابن معین و ابو حاتم و ابن قاسم او را توثیق نموده‌اند و ابن حبّان او را در شمار ثقات ذکر کرده چنانکه در جلد 7 تاریخ خطیب ص 394 و در خلاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 «تهذیب التهذیب» صفحه 239 مذکور است، حدیث غدیر بطریق نامبرده در ص 82 باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.

120- حافظ عبد اللّه بن سعید کندى کوفی، ابو سعد اشجّ- صاحب تفسیر و تصنیف متعدّد، متوفاى 257، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 84 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پیشوائى ستوده و از قول ابى حاتم نوشته که نامبرده ثقه و پیشواى اهل زمان خود بوده، و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق بودن او را از قول خلیلى و مسلمة بن قاسم ذکر نموده، روایت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ عبد الرحمن و همچنین در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى بطریق صحیح و با رجال ثقه خواهد آمد.

121- حافظ محمّد بن یحیى بن عبد اللّه نیشابورى ذهلى (آزاد شده بنى ذهل) زهرى (گرد آورنده زهریّات- احادیث زهرى) متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پیشوائى ستوده گوید: اساتید علم در خراسان باو منتهى شده و مراتب ثقه و صیانت و دین و پیروى از سنن را درباره او گواهى داده و خطیب در جلد 3 تاریخ خود ص 415 نوشته: نامبرده یکى از پیشوایان عراقى و حفاظ متقن و از ثقات موصوف بأمانت است، نسائى حدیث رحبه را بطریق او و بلفظ عمیره باسناد صحیح و با رجالى که همگى ثقه هستند روایت نموده و روایت از او در ص 53 و 68 گذشت.

122- حافظ حجاج بن یوسف ثقفى بغدادى ابو محمّد- مشهور به (ابن الشاعر) متوفاى 259، شرح حال او را سمعانى در «انساب» در نسبت (شاعر) با اشعار بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت کرده، ذهبى نیز در جلد 2 «تذکره» ص 129 شرح حال او را نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده، خطیب هم در جلد 8 تاریخ خود ص 240 او را ذکر کرده و ابن حجر در جلد 2 «تهذیب» ص 210 موثق بودن او را از قول عده از علماء حدیث حکایت نموده- روایت او در ص 102 بطریق صحیح و با رجال ثقه گذشت.

123- احمد بن عثمان، حکیم ابو عبد اللّه اودى متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثیق نموده‌اند- و خطیب شرح حال او را در جلد 4 تاریخش ص 296 ثبت نموده، روایت از او در داستان (مناشده) بلفظ عمیره باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

124- حافظ عمر بن شبّه نمیرى- ابو زید بصرى- اخبارى- متوفاى 262، بطورى که در جلد 2 «تذکره» ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذکور است، دار قطنى او را موثق دانسته و خطیب در جلد 11 تاریخش صفحه 208 او را توثیق کرده و بطوریکه حکایت شده مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را اشعار نموده، روایت او در داستان احتجاج عمر بن عبد العزیز بحدیث غدیر خواهد آمد

125- حافظ حمدان احمد بن یوسف بن حاتم سلمى- ابو الحسن نیشابورى- متوفاى 264 در نهمین عشره- (یعنى نزدیک به نود سال زندگى نموده)، مسلم و خلیلى و دار قطنى او را توثیق نموده‌اند، و حاکم گوید: نامبرده یکى از افراد برجسته فن حدیث است، بسیار سفر کرده و دامنه فهم او وسیع بوده، شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 12 و ابن حجر در جلد 1 «تهذیب» صفحه 92 چنین درج نموده‌اند، روایت او با سند صحیح و رجال ثقه در ص 48 گذشت.

126- حافظ عبید اللّه بن عبد الکریم بن یزید ابو زرعه مخزومى رازى- متوفاى 264 ر 8، خطیب در جلد 10 تاریخ خود ص 326- 337 اشعار نموده که: نامبرده پیشوائى بوده ربّانى، داراى حدیث بسیار و حفظ و صدق، و ابو حاتم- گوید: ابو زرعه براى من حدیث نمود: و کسى بمانند او در علم و فهم و خوددارى و صداقت جایگزین او نگشته؛ و در شرق و غرب عالم کسى را چون او در فهم و شأن او نمیدانم و چنانچه مشاهده کنى که رازى نکوهش و منقصتى نسبت بابى زرعه نموده- بدان که بى‏سابقه و بى‏اساس است، نسائى او را توثیق نموده و جز او نیز از علماء حدیث او را توثیق نموده و ستوده‌اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 «تهذیب» ص 30- 34 درج نموده روایت او در حدیث «تهنیت» بروایت ابن کثیر باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد،

127- حافظ احمد بن منصور بن سیّار- ابو بکر بغدادى- صاحب مسند متوفاى 265 (در سن 83 سالگى درگذشته)، بطوریکه در جلد 5 تاریخ خطیب صفحه 151 مذکور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثیق نموده‌ند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خلیلى و مسلمة بن قاسم حکایت نموده، حدیث مناشده را بلفظ زید بن یثیع و عبد خیر باسنادیکه رجال آن همگى ثقه هستند روایت نموده خواهد آمد.

128- حافظ اسمعیل بن مسعود عبدى ابو بشر اصفهانى- مشهور به سمّویه متوفاى 267، ابو الشیخ گوید: نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعیم گوید: از جمله حفّاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذکره» ص 145 چنین نگاشته، بصفحه 98 رجوع نمائید.

129- حافظ حسن بن على بن عفّان عامرى- ابو محمّد کوفی- متوفاى 270، یکى از استادان حافظ بزرگ ابن ماجه و نظایر او است، دار قطنى و مسلمة بن قاسم او را توثیق نموده‌اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذکر کرده، شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 68 و ابن حجر در جلد 2 «تهذیب» صفحه 302 ثبت نموده‌اند، حدیث از او بطریق حسن (بواسطه موقعیت حسن بن عطیّة بن نجیح که نامبرده موصوف بصدق است و بخارى از او روایت میکند) در ص 54 گذشت اگر چه حدیث مزبور در عداد احادیث صحیح نیست، و روایت از او در حدیث مناشده بلفظ زید بن یثیع بطریق صحیح که رجال آن- ثقات هستند خواهد آمد.

130- حافظ محمّد بن عوف بن سفیان- ابو جعفر طائى حمصى- متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذکره»- ص 159 نگاشته و گوید: بطور تحقیق عده از علماء حدیث او را توثیق نموده‌اند و مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده‌اند حدیث غدیر بطریق او در ص 105 گذشت.

131- حافظ سلیمان بن سیف بن یحى الطآئى ابو داود الحرانى متوفاى 272، نسائى او را توثیق نموده و از او بسیار روایت میکند، ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 4 «تهذیب» صفحه 199 ثبت نموده، روایت بطریق او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زید بن یثیع خواهد آمد.

132- حافظ محمّد بن یزید قزوینى ابو عبد اللّه ابن ماجه- صاحب سنن- متوفاى 173، بسیارى از اعلام شرح حال او را نگاشته‌اند، ذهبى در جلد 2 «تذکره» صفحه 209 از قول ابو یعلى خلیلى گوید: ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحدیث او احتجاج و استدلال میشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حدیث او در صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند، و همچنین در صفحه 78 گذشت.

133- ابو محمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتیبه دینورى «1» بغدادى- متوفاى 276، خطیب شرح حال او را در جلد 10 تاریخ خود ص 170 ذکر کرده و نامبرده را ثقه و متدیّن و فاضل معرفی نموده است، ابن خلکان نیز در تاریخش او را توثیق نموده و فضیلت او را اشعار داشته، حدیثى از او در احتجاج- برد- بر عمرو بن عاصى و حدیثى در مناشده جوانى با ابى هریره خواهد آمد.

134- حافظ عبد الملک بن محمّد، ابو قلابه رقاشى، زاهد و محدث بصره (ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده)، ابو داود گوید: نامبرده موصوف بامانت است و من روایت او را شنیده و ثبت نموده‌ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذکره» ص 197 ثبت نموده و ابن حجر در جلد 6 «تهذیب» ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمة بن قاسم حکایت کرده، ابو حبّان نیز او را در شمار ثقات ذکر نموده، حدیث از او در ص 66 بطریق صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند، گذشت.

 

135- حافظ احمد بن حازم غفارى- کوفی- مشهور به (ابن عزیزه) متوفاى 276- صاحب مسند- ابن حبّان او را در شمار ثقات ذکر کرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 171 شرح حال او را چنین ثبت نموده، حدیث بطریق او باسناد صحیح و با رجال ثقه در ص 48 گذشت، و همچنین آنچه از او در ص 67 ذکر شده، و روایت باسناد او در حدیث مناشده بلفظ عمر و ذى مرّه بطریق صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

136- حافظ محمّد بن عیسى- ابو عیسى ترمذى متوفاى 279، یکى از ائمّه شش گانه- صاحبان صحاح- از هر توثیقى بى‏نیاز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غیرها مراجعه شود، و بسیارى از طرق او صحیح و رجال ان ثقه میباشند.

137- حافظ احمد بن یحى بلاذرى، متوفاى 279، پیشوایان اسلام از زمان او تا امروز باو و بکتاب و تالیفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حدیث غدیر را در «انساب الاشراف» ذکر نموده.

138- حافظ ابراهیم بن حسین کسائى- همدانى- ابو اسحق معروف به (ابن دیزیل) متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوریکه خواهد آمد، از ابو سعید یحیى جعفى متوفاى 237 روایت میکند، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 183 از قول حاکم ثقه بودن و امانت او را حکایت میکند، نامبرده در کتاب صفّین بطوریکه خواهد آمد. حدیث رکبان را بطریق صحیح که رجال آن ثقه هستند و همچنین نزول آیه «سأل سائل» را در پیرامون واقعه غدیر روایت مینماید.

139- حافظ احمد بن عمرو ابو بکر شیبانى- مشهور به (ابن ابى عاصم) متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پیشوائى و زهد و صدق و فقه ستوده، حدیث او در ص 83 و 103 گذشت و روایت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه خواهد آمد.

140- حافظ زکریا بن یحیى بن ایاس ابو عبد الرحمن سجزى (منسوب به سجستان) ساکن دمشق معروف به (خیّاط السنّه)- «در سن نود و چهار سالگى در سال 289 وفات یافته» نسائى و ازدى و همچنین ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 223 او را توثیق نموده‌اند، حدیث از او باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 41 و 62 گذشت، و نسائى در «خصایص» ص 25 از نامبرده (زکریا بن یحیى) خبر داده که او از یعقوب بن جعفر ابن کثیر بن ابى کثیر از مهاجرین مسمار حدیث نموده که او از عایشه دختر سعد و او از پدرش سعد خبر داد که سعد گفت در راه مکه با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودیم .. تا آخر حدیث که در ص 77 مذکور است.

141- حافظ عبد اللّه بن احمد بن حنبل- ابو عبد الرحمن شیبانى متوفاى 290، خطیب در جلد 9 تاریخش ص 375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 «تذکره» ص 237 درباره او مینگارد: ما پیوسته مشاهده نمودیم که بزرگان و استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حدیث و نامها و مواظبت بر طلب و کاوش او شهادت میدادند تا بحدى که بعضى از آنان افراط نموده و او را بر پدرش پیشواى حنبلیان در بسیارى (دقت و معرفت) مقدم میداشتند، بحدیث از او در ص 66 که باسناد صحیح و رجالى که همگى آنها ثقه هستند و همچنین بسند صحیح مذکور در ص 78 مراجعه نمائید، روایاتى نیز از او در حدیث مناشده بطرق صحیحه خواهد آمد.

142- احمد بن عمر و ابو بکر بزار بصرى- متوفاى 292- صاحب مسند معلّل، خطیب در جلد 4 تاریخش ص 334 گوید: نامبرده داراى قوه حفظ و مورد وثوق بوده؛ مسند را تصنیف نموده و در پیرامون احادیث سخن گفته و علل آنها را بررسى و بیان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذکره» ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حکایت نموده، حدیث او در صفحات 50 ر 69 ر 82 ر 97 ر 98 ر 104- گذشت و روایات او بطرق دیگر نیز خواهد آمد که عده از طرق او صحیح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هیثمى بر آنها صحّه گذارده است.

143- حافظ ابراهیم بن عبد اللّه بن مسلم کجى- بصرى- صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذکره» صفحه 195 ثبت نموده و گفته که: دار قطنى و غیره او را توثیق نموده‌اند، نامبرده بزرگوار و داناى بحدیث است، بحترى او را مدح کرده، و نامبرده حدیث تهنیت را چنانکه خواهد آمد باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند روایت نموده.

144- حافظ صالح بن محمّد بن عمرو بغدادى ملقب به (جزره) متوفاى 293 ر 4، خطیب شرح حال او را در جلد 9 تاریخش ص 322 ثبت نموده و گفته: نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمّه حدیث و از علمائى که در علم آثار و معرفت راویان اخبار مرجع اهل فن حدیثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 «تذکره» صفحه 215 از او یاد کرده و از دار قطنى حکایت نموده که او نیز نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازین شناخته، حدیث او باسناد صحیح و با رجال ثقه در ص 66 گذشت و همچنین حدیثى که از او در ص 71 ذکر شد اسنادش صحیح و رجالش از ثقات است.

145- حافظ محمّد بن عثمان بن ابى شیبه ابو جعفر عیسى- کوفی- متوفاى 297، صالح جزره او را توثیق کرده و حاکم و ذهبى آنچه را که بطریق او در مستدرک و تلخیص روایت کرده‌اند بصحت آن اعتراف نموده‌اند، ذهبى در جلد 2 «تذکره» ص 233 شرح حال او را ثبت نموده، حدیث باسناد او در ص 85 گذشت، و در مورد نزول آیه تبلیغ در روز غدیر خم حدیث او خواهد آمد.

146- قاضى على بن محمّد مصیصى، نامبرده بر حافظ نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوریکه در «سنن» و در خلاصه خزرجى ص 135 مذکور است نسائى او را توثیق نموده و ابن حجر در «تقریب» او را موثق دانسته و در جلد 7 «تهذیب» ص 380 توثیق او را از طرف نسائى و ابن حبّان و مسلمة بن قاسم حکایت نموده، حدیث مناشده را نسائى بلفظ سعید و زید باسناد صحیح که رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روایت نموده،

147- ابراهیم بن یونس بن محمّد مؤدّب بغدادى- مقیم طرطوس ملقّب به (حرمى)، ابن حبان او را در شمار ثقات ذکر کرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در «تقریب» از او پیروى کرده، نسائی در «خصائص» ص 4 از حرمی (نامبرده) بطور اخبار از او روایت نموده که: او از ابو غسان (مالک بن اسماعیل) خبر داده و مالک مزبور از عبد السّلام «1» و او از موسى صغیر (شرح حال او در ص 140 گذشت) از عبد الرحمن بن سابط از سعد که سعد گفت: نشسته بودیم که نسبت بعلى بن ابى طالب علیه السّلام در مقام منقصت و نکوهش بر آمدند … تا آخر حدیث مذکور در ص 77 که سند آن صحیح و رجال آن همگى ثقه هستند.

148- ابو هریره محمّد بن ایوب واسطى، ابو حاتم- بحکایت خزرجى صلاحیت او را تأیید نموده و ابن حجر شرح حال او را در «تقریب» با اشعار بصلاحیت او ثبت نموده و در جلد 9 «تهذیب» صفحه 69 گوید: ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته: پدرم در سال 214 حدیث او را نوشته و حاکم در جلد 3 «مستدرک» صفحه 109 صحت حدیث او را اشعار نموده، حدیث نامبرده باسنادیکه حاکم بصحت آن تصریح نموده در صفحه 66 گذشت، و حدیث از او در مورد نزول آیه سأل سائل در پیرامون قضیه غدیر خواهد آمد

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 185 – 221

متن عربی

 «القرن الثالث»

57- الحافظ ضمْرة بن ربیعة القرشیّ، المدنیّ: المتوفّى (202).

تأتی ترجمته و حدیثه بطرق کثیرة فی صوم الغدیر، و تسمع هناک عن أحمد أنَّه قال: کان أحد الثقات المأمونین لم یکن بالشام من یشبهه «2».

جُلّ الطرق الآتیة إلیه فی حدیثه صحیح لو لم یکن کلّها.

58- الحافظ محمد بن عبد اللَّه الزبیری «3»، أبو أحمد الکوفیّ: المتوفّى (203).

وثّقه العجلی «4» و غیره، و أثنى علیه بعض الأعلام بقوله: إنَّه الثقة الحافظ العابد المجتهد. ترجمه الذهبی فی تذکرته «5» (1/327).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 186

یأتی عنه حدیث المناشدة بالرحبة بلفظ زیاد بإسناد صحّحه الهیثمی «1» و قال: رجاله ثقات.

59- مصعب بن المقدام الخثعمی، أبو عبد اللَّه الکوفیّ: المتوفّى (203).

وثّقه ابن معین و الدارقطنی، و نفى عنه البأس أبو داود، و قال أبو حاتم «2»: صالح [الحدیث‏] «3». ترجمه الخزرجی فی الخلاصة «4» (ص 323).

یأتی عنه حدیث المناشدة، بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات، و مرّ عنه (ص 48).

60- الحافظ یحیى بن آدم بن سلیمان القرشیّ، الأمویّ، أبو زکریّا الکوفیّ: المتوفّى (203).

وثّقه ابن معین و النسائی و یعقوب بن شیبة. ترجمه الذهبی فی تذکرته «5» (1/330)- راجع (ص 28)- سنده صحیح رجاله ثقات، و یأتی بطریقه حدیث الرکبان بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

61- الحافظ زید بن الحُباب- بضمّ المهملة- أبو حسین الخراسانیّ، الکوفیّ: المتوفّى (203).

وثّقه ابن المدینی، و السبتی، و ابن معین، و أحمد بن صالح، و الدارقطنی «6»، و ابن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 187

ماکولا «1»، و ابن أبی شیبة. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «2» (3/404).

یأتی عنه بطرق شتّى حدیث مناشدة أمیر المؤمنین فی الرحبة، و منها ما هو صحیح.

62- إمام الشافعیّة أبو عبد اللَّه محمد بن إدریس الشافعیّ: المتوفّى (204).

روى حدیث الغدیر «3»، کما فی نهایة ابن الأثیر «4» (4/246).

63- الحافظ أبو عمرو شَبَابة بن سوار الفزاریّ، المدائنیّ: المتوفّى (206).

وثّقه ابن معین و غیره، کما فی خلاصة الخزرجی «5» (ص 142)- راجع (ص 54)- فالحدیث بطریقه عن أمیر المؤمنین علیه السلام صحیح رجاله ثقات.

64- محمد بن خالد الحنفیّ، البصریّ:

ذکره ابن حبّان فی الثقات «6»، و قال أبو حاتم «7»: صالح الحدیث، و أبو زرعة نفى عنه البأس، یروی عن أُمّه عثمة «8»- بالمثلّثة الساکنة-. مرّ حدیثه (ص 41).

65- الحافظ خلف بن تمیم الکوفیّ، أبو عبد الرحمن، نزیل المَصِّیصة «9»: المتوفّى (206، 213).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 188

وثّقه یعقوب بن شیبة و أبو حاتم «1» و ابن حبّان «2»، کما فی تذکرة الذهبی «3» (1/347).

و قال ابن حجر فی التقریب «4»: صدوقٌ عابدٌ، روى النسائی»

 بطریقه حدیث المناشدة بلفظ عمرو ذی مرّ، بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

66- الحافظ أسود بن عامر، أبو عبد الرحمن، المعروف بشاذان الشامی، نزیل بغداد: المتوفّى (208).

وثّقه ابن المدینی، و قال الذهبی فی تذکرته «6» (1/338): أحد الأثبات، و ترجمه الخطیب فی تاریخه (7/34).

یأتی بطریقه حدیث المناشدة بلفظ زید بن أرقم، و حدیثُ مناشدةِ شابٍّ أبا هریرة، بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

67- أبو عبد اللَّه الحسین بن الحسن الأشقر، الفزاریّ، الکوفیّ: المتوفّى (208).

ذکره ابن حبّان فی الثقات «7»، و وثّقه الذهبی فی تلخیص المستدرک (3/130)، و حکم بصحّة حدیثه، کما ذهب إلیه الحاکم فی مستدرکه «8»، و هو عند غیرهما صدوقٌ، فلا قیمة لقول من نفى القوّة عنه.

مرّ حدیثه (ص 66)، و یأتی عنه نزول آیة التبلیغ فی علیّ علیه السلام.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 189

68- الحافظ حفص بن عبد اللَّه بن راشد، أبو عمرو السلمیّ، قاضی نیسابور: المتوفّى (209).

ذکره ابن حبّان فی الثقات «1»، و نفى النسائی عنه البأس، کما فی الخلاصة «2» و هامشها (ص 74)، و یروی عنه البخاری فی صحیحه.

مرّ حدیثه (ص 68) بإسناد صحیح.

69- الحافظ عبد الرزّاق بن همام، أبو بکر الصنعانیّ: المتوفّى (211)، و کانت ولادته (126).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «3» (1/334)، و قال: قلت: وثّقه غیر واحد، و حدیثه مُخرَج فی الصحاح، و له ما ینفرد به، و نَقَموا علیه بالتشیّع، و ما کان یغلو فیه، بل کان یُحبّ علیّا رضى الله عنه و یبغض من قاتَله. انتهى.

مرّ الحدیث بطریقه (ص 19)، بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات، و یأتی عنه حدیث المناشدة بلفظ سعید و عبد خیر بطریق صحیح رجاله ثقات.

70- الحسن بن عطیّة بن نجیح، القرشی الکوفیّ، أبو علیّ البزّاز: المتوفّى (212).

یروی عنه الحفّاظ، و قال أبو حاتم «4»: صدوق، و یروی عنه البخاری فی تاریخه «5».

مرّ حدیثه (ص 24)، بقیّة رجال سنده ثقات.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 190

71- عبد اللَّه بن یزید العدوی، مولى آل عمر، أبو عبد الرحمن المُقریّ، القصیر، نزیل مکّة: المتوفّى (212، 213)، و هو فی حدود (100) عام.

وثّقه النسائی و ابن سعد «1» و ابن قانع، و قال الخلیلی: ثقةٌ حدیثه عن الثقات یُحتجّ به، و یتفرّد بأحادیث، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «2»، کذا ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «3» (6/84).

یأتی حدیثه فی حدیث التهنئة بروایة الحافظ العاصمی بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

72- الحافظ حسین بن محمد بن بهرام، أبو محمد التمیمیّ، المروروذیّ، نزیل بغداد: المتوفّى (213، 214).

وثّقه «4» ابن سعد و ابن قانع و ابن مسعود و العجلی و غیرهم، قاله ابن حجر فی تهذیبه (2/367)، و ترجمه الخطیب فی تاریخه (8/88).

یأتی عنه حدیث المناشدة بلفظ أبی الطفیل بسند صحیح رجاله ثقات.

73- الحافظ أبو محمد عبید اللَّه بن موسى العبسیّ، الکوفیّ: المتوفّى (212)، صاحب المسند.

وثّقه أبو حاتم «5»، و ابن معین، و العجلی «6»، و ابن عدیّ، و ابن سعد «7»، و عثمان

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 191

ابن أبی شیبة. ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (1/324)، و ابن حجر فی تهذیبه «2» (7/53).

یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ زید بن یثیع و عمیرة بن سعد بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

74- أبو الحسن علیّ بن قادم الخزاعیّ، الکوفیّ: المتوفّى (213).

ذکره ابن حبّان فی الثقات «3»، و وثّقه ابن خلفون، و قال ابن قانع: کوفیٌّ صالحٌ.

و قال أبو حاتم «4»: محلّه الصدق، کذا ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (7/374).

مرّ حدیثه (ص 40).

75- محمد بن سلیمان بن أبی داود الحرّانیّ، أبو عبد اللَّه، المعروف ببُومة- بضم الموحّدة و سکون الواو-: المتوفّى (213).

وثّقه أبو عوانة الإسفرائینی، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «6»، و وثّقه غیرهما، ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «7» (9/199). مرّ حدیثه (ص 48).

76- عبد اللَّه بن داود بن عامر الهَمْدانیّ، أبو عبد الرحمن الکوفیّ، المعروف بالخُرَیبی- بضمّ المعجمة و فتح الراء، محلّةٌ بالبصرة.

وثّقه ابن سعد «8» و ابن معین و أبو زرعة و النسائی و الدارقطنی «9» و ابن قانع.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 192

توفّی (213). ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «1» (5/200).

أخرج النسائی فی خصائصه «2» (ص 22) قال: أخبرنا زکریّا بن یحیى، قال حدّثنا نصر بن علیّ، قال: حدّثنا عبد اللَّه بن داود، عن عبد الواحد «3» بن أیمن، عن أبیه: أنَّ سعداً قال: قال رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه».

سند الحدیث صحیحٌ، رجاله کلّهم ثقات.

77- الحافظ أبو عبد الرحمن علیّ بن الحسن بن دینار العبدیّ، المروزیّ: المتوفّى (215).

أحد المشایخ، یروی عنه البخاری و أحمد و ابن معین و ابن أبی شیبة، و قال أحمد: لا أعلم فیمن قدم علینا من خراسان أفضل منه، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4»، کذا ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (7/298).

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 15، 29)، و یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ الأصبغ «6».

78- الحافظ یحیى بن حمّاد الشیبانیّ، البصریّ: المتوفّى (215)، خَتَنُ أبی عوانة المذکور و راویته.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 193

وثّقه «1» العجلی و أبو حاتم و ابن سعد و ذکره ابن حبّان فی الثقات، کما فی خلاصة الخزرجی (ص 361)، و تهذیب التهذیب (11/199).

مرّ (ص 30) عنه بطریق صحیح رجاله ثقات، و کذلک بطریق صحیح (ص 31، 34، 51).

79- الحافظ حجّاج بن منهال السلمیّ، أبو محمد الأنماطیّ، البصریّ: المتوفّى (217).

وثّقه»

 العجلی و ابن قانع و أبو حاتم و النسائی و ابن سعد، و قال الفلاس: ما رأیت مثله فضلًا و دیناً. ترجمه الذهبی فی تذکرته (1/370)، و الخزرجی فی الخلاصة (ص 63)، و ابن حجر فی تهذیبه (2/206).

یأتی عنه حدیث التهنئة بإسناد صحیح رجاله ثقات.

80- الحافظ الفضل بن دکین أبو نعیم الکوفیّ: المتوفّى (218).

قال یعقوب بن شیبة: ثقةٌ ثَبْتٌ صدوقٌ، و وثّقه أحمد و أبو حاتم «3» و ابن المدینی و العجلی «4» و ابن سعد «5» و ابن شاهین «6» و الخطیب فی تاریخه «7»، و قال یعقوب بن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 194

سفیان: أجمع أصحابنا على أنَّ أبا نعیم کان غایةً فی الإتقان.

ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (1/341)، و ابن حجر فی تهذیبه «2» (8/270- 276).

مرّ بطریقه (ص 20، 32)، و کلا السندین صحیح رجالهما ثقات، و یأتی عنه حدیث مناشدة الرحبة بعدّة طرق، و حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) بعد نصّ الغدیر حوله.

81- الحافظ عفّان بن مسلم، أبو عثمان الصفّار، الأنصاریّ، البصریّ، البغدادیّ: المتوفّى (219).

ذکره «3» الذهبی فی تذکرته (1/347)، و قال: قال العجلی: عفّان ثقةٌ ثَبْتٌ صاحب سنّة، و قال أبو حاتم: ثقة متقن متین، و حکى ابن حجر فی تهذیبه (7/230- 235) عن ابن عدیّ: أنَّه أشهر و أصدق و أوثق من أن یُقال فیه شی‏ءٌ، و حکى عن ابن معین و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع ثقته و ثبْته.

مرّ الحدیث بطریقه (ص 18) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

82- الحافظ علیّ بن عیّاش بن مسلم الألهانیّ، أبو الحسن الحِمْصیّ: المتوفّى (219).

أحد الأثبات، وثّقه «4» النسائی و الدارقطنی و العجلی، کما فی تذکرة الذهبی «5»

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 195

 (1/352) و تهذیب التهذیب لابن حجر «1» (7/368).

روى بطریقه الواحدی نزول آیة التبلیغ فی ولایة علیّ علیه السلام کما یأتی.

83- الحافظ مالک بن إسماعیل بن درهم، أبو غسّان النهدیّ، الکوفیّ: المتوفّى (219).

قال ابن معین «2»: لیس بالکوفة أتقن منه، و قال ابن شیبة: ثقة صحیح الحدیث من العابدین، و وثّقه النسائی و مرّة و أبو حاتم «3»، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4»، و کذلک ابن شاهین «5».

ترجمه ابن حجر فی تهذیبه (10/3).

یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ عبد الرحمن و سعید و عمرو بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

84- الحافظ قاسم بن سلّام، أبو عبید الهرویّ: المتوفّى بمکّة (223، 224).

کان ربّانیّا، متفنّناً فی أصناف علوم الإسلام، حسن الروایة، صحیح النقل، لا أعلم أحداً من الناس طعن علیه فی شی‏ء من أمر دینه، کذا ترجمه ابن خلّکان فی تاریخه «6» (1/457).

یأتی عن تفسیره غریب القرآن حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول واقعة الغدیر.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 196

85- محمد بن کثیر، أبو عبد اللَّه العبدیّ، البصریّ: أخو سلیمان بن کثیر، و کان أکبر منه بخمسین سنة.

قال ابن حبّان «1»: ثقةٌ فاضلٌ، مات (223) عن مائة سنة، کذا فی خلاصة الخزرجی «2» (ص 295)، و قال ابن حجر فی التقریب «3» (ص 232): ثقةٌ لم یُصِبْ من ضعّفه، و فی التهذیب «4» عن أحمد: ثقةٌ، لقد مات على سنّة.

یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ أبی الطفیل، و مرّ الإیعاز إلیه (ص 16)، فالطریق صحیح رجاله ثقات، و مرّ عنه (ص 54).

86- موسى بن إسماعیل المنقریّ، البصریّ: المتوفّى (223).

عن ابن معین «5»: أنَّه ثقةٌ مأمونٌ، و عن ابن أبی حاتم «6» عن الطیالسی: أنَّه ثقةٌ صدوقٌ، و وثّقه ابن سعد «7»، ترجمه بذلک ابن حجر فی تهذیبه «8» (10/334).

یأتی حدیثه فی حدیث التهنئة بروایة ابن کثیر بطریق صحیح رجاله کلّهم ثقات.

87- قیس بن حفص بن القعقاع، أبو محمد البصریّ: المتوفّى (227).

وثّقه ابن معین و الدارقطنی «9»، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «10» روى عنه

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 197

البخاری «1» (ص 12) حدیثاً. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «2» (8/390).

یأتی حدیثه فی آیة إکمال الدین بروایة الخطیب الخوارزمی.

88- الحافظ سعید بن منصور بن شعبة النسائیّ، أبو عثمان الخراسانیّ، نزیل مکّة: المتوفّى (227).

قال الخزرجی فی الخلاصة «3») (ص 121): کان حافظاً جوّالًا، صنّف السنن، جمع فیها ما لم یجمعه غیره، قال أبو حاتم: متقنٌ ثبْتٌ مصنِّفٌ، و قال ابن حجر فی تقریبه «4» (ص 94): ثقة مصنِّفٌ، و حکى ثقته فی تهذیبه «5» (4/89) عن ابن نمیر و ابن خراش و أبی حاتم و ابن قانع و الخلیلی و مسلمة بن قاسم.

مرّ الحدیث بطریقه (ص 42، 55).

89- الحافظ یحیى بن عبد الحمید الحِمّانیّ- بکسر المهملة- أبو زکریّا الکوفیّ: المتوفّى (228).

قال مرّة و ابن معین»: کان صدوقاً، و وثّقه أحمد و ابن نمیر و البوشجنی، و قال ابن معین: ثقةٌ و بالکوفة رجلٌ یحفظ معه، هؤلاء یحسدونه، و عن ابن مرّة: أکثَرَ الناسُ فیه، و ما أدری ذلک إلّا من سلامة صدره، و قال ابن عدیّ «7»): له مسندٌ صالح، و لم أرَ شیئاً منکراً فی مسنده، و أرجو أنَّه لا بأس به.

یقول المؤلِّف الأمینی: هذه الشهادات من هؤلاء الأئمّة تنفی ما هناک من الغمز

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 198

فی الرجل. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «1» (11/243- 249).

مرّ الحدیث عنه (ص 43، 51) بإسناد رجاله ثقات، و یأتی عنه نزول آیة إکمال الدین فی علیّ علیه السلام.

90- الحافظ إبراهیم بن الحجّاج بن زید، أبو إسحاق السامیّ- بالمهملة- البصریّ: المتوفّى (231، 233).

ذکره ابن حبّان فی الثقات «2»، کما فی الخلاصة «3» (ص 14)، و وثّقه ابن حجر فی التقریب «4») (ص 12)، و حکى ثقته عن الدارقطنی «5» و صلاحه عن ابن قانع فی تهذیبه «6» (1/113).

یأتی عنه حدیث التهنئة فی روایة الحمّوئی، بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

91- الحافظ علیّ بن حکیم بن ذُبیان- بمعجمة مضمومة بعدها الموحّدة الساکنة- الکوفیّ، الأودیّ: المتوفّى (231).

وثّقه ابن معین و النسائی و محمد بن عبد اللَّه الحضرمی و ابن قانع، کما فی خلاصة الخزرجی «7»، و تهذیب ابن حجر «8» (7/311).

مرّ حدیثه بطریق صحیح رجاله ثقات (ص 48)، و یأتی عنه بطریق صحیح حدیث المناشدة بلفظ سعید و زید بن یُثیع.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 199

92- الحافظ خلف بن سالم المُهَلّبیّ المُخَرِّمیّ- بضمّ المیم و فتح المعجمة- البغدادیّ: المتوفّى (231).

وثّقه النسائی و ابن شیبة و حمزة الکنانی، کما فی الخلاصة «1» (ص 90)، و تهذیب التهذیب «2» (3/152)، و حکى الخطیب فی تاریخه (8/328) عن غیر واحد ثقته و صدقه و ثبْته.

مرّ الحدیث عنه (ص 31) بطریق صحیح رجاله ثقات، و کذلک ما مرّ عنه (ص 34).

93- الحافظ علیّ بن محمد، أبو الحسن الطنافسیّ، الکوفیّ، نزیل الریّ: المتوفّى (233، 235).

قال أبو حاتم «3»: کان ثقةً صدوقاً، و قال الخلیلی: إمامٌ هو و أخوه الحسن بقزوین، و لهما محلٌّ عظیم، و ارتحل إلیهما الکبار، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4»، کذا ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (7/379)، و قال فی تقریبه «6» (ص 186): ثقةٌ عابدٌ، و ذکر ثقته الخزرجی فی خلاصته «7» (ص 235).

أخرج الحافظ ابن ماجة فی سننه «8» (1/30) عن علیّ بن محمد الطنافسی، قال: حدّثنا أبو معاویة محمد بن خازم، حدّثنا موسى بن مسلم الشیبانی، عن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 200

عبد الرحمن بن سابط، عن سعد بن أبی وقّاص، قال:

قدم معاویة… إلى آخر اللفظ المذکور (ص 39)، و الإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

و أخرج ابن ماجة- أیضاً- فی سننه «1» (1/29) قال: حدّثنا علیّ بن محمد، حدّثنا أبو الحسن زید بن الحباب، أخبرنی حمّاد بن سلمة، عن علیّ بن زید بن جدعان، عن عدیّ بن ثابت، عن البراء بن عازب رضى الله عنه قال: أقبلنا مع رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم… إلى آخر اللفظ المذکور عنه (ص 18)، و هذا الإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

94- الحافظ هُدْبة بن خالد، أبو خالد القیسیّ، البصریّ: المتوفّى (235).

و ثّقه ابن معین و ابن حبّان «2» و مَسلمة بن قاسم و أبو یعلى، و عن ابن عدیّ «3»: صدوقٌ لا بأس به و قد وثّقه الناس.

ترجمه الذهبی فی تذکرته «4» (2/50)، و الخزرجی فی خلاصته «5» (ص 355)، و ابن حجر فی تهذیبه «6» (11/25).

یأتی عنه حدیث التهنئة بطریق صحیح رجاله ثقات.

95- الحافظ عبد اللَّه بن محمد بن أبی شیبة، أبو بکر العبسیّ، الکوفیّ: المتوفّى (235).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 201

وثّقه العجلی «1» و أبو حاتم «2» و ابن خراش، و قال ابن حبّان «3»: کان متقناً حافظاً دیّناً، ترجمه الذهبی فی تذکرته «4» (2/20)، و الخطیب فی تاریخه (10/66- 71)، و ابن حجر فی تهذیبه «5» (6/4).

یأتی عنه حدیث مناشدة شابٍّ أبا هریرة بسند صحیح، و حدیث الرکبان بإسناد رجاله کلّهم ثقات، و حدیث التهنئة.

96- الحافظ أبو سعید عبید اللَّه بن عمر الجشمیّ، القواریریّ، البصریّ: المتوفّى (235).

وثّقه ابن معین و العجلی «6» و النسائی و الحافظ صالح جزرة، کما فی تاریخ الخطیب (10/320- 323).

یأتی عنه حدیث مناشدة الرحبة بلفظ عبد الرحمن بن أبی لیلى.

97- الحافظ أحمد بن عمر بن حفص الجلّاب، أبو جعفر الوکیعیّ، الکوفیّ، نزیل بغداد: المتوفّى (235).

وثّقه ابن معین و عبد اللَّه بن أحمد و محمد بن عبدوس، کما فی تاریخ الخطیب (4/284). یأتی بطریقه حدیث مناشدة الرحبة بلفظ عبد الرحمن.

98- الحافظ إبراهیم بن المنذر بن عبد اللَّه الحزامیّ- بالزای- أبو إسحاق المدنیّ: المتوفّى (236).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 202

وثّقه الدارقطنی «1» و ابن الوضّاح، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «2»، و قال الخطیب»)- فی ردّ من قال: عنده مناکیر-: و أمّا المناکیر فقلّما توجد فی حدیثه إلّا أن یکون عن المجهولین، و مع هذا فإنَّ یحیى بن معین و غیره من الحفّاظ کانوا یرضونه و یوثِّقونه. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «4» (1/167).

أخرج الحافظ النسائی فی خصائصه «5» (ص 25)، قال: أخبرنی أبو عبد الرحمن زکریّا بن یحیى السجستانی، قال: حدّثنی محمد بن عبد الرحیم، قال: أخبرنا إبراهیم، حدّثنا معن «6»، حدّثنی موسى بن یعقوب، عن مهاجر بن مسمار، عن عائشة بنت سعد و عامر بن سعد، عن سعد: أنَّ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم خطب، فقال: «أیّها الناس فإنّی ولیّکم». قالوا: صدقت.

ثم أخذ بید علیّ فرفعها، ثمّ قال: «هذا ولیّی، و المؤدّی عنّی، والى اللَّه من والاه، و عادى من عاداه».

و الإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

99- أبو سعید یحیى بن سلیمان الکوفیّ، الجعفیّ، المقرئ: المتوفّى (237).

وثّقه الدارقطنی «7» و العقیلی، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «8» کما فی تهذیب

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 203

التهذیب «1» (11/227)، و الخلاصة «2» (ص 364).

یأتی عنه حدیث الرکبان بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

100- الحافظ ابن راهویه إسحاق بن إبراهیم الحنظلیّ، المروزیّ: المتوفّى (237).

قال أحمد: لا أعلم له نظیراً عندنا من أئمّة المسلمین، و وثّقه جمعٌ، کما فی خلاصة الخزرجی «3» (ص 23)، و قال ابن خلّکان فی تاریخه «4» (1/68): جمع بین الحدیث و الفقه و الورع، و کان أحد أئمّة الإسلام، له مسند مشهور.

مرّ عنه (ص 55، 72) بإسناد صحیح.

101- الحافظ عثمان بن محمد بن أبی شیبة، أبو الحسن العبسیّ، الکوفیّ، صاحب المسند و التفسیر: المتوفّى (239).

وثّقه ابن معین و العجلی «5»، کما فی تاریخ الخطیب (11/283- 288)، و تذکرة الذهبی «6» (2/30).

أخرج الحدیث فی سننه بطرق صحیحة رجالها کلّهم ثقات.

102- الحافظ قتیبة بن سعید بن جمیل البغلانیّ- بغلان: قریة فی بلخ- أبو رجاء الثقفیّ: المتوفّى (240) عن (92) عاماً.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 204

قال السمعانی فی أنسابه «1»: إنَّه المحدِّث فی الشرق و الغرب، رحل إلیه أئمّة الدنیا من الأمصار، و روى عنه الأئمّة الخمسة: البخاری، و مسلم، و أبو داود، و أبو عیسى، و أبو عبد الرحمن، و من لا یُحصى کثرةً. انتهى.

وثّقه ابن معین و النسائی و الذهبی فی تذکرته «2» (2/33).

مرّ حدیثه (ص 31) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

103- إمام الحنابلة أبو عبد اللَّه أحمد بن حنبل الشیبانیّ: المتوفّى (241).

أخرج حدیث الغدیر بطرق کثیرة صحیحة فی المسند و المناقب، مضت جملةٌ منها، و هناک بقیّةٌ وافیةٌ تأتی إن شاء اللَّه.

104- الحافظ یعقوب بن حمید بن کاسب، أبو یوسف المدنیّ: المتوفّى (241).

وثّقه ابن معین و مصعب بن الزبیر و مسلمة بن قاسم، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «3»، و نفى عنه البأس ابن عدیّ «4»، و قال البخاری: لم نَرَ فیه إلّا خیراً، هو فی الأصل صدوقٌ، فلم یُسمع تضعیف من ضعّفه.

توجد ترجمته فی التذکرة «5» (2/51)، و الخلاصة «6» (ص 375)، و تهذیب التهذیب «7» (11/384). مرّ حدیثه (ص 39).

105- الحافظ الحسن بن حمّاد بن کُسَیب- مُصغّراً- أبو علیّ سجادة البغدادیّ: المتوفّى (241).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 205

قال أحمد: صاحب سنّة، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «1»، کما فی خلاصة الخزرجی «2» (ص 66) و هامشها، ترجمه الخطیب فی تاریخه (7/295)، و وثّقه.

یأتی بطریق الحافظ الواحدی عنه نزول آیة التبلیغ فی ولایة علیّ علیه السلام.

106- الحافظ هارون بن عبد اللَّه بن مروان، أبو موسى البزّاز، المعروف بالحمّال: المتوفّى (243).

وثّقه الدارقطنی «3» و النسائی و الذهبی فی التذکرة «4» (2/62)، و الخطیب فی تاریخه (14/22).

یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ أبی الطفیل، بطریق صحیح رجاله ثقات.

107- أبو عمار الحسین بن حُرَیث المروزیّ: المتوفّى بقصر اللصوص سنة (244)، وثّقه النسائی، کما فی تاریخ الخطیب (8/36)، و وثّقه ابن حجر فی تقریبه «5» (ص 57).

یأتی بروایته حدیث المناشدة بلفظ سعید بالإسناد الصحیح رجاله، کلّهم ثقات.

108- هلال بن بِشْر بن محبوب أبو الحسن البصریّ الأحدب: المتوفّى (246)، وثّقه النسائی، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «6». أخرج النسائی فی خصائصه «7» (ص 3)، قال:

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 206

أخبرنا هلال بن بشر البصری، قال: حدّثنا محمد بن خالد- ابن عثمة- قال: حدّثنی موسى بن یعقوب الزمعی، قال: حدّثنا مهاجر بن مسمار، عن عائشة بنت سعد، قالت: سمعت أبی یقول… إلى آخر اللفظ المذکور (ص 38)، و الإسناد صحیح رجاله ثقات.

109- أبو الجوزاء أحمد بن عثمان البصریّ: المتوفّى (246)، وثّقه أبو حاتم «1». و قال ابن أبی عاصم: کان من نُسّاک أهل البصرة، و قال البزّار: ثقة مأمون، و ذکره ابن حبّان فی الثقات. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «2» (1/61).

مرّ عنه الحدیث (ص 41) بإسناد رجاله کلّهم ثقات، غیر عثمة «3» أمّ محمد بن خالد الثقة و لم أعرفها، و ما قرأتُ فیها غمزاً.

أخرج النسائی فی خصائصه «4» (ص 25) قال: أخبرنا أحمد بن عثمان البصری أبو الجوزاء، قال: أخبرنا ابن عیینة «5»، بنت سعد، عن سعد، قال:

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 207

أخذ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم بید علیّ فخطب، فحمد اللَّه و أثنى علیه، ثمّ قال: «أ لم تعلموا أنِّی أولى بکم من أنفسکم»؟ قالوا: نعم، صدقت یا رسول اللَّه.

ثمّ أخذ بید علیّ فرفعها، فقال: «من کنتُ ولیّه فهذا ولیّه، و إنَّ اللَّه لَیُوالی من والاه، و یُعادی من عاداه».

و الإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

110- الحافظ محمد بن العلاء الهمدانیّ، الکوفیّ، أبو کُرَیب: المتوفّى (248).

وثّقه الذهبی فی التذکرة «1» (2/80).

یأتی بطریقه حدیث مناشدة شابٍّ أبا هریرة بإسناد صحیح رجاله ثقات.

111- یوسف بن عیسى بن دینار الزُّهریّ، أبو یعقوب المروزیّ: المتوفّى (249).

فی التقریب»: ثقةٌ فاضلٌ، وثّقه غیر واحد من الحفّاظ، کما فی خلاصة الخزرجی «3» (ص 378).

روى النسائی بطریقه حدیث المناشدة بلفظ حارثة الآتی، و الإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

112- نصر بن علیّ بن نصر، أبو عمرو الجهضمیّ، البصریّ: المتوفّى (251).

وثّقه أبو حاتم «4» و النسائی و ابن خراش، و قال مَسلمة: ثقةٌ عند جمیعهم، ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (10/430).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 208

مرّ حدیثه (ص 85) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

113- الحافظ محمد بن بشّار، الشهیر ب (بندار) أبو بکر العبدیّ، البصریّ: المتوفّى (252).

یروی عنه الأئمّة الستّة أصحاب الصحاح، وثّقه العجلی «1» و ابن سیّار و مسلمة ابن قاسم و غیرهم، و قال الذهبی فی تذکرته «2» (2/53): لا عبرة بقول من ضعّفه.

مرّ عنه (ص 41) بطریق ابن ماجة و الترمذی بإسناد صحیح رجاله ثقات.

114- الحافظ محمد بن المثنّى أبو موسى العَنَزیّ- بالمهملة ثمّ الموحّدة المفتوحتین بعدهما الزای- البصریّ: المتوفّى (252).

ترجمه الخطیب فی تاریخه (3/283- 286)، و قال: کان ثِقةً ثبتاً، احتجَّ سائر الأئمة بحدیثه. توجد ثقته و الثناء علیه فی کثیر من معاجم التراجم «3».

یأتی عنه حدیث المناشدة بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات بلفظ سعید، و مرّ عنه بإسناد صحیح (ص 30).

115- الحافظ یوسف بن موسى، أبو یعقوب القطّان، الکوفی: المتوفّى (253).

ترجمه الخطیب فی تاریخه (14/304) و قال: قد وصفه غیر واحد من الأئمّة بالثقة، و احتجّ به البخاری فی صحیحه.

یأتی عنه حدیث المناشدة بلفظ زید بن یُثیع بطریق صحیح رجاله کلّهم ثقات.

116- الحافظ محمد بن عبد الرحیم، أبو یحیى البغدادیّ، البزّاز، المعروف بصاعقة: المتوفّى (255)، و المولود (185).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 209

وثّقه عبد اللَّه بن أحمد و النسائی و أحمد بن صاعد و ابن إسحاق السراج و مسلمة و القرّاب و غیرهم، و قال الخطیب «1»: کان متقناً ضابطاً عالماً حافظاً. ترجمه ابن حجر فی تهذیب التهذیب «2» (9/311).

مرّ الحدیث عنه (ص 89) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

117- محمد بن عبد اللَّه المذکور (ص 84) العدویّ، المقری: المتوفّى (256).

قال ابن أبی حاتم «3»: سمعت منه مع أبی سنة (255)، و هو صدوقٌ ثقةٌ، سُئِلَ عنه أبی، فقال: صدوقٌ، و وثّقه النسائی و مسلمة بن قاسم، و قال الخلیلی: ثقةٌ متفقٌ علیه، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4». کذا ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (9/284).

یأتی حدیثه فی حدیث التهنئة بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

118- الحافظ أبو عبد اللَّه محمد بن إسماعیل البخاریّ: المتوفّى (256).

صاحب الصحیح الدائر السائر، أحد الصحاح الستّة. ذکره فی تاریخه (ج 1 قسم 1 ص 375)، کما مرّ فی طریق سالم بن عبد اللَّه بن عمر.

119- الحافظ الحسن بن عرفة بن یزید، أبو علیّ العبدیّ، البغدادیّ: المتوفّى (257) بسامراء، و قد عاش مائة و عشر سنین.

وثّقه «6» ابن معین و أبو حاتم و ابن قاسم و ذکره ابن حبّان فی الثقات،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 210

کما فی تاریخ الخطیب (7/394)، و خلاصة الخزرجی (ص 67)، و تهذیب التهذیب (2/239).

مرّ الحدیث بطریقه (ص 41) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات.

120- الحافظ عبد اللَّه بن سعید الکندی، الکوفیّ، أبو سعید الأشجّ، صاحب التفسیر و التصانیف: المتوفّى (257).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (2/84)، و أثنى علیه بالإمامة، و قال: قال أبو حاتم «2»: ثقةٌ إمام أهل زمانه، و قال النسائی: صدوقٌ، و قال ابن حجر «3»: وثّقه الخلیلی و مسلمة بن قاسم.

یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ عبد الرحمن، و حدیث مناشدة رجل عراقی جابر الأنصاری، بطریق صحیح رجاله ثقات.

121- الحافظ محمد بن یحیى بن عبد اللَّه النیسابوریّ، الذُهلیّ- مولى بنی ذُهل- الزُّهریّ- جامع الزهریات أحادیث الزهری-: المتوفّى (258).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «4» (2/111)، و أثنى علیه بالإمامة، و قال: انتهت إلیه مشیخة العلم بخراسان مع الثقة و الصیانة و الدین و متابعة السنن، و قال الخطیب فی تاریخه (3/415): کان أحد الأئمّة العراقیّین، و الحفّاظ المُتقنین، و الثقات المأمونین.

أخرج النسائی بطریقه حدیث الرحبة بلفظ عُمیرة «5» بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 211

مرّ عنه (ص 23، 32).

122- الحافظ حجّاج بن یوسف الثقفیّ، البغدادیّ، أبو محمد، الشهیر بابن الشاعر: المتوفّى (259).

ترجمه «1» السمعانی فی أنسابه فی نسبة الشاعر: بالثقة و الفهم و الحفظ، و الذهبی فی تذکرته (2/129) و حکى عن ابن أبی حاتم ثقته، و الخطیب فی تاریخه (8/240)، و حکى ابن حجر فی تهذیبه (2/210) ثقته عن غیر واحد.

مرّ عنه (ص 54) بطریق صحیح رجاله ثقات.

123- أحمد بن عثمان بن حکیم، أبو عبد اللَّه الأودیّ- بفتح الهمزة و سکون الواو-: المتوفّى (261، 262)، وثّقه النسائی و ابن خراش، و ترجمه الخطیب فی تاریخه (4/296).

یأتی عنه حدیث المناشدة بلفظ عمیرة بإسنادٍ صحیح رجاله کلّهم ثقات.

124- الحافظ عمر بن شَبَّة- بفتح أوّله و الموحّدة المشدّدة- النمیری، أبو زید البصریّ، الأخباری: المتوفّى (262).

وثّقه الدارقطنی کما فی تذکرة الذهبی «2» (2/98)، و خلاصة الخزرجی «3» (ص 240)، و وثّقه الخطیب فی تاریخه (11/208)، و قال المرزبانی فی معجم الشعراء- کما حکی-: صدوقٌ ثقةٌ.

یأتی عنه حدیث احتجاج عمر بن عبد العزیز بحدیث الغدیر.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 212

125- الحافظ حمدان، أحمد بن یوسف بن حاتم «1» السلَمی، أبو الحسن النیسابوریّ: المتوفّى (264) فی عشر التسعین.

وثّقه مسلم و الخلیلی و الدارقطنی. و قال الحاکم: هو أحد أعلام الحدیث، کثیر الرحلة، واسع الفهم، کذا ترجمه الخزرجی فی الخلاصة «2» (ص 12)، و ابن حجر فی تهذیبه «3» (1/92).

مرّ حدیثه (ص 20) بإسناد صحیح رجاله ثقات، و (ص 65) بسند صحیح أیضاً.

126- الحافظ عبید اللَّه بن عبد الکریم بن یزید، أبو زرعة المخزومیّ، الرازیّ: المتوفّى (264، 268).

قال الخطیب (10/326- 337): کان إماماً ربّانیاً حافظاً مکثراً صادقاً، و قال أبو حاتم «4»: حدّثنی أبو زرعة، و ما خَلَفَ بعده مثله علماً و فهماً و صیانةً و صدقاً، و لا أعلم فی المشرق و المغرب من کان یفهم هذا الشأن مثله، و إذا رأیت الرازی یتنقّص أبا زرعة فاعلم أنَّه مبتدع، و وثّقه النسائی، و أثنى علیه غیره و وثّقه. ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «5» (7/30- 34).

یأتی عنه حدیث التهنئة بروایة ابن کثیر بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات.

127- الحافظ أحمد بن منصور بن سیّار، أبو بکر البغدادیّ، صاحب المسند: المتوفّى (265) عن (83) عاماً.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 213

وثّقه أبو حاتم «1» و الدارقطنی، کما فی تاریخ الخطیب (5/151- 153)، و حکى ابن حجر فی تهذیبه «2» ثقته عن الخلیلی و مسلمة بن قاسم، روى حدیث المناشدة بلفظ زید بن یُثیع و عبد خیر الآتی، بإسناد رجاله کلّهم ثقات.

128- الحافظ إسماعیل بن عبد اللَّه بن مسعود العبدیّ، أبو بشر الأصفهانیّ، الشهیر بسمّویه: المتوفّى (267).

قال أبو الشیخ: کان حافظاً مُتقِناً، و قال أبو نعیم: کان من الحفّاظ و الفقهاء، و قال ابن أبی حاتم «3»: صدوقٌ، کذا ترجمه الذهبی فی تذکرته «4» (2/145). راجع (ص 52).

129- الحافظ الحسن بن علیّ بن عفّان العامریّ، أبو محمد الکوفیّ: المتوفّى (270).

أحد مشایخ الحافظ الکبیر ابن ماجة و نظرائه، وثّقه الدارقطنی و مسلمة بن قاسم، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «5»، ترجمه الخزرجی فی الخلاصة «6» (ص 68)، و ابن حجر فی تهذیبه»

 (2/302).

مرّ الحدیث عنه (ص 24) بطریق حسن إن لم یکن صحیحاً؛ لمکان حسن بن عطیّة بن نجیح- و هو صدوقٌ، یروی عن البخاری- و یأتی عنه حدیث المناشدة بلفظ زید بن یُثیع بطریق صحیح رجاله ثقات.

130- الحافظ محمد بن عوف بن سفیان، أبو جعفر الطائیّ، الحِمْصیّ: المتوفّى (272).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 214

ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (2/159) و قال: و قد وثّقه غیر واحد، و أثنوا على معرفته و نبله. مرّ الحدیث بطریقه (ص 57).

131- الحافظ سلیمان بن سیف بن یحیى الطائیّ، أبو داود الحرّانیّ: المتوفّى (272).

وثّقه النسائی، و یروی عنه کثیراً، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «2»، ترجمه ابن حجر فی تهذیبه «3» (4/199).

یأتی بطریقه حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ زید بن یُثیع.

132- الحافظ محمد بن یزید القزوینیّ، أبو عبد اللَّه بن ماجة، صاحب السنن: المتوفّى (273).

ترجمه کثیر من الأعلام، قال الذهبی فی تذکرته «4» (2/209): قال أبو یعلى الخلیلی: ابن ماجة ثقة کبیر، متّفق علیه، محتجٌّ به، له معرفة و حفظ.

مرّ حدیثه (ص 19، 20) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات، و (ص 39، 41).

133- أبو محمد عبد اللَّه بن مسلم بن قُتیبة الدِینَوَرِیّ «5»، البغدادیّ: المتوفّى (276).

ترجمه الخطیب فی تاریخه (10/170)، و قال: کان ثقةً دیِّناً فاضلًا، و وثّقه ابن خلّکان فی تاریخه «6» و ذکر فضله.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 215

یأتی عنه حدیث احتجاج بُرْد على عمرو بن العاصی، و حدیث مناشدة شابٍّ أبا هریرة. «1»

134- الحافظ عبد الملک بن محمد، أبو قلابة الرقاشیّ، الزاهد، محدِّث البصرة: المتوفّى (276)، و المولود (190).

قال أبو داود: أمین مأمون، کتبت عنه، ترجمه الذهبی فی تذکرته «2» (2/197)، و حکى ابن حجر فی تهذیبه «3» (6/420) ثقته عن ابن الأعرابی و مسلمة بن قاسم، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4».

مرّ الحدیث عنه (ص 31) بطریق صحیح رجاله کلّهم ثقات.

135- الحافظ أحمد بن حازم الغِفاریّ، الکوفیّ، الشهیر بابن أبی غرزة: المتوفّى (276)، صاحب المسند.

ذکره ابن حبّان فی الثقات «5»، و قال: کان مُتقِناً، کذا ترجمه الذهبی فی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 216

تذکرته «1» (2/171).

مرّ الحدیث بطریقه (ص 20) بإسناد صحیح رجاله ثقات، و کذلک ما مرّ عنه (ص 32)، و یأتی بإسناده حدیث المناشدة بلفظ عمرو ذی مرّ بطریق صحیح رجاله کلّهم ثقات.

136- الحافظ محمد بن عیسى، أبو عیسى الترمذیّ: المتوفّى (279).

أحد الأئمّة الستّة أصحاب الصحاح، غنیٌّ عن کلّ توثیق.

راجع (ص 27، 33، 34، 35، 41، 48) و غیرها، و کثیر من طرقه صحیح رجاله ثقات.

137- الحافظ أحمد بن یحیى البلاذریّ: المتوفّى (279).

اعتمد علیه و على کتابه أئمّة الإسلام فی النقل عنه و عن تآلیفه منذ عصره حتى الیوم. أخرجه فی أنساب الأشراف «2».

138- الحافظ إبراهیم بن الحسین الکسائیّ، الهمدانیّ، أبو إسحاق، المعروف بابن دیزیل: المتوفّى (280، 281).

یروی عن أبی سعید یحیى الجُعْفی المتوفّى (237) کما یأتی.

قال الذهبی فی تذکرته «3» (1/183): قال الحاکم: ثقة مأمون.

روى حدیث الرکبان الآتی فی کتاب صفّین بطریق صحیح رجاله ثقات، و نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول واقعة الغدیر.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 217

139- الحافظ أحمد بن عمرو، أبو بکر الشیبانیّ، الشهیر بابن أبی عاصم: المتوفّى (287).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (2/214)، و أثنى علیه بالإمامة و الزهد و الصدق و الفقه.

مرّ عنه (ص 42، 55)، و یأتی عنه حدیث المناشدة یوم الرحبة بلفظ زاذان.

140- الحافظ زکریا بن یحیى بن إیاس، أبو عبد الرحمن السِجْزیّ «2»، نزیل دمشق، المعروف بخیّاط السنّة: المتوفّى (289) عن (94) عاماً.

وثّقه النسائی و الأزدی و الذهبی فی تذکرته «3» (2/223).

مرّ عنه (ص 85) بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات، و أخرج النسائی فی خصائصه «4» (ص 25) قال:

أخبرنا زکریا بن یحیى قال: حدّثنا [محمد بن یحیى قال حدّثنا] «5» یعقوب ابن جعفر بن کثیر بن أبی کثیر عن مهاجر بن مسمار قال: أخبرتنی عائشة بنت سعد عن سعد قال: کنّا مع رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم بطریق مکّة… إلى آخر اللفظ المذکور (ص 38).

141- الحافظ عبد اللَّه بن أحمد بن حنبل، أبو عبد الرحمن الشیبانیّ: المتوفّى (290).

أطراه الخطیب فی تاریخه (9/375) بالثقة و الثبت و الفهم، و قال الذهبی فی تذکرته «6» (1/237): ما زلنا نرى أکابر شیوخنا یشهدون لعبد اللَّه بمعرفة الرجال

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 218

و معرفة علل الحدیث و الأسماء و المواظبة على الطلب، حتى أفرط بعضهم و قدّمه على أبیه- إمام الحنابلة- فی الکثرة و المعرفة. راجع (ص 31).

مرّ عنه بإسناد صحیح رجاله کلّهم ثقات، و کذلک بسند صحیح (ص 38)، یأتی عنه حدیث المناشدة بطرق صحیحة.

142- الحافظ أحمد بن عمرو، أبو بکر البزّار، البصریّ: المتوفّى (292)، صاحب المسند المعلّل.

قال الخطیب فی تاریخه (4/334): کان ثقةً حافظاً، صنّف المسند، و تکلّم على الأحادیث، و بیّن عللها، و ترجمه الذهبی فی تذکرته (2/228)، «1» و حکى ثقته عن الدارقطنی.

مرّ حدیثه (ص 22، 33، 41، 51، 52، 56)، و یأتی عنه بطرق أخرى، و غیر واحد من طرقه صحیح رجاله ثقات، صحّحه الحافظ الهیثمی «2».

143- الحافظ إبراهیم بن عبد اللَّه بن مسلم الکجّیّ، البصریّ، صاحب السنن: المتوفّى (292).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «3» (2/195)، و قال: وثّقه الدارقطنی و غیره، و کان سَرِیّا نبیلًا، عالماً بالحدیث، مدحه البحتری.

روى حدیث التهنئة، کما یأتی بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات.

144- الحافظ صالح بن محمد بن عمرو البغدادیّ، الملقّب ب (جزرة): المتوفّى (293، 294).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 219

ترجمه الخطیب فی تاریخه (9/322)، و قال: کان حافظاً عارفاً، من أئمّة الحدیث، و ممّن یُرجَعُ إلیه فی علم الآثار، و معرفة نَقَلَة الأخبار، و کان صدوقاً ثَبْتاً أمیناً، و ذکره الذهبی فی تذکرته «1» (2/215)، و حکى عن الدارقطنی أنَّه قال: کان ثقةً حافظاً عارفاً «2».

مرّ حدیثه (ص 31) بإسناد صحیح رجاله ثقات، و کذلک ما مرّ عنه (ص 34)، إسناده صحیح رجاله ثقات.

145- الحافظ محمد بن عثمان بن أبی شیبة، أبو جعفر العبسیّ، الکوفیّ: المتوفّى (297).

وثّقه الحافظ صالح جزرة، و صحّح الحاکم و الذهبی ما أخرجاه بطریقه فی المستدرک «3» و تلخیصه، ترجمه الذهبی فی تذکرته «4» (2/233).

مرّ الحدیث بإسناده (ص 43)، و یأتی بإسناده حدیث نزول آیة التبلیغ یوم غدیر خمّ.

146- القاضی علیّ بن محمد المَصّیصیّ- بفتح المیم و تشدید المهملة الأولى- شیخ الحافظ النسائی و نظرائه.

وثّقه «5» النسائی فی سننه، کما فی خلاصة الخزرجی (ص 135)، و ابن حجر فی تقریبه، و حکى ثقته فی تهذیبه (7/380) عن النسائی و ابن حبّان و مسلمة بن قاسم. أخرج النسائی عنه حدیث المناشدة بلفظ سعید و زید بإسناد صحیح، رجاله کلّهم ثقات.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 220

147- إبراهیم بن یونس بن محمد المؤدِّب، البغدادی، نزیل طرطوس، الملقّب ب (حَرَمی)- بالمهملتین.

ذکره ابن حبّان فی الثقات «1»، و قال النسائی: صدوقٌ، و تبعه ابن حجر فی التقریب «2».

أخرج النسائی فی خصائصه «3» (ص 4) قال: أخبرنا حَرَمی بن یونس بن محمد الطرطوسی، قال: أخبرنا أبو غسان- مالک بن إسماعیل- قال: أخبرنا عبد السلام «4»، عن موسى الصغیر المترجم (ص 81)، عن عبد الرحمن بن سابط، عن سعد قال: کنت جالساً فتنقصوا… إلى آخر اللفظ المذکور (ص 38) و السند صحیح، رجاله کلّهم ثقات.

148- أبو هریرة محمد بن أیّوب الواسطیّ: قال أبو حاتم «5»: صالحٌ، کذا ذکره الخزرجی «6»، و بالصلاح ترجمه ابن حجر فی التقریب «7»، و قال فی تهذیبه «8» (9/69): ذکره ابن حبّان فی الثقات «9»، و قال ابن أبی حاتم کتب عنه أبی سنة (214)، و صحّح

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 221

حدیثه الحاکم فی المستدرک «1» (3/109).

مرّ حدیثه (ص 31) بإسناد صحّحه الحاکم، و یأتی عنه حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول قضیّة الغدیر.