Warning: session_start(): open(/opt/alt/php74/var/lib/php/session/sess_ca4kb05cbcf8p025cia21k8at1, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/ekmalir/domains/ekmal.ir/public_html/wp-content/plugins/jet-search/includes/ajax-handlers.php on line 176 Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php74/var/lib/php/session) in /home/ekmalir/domains/ekmal.ir/public_html/wp-content/plugins/jet-search/includes/ajax-handlers.php on line 176 علمای قرن ششم که واقعه غدیر را نقل کرده‌اند – اکمال
اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۹ شهریور ۱۴۰۳

علمای قرن ششم که واقعه غدیر را نقل کرده‌اند

متن فارسی

216- حافظ- ابو حامد- محمّد بن محمّد طوسى- غزالى- مشهور به (حجّة الاسلام) متوفاى 505، شرح حال و ستایش او در کتب تاریخ و تذکره رجال موجود است، سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 101- 182 شرح حال او را ثبت نموده، و دکتر احمد رفاعی مصرى یک کتاب جداگانه در سه مجلد اختصاص بشرح احوال نامبرده داده، و این تألیف از مزایا و محسنات عصر حاضر بشمار میآید، بنابر این طالبین شرح تفصیلى احوالات نامبرده باین دو کتاب (طبقات سبکى- و کتاب دکتر رفاعى) مراجعه نمایند، گفتار نامبرده در پیرامون سند حدیث غدیر خواهد آمد.

217- حافظ- ابو الغنایم- محمّد بن على کوفی- نرسى- (در سال 424 متولد و در 510 وفات یافته)، او محدّث کوفه بوده- ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 57 شرح حال او را ثبت و از ابن طاهر حکایت نموده که: نرسى حافظى بوده با اتقان و مورد وثوق، همانند او را نیافتیم، پیوسته شب زنده دار و متهجد بود، حدیث منسوب باو در صفحه 80 گذشت و در حدیث تهنیت نیز خواهد آمد.

218- حافظ- یحیى بن عبد الوهاب- ابو زکریا اصفهانى- مشهور به (ابن منده) متوفاى 512، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 366 گوید: نامبرده از حفّاظ مشهور و بنام و یکى از مبرّزین اصحاب حدیث بوده، مردی است جلیل القدر، داراى فضل بسیار و روایات بى‏شمار، ثقه و داراى حفظ و احادیث بسیار و موصوف بصدق و صاحب تصانیف زیاد بوده، حدیث او در صفحه 91 گذشت.

219- حافظ- حسین بن مسعود- ابو محمّد فراء- بغوى- شافعى، متوفاى 516، ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 54 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته:

امام حافظ، مجتهد، زنده کننده سنت، نامبرده از علماء ربّانى و دلداده بعبادت و متصف بقناعت بچیز کم، و ابن کثیر در جلد 12 تاریخش ص 193 گوید: نامبرده صاحب تفسیر و «شرح السنّة و التهذیب» در فقه، و کتاب «جمع بین صحیحین» و «مصابیح» در احادیث صحیح و حسن- و غیر ذلک میباشد، در علوم نامبرده تسلط و تخصص یافته و در آنها علّامه زمان خود بوده و متصف بدین دارى و ورع و زهد و عبادت و صلاحیت است، حدیث منسوب باو نقل از «مصابیح» در صفحه 65 گذشت.

220- ابو القاسم هبة اللّه بن محمّد بن عبد الواحد شیبانى (در سال 525 در سن 94 سالگى وفات یافته)؛ ابن کثیر در تاریخش صفحه 203 گوید: نامبرده راوى مسند از ابى على ابن المذّهب از ابى بکر بن مالک از عبد اللّه بن احمد از پدرش میباشد، و ابن جورى و عده‏اى از محدّثین از او روایت نموده‏اند، عالمى بوده ثقه و داراى دقت نظر و صحت سماع، حدیث مناشده رحبه بطریق او و بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

221- ابن زاغونى- على بن عبد اللّه بن نصر بن سرّى زاغونى، متوفاى 527، ابن کثیر در جلد 12 تاریخش ص 205 گوید: پیشوائى است بنام، احادیث را قرائت کرده، و آنها را استماع نموده، و اشتغال به فقه و نحو و لغت داشته و در اصول و فقه داراى مصنّفات بسیارى است، در وعظ و خطابه دستى داشته، مردم در تشییع جنازه او جمع شدند و جمعیّت قابل ملاحظه بودند، حدیث مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى باسناد صحیح از او ذکر خواهد شد.

222- ابو الحسن رزین بن معاویه عبدرى- اندلسى متوفاى 535، ذهبى در «عبر» شرح حال او را ثبت نموده، نامبرده در کتاب خود «الجمع بین الصحاح الستّه» از ابى سریحه- یا- زید بن ارقم روایت نموده که: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود من کنت مولاه، فعلى مولاه.

223- ابو القاسم جار اللّه- محمود بن عمر زمخشرى متوفاى 538، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش صفحه 197 شرح حال او را نگاشته و درباره او گوید:

امام کبیر در تفسیر و حدیث و نحو و علم بیان، نامبرده پیشواى بلا معارض زمان خود بوده که براى بهره‏گیرى از فنون او بار سفر مى‏بستند و بسوى او میشتافتند، یافعى در «مرات» نگاشته که: نامبرده در تفسیر و حدیث و نحو و لغت و بیان داراى اتقان و در فنون خود پیشواى زمان خود بوده، داراى تصنیف‏هاى بسیار و بى نظیر است که مورد ستایش قرار گرفته، سیوطى در «بغیة الوعاة» ص 388 از او یاد کرده گوید: زمخشرى دامنه علمش وسیع و داراى فضل بسیار و منتهاى هوش و ذکاوت و خوش قریحه و متقن در هر علم بوده، نامبرده معتزلى بوده قوى و تواناى در مذهبش، و بدان تظاهر میکرده و حنفى بوده است، سپس اساتید و تألیفات او را نام برده، شرح حال او در «الفواید البهیّه» ص 209 موجود است که در کتاب مزبور نیز مورد ستایش قرار گرفته و تألیفات او تعداد شده، ابن کثیر در جلد 12 تاریخش ص 219 از او یاد کرده، حدیث او در استدلال و احتجاج دار میّه بر معاویة بن ابى سفیان نقل از کتاب زمخشرى «ربیع الابرار» خواهد آمد- کتاب مزبور در نزد مؤلف «الغدیر» موجود است، در آن گوید: شب غدیر در نزد شیعه مورد تعظیم است و در آن شب- با تهجد و عبادت بیدارند و شب مزبور شبى است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله (در روز آن) در غدیر خم بر جهاز شتران خطبه خواند و در خطبه خود فرمود: من کنت مولاه فعلى مولاه.

224- حافظ- قاضى- عیاض بن موسى- یحصبى- سبتى- متوفاى 544، بسیارى از صاحبان تذکره و تاریخ شرح حال او را ثبت نموده‏اند، ابن خلکان در جلد 1 تاریخش ص 428 گوید: نامبرده در حدیث و علوم مربوط به آن و در نحو و در لغت و کلام عرب و وقایع ایامشان و در انساب آنان پیشوا و زبده عصر و زمان خود بوده، و تصنیفات سودمندى نموده سپس تألیفات او را نام برده و نمونه از شعر او را ذکر کرده، نامبرده حدیث غدیر را در کتاب مشهور خود «الشفاء» روایت نموده است.

225- ابو الفتح- محمّد بن ابى القاسم- عبد الکریم شهرستانى- شافعى- متکلم بر روش اشعرى متوفاى 548، ابن خلکان گوید: پیشوائى مبرّز و فقیهى متکلّم بوده، سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 78 شرح حال او را ثبت و او و کتابش «الملل و النحل» را ستوده، نامبرده حدیث غدیر را در «الملل و النحل» ذکر نموده، لفظ او در حدیث تهنیت خواهد آمد.

226- ابو الفتح- محمّد بن علىّ بن ابراهیم نطنزى- در سال 480 متولد شده (تاریخ وفات او بدست نیامده)، سمعانى در «انساب» او را ذکر نموده گوید:

نامبرده از علمائى که در خراسان و عراقند در فنون لغت و ادب و قیام بصنعت شعر افضل است، نامبرده در سال 521 بمرو آمد و بر ما وارد شد و من قسمت متناسبى از ادب را بر او قرائت نمودم و از او بهره‏مند شدم و از دریاى علوم و فنون او کفى برگرفتم، سپس او را در همدان ملاقات نمودم، بعدا من در بغداد اقامت داشتم و چندین مرتبه به آنجا آمد و بر ما ورود نمود و هیچگاه او را ملاقات ننمودم مگر آنکه از کلمات و اشعار او نوشتم و از انوار دانش او اقتباس کردم، سپس نام مشایخ و استادان او را ذکر کرده، حدیث غدیر باسناد او در ص 85 گذشت و باز بطریق دیگر از او در آیه اکمال دین خواهد آمد.

227- حافظ- ابو سعد- عبد الکریم بن احمد سمعانى- شافعى- (در سال 506 متولّد و در 562/3 وفات یافته)، صاحب کتابهاى «الانساب» و «فضائل الصحابة»- ابن خلّکان در جلد 1 تاریخش ص 326 شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 111 گوید که: او عالمى است ثقه و حافظ- و حجّت، دامنه سیر او از حیث عدل و دین وسیع بوده، مردى بوده خوش سیرت و نیکو معاشرت و داراى محفوظات بسیار، ابن نجّار گوید: از شخص آگاهى شنیدم که: تعداد مشایخ و اساتید سمعانى به هفتهزار نفر بالغ میشد! و این چیزى است که احدى به آن نرسیده، حدیث منسوب باو در ص 105 گذشت.

228- ابو بکر یحیى بن سعدون بن تمام الازدى- قرطبى- ملقّب به (سابق الدین)- در سال 486/7 متولد و در 567 وفات یافته- صاحب تفسیر کبیر- ابن اثیر در جلد 11 «کامل» ص 152 گوید: نامبرده در قرائت و نحو و غیر آن از علوم پیشوا بوده، و در زهد و عبادت بمقامى رسید که مردم بسیارى از بلاد از وجود او منتفع میشدند، بخصوص اهل موصل، زیرا نامبرده در آنجا اقامت گزید و همانجا وفات یافت، یاقوت در دو کتاب خود شرح حال او را ثبت نموده، در جلد 7 «مجمع البلدان» ص 54 گوید: بسیارى از شیوخ و استادان ما بر او قرائت نمودند، او مردى بود، ادیب، فاضل، آموزنده قرائت، عارف به نحو و لغت، بسیارى از کتب ادب را درک کرده و از اساتید شنیده، و در جلد 20 «مجمع الادباء» ص 14 گوید: استادى است فاضل و عارف به نحو و وجوه قراآت، و نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و متصف بصدق و دین بوده و خیر وجود او بسیار بوده، حدیث او از تفسیرش در باب نزول آیه سأل سائل پیرامون قضیه غدیر خواهد آمد.

229- موفّق بن احمد- ابو المؤیّد- اخطب خطباء خوارزمى- متوفّاى 568، نامبرده یکى از شعراى غدیر است، شعر او و شرح حالش در ضمن شعراء قرن ششم خواهد آمد،- حدیث غدیر را در «مناقب» و در «مقتل» خود- بطرق بسیار روایت کرده که بعضى از آنها در صفحات 40 و 41 و 42 و 45 و 48 و 49 و 51 و 53 و 54 و 60 و 61 و 71 و 76 و 80 و 83 و 92 و 94- گذشت و طرق دیگرى از او خواهد آمد.

230- عمر بن محمّد بن خضر اردبیلى- معروف به: ملّا- حدیث غدیر را در «وسیلة المتعبّدین» بلفظ براء بن عازب روایت نموده، در حدیث تهنیت خواهد آمد.

231- حافظ- على بن حسن بن هبة اللّه- ابو القاسم دمشقى- شافعى- ملقّب به: ثقة الدین- مشهور به: ابن عساکر- متوفاى 571، صاحب تاریخ کبیر- دایر و مشهور است- ابن خلکان در جلد 1 تاریخش ص 363 شرح حال او را ثبت کرده و ابن اثیر در جلد 11 «کامل» ص 177 و ابن کثیر در جلد 12 تاریخش ص 294 او را ستوده‏اند و در تاریخ اخیر الذکر گوید: نامبرده یکى از بزرگان حفّاظ حدیث است و کسى است که از حیث سماع حدیث و جمع و تصنیف و اطلاع و حفظ نسبت باسناد و متن احادیث و اتقان نسبت به اسلوب حدیث و فنون آن مورد توجه و اقبال علاقمندان باین رشته بوده، نامبرده تاریخ شام را در هشتاد مجلّد «1» تصنیف نموده، سپس (ابن کثیر) در ستایش نسبت باو و تألیفاتش مبالغه و اطناب نموده، و رساترین و کامل‏ترین شرح حال او شرحى است که سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 273- 277 ذکر کرده و او را و موثق بودن او را بسیار ستوده و اتقان او و تألیفات او را تقدیر نموده، و چنانکه ابن کثیر بیان داشته، نامبرده احادیث بسیارى درباره این داستان مهمّ «غدیر» در تاریخش آورده، بعض از آنها در صفحات 40 و 58 و 80 و 86 و 88 و 98 گذشت و حدیث او در نزول آیه تبلیغ و آیه اکمال درباره على علیه السّلام خواهد آمد.

232- حافظ- محمّد بن أبى بکر- عمر بن أبى عیسى- احمد ابو موسى مدینى «2» اصفهانى- شافعى (در سال 501 متولّد و در 581 وفات یافته)، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 161 شرح حال او را ثبت و گفته: نامبرده در حفظ و شناسائى، پیشواى زمان خود بوده و در حدیث و علوم داراى تألیفات سودمندیست، سپس بذکر تألیفات او پرداخته، و سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 90 و ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 128 او را ذکر نموده‏اند و ذهبى درباره او چنین نگاشته: حافظ- شیخ الاسلام- بزرگ، تقدم و پیشدستى در جمع و بررسى حدیث با بلندى اسناد باو منتهی گشته، و ابن الزینبى گوید: ابو موسى چندان زیست و زندگى کرد تا یگانه عصر خود شد و از حیث اسناد و حفظ، استاد زمان خود گردید، سمعانى گوید: من از او حدیث استماع نمودم و از احادیث من نوشت و او ثقه و متّصف بصدق است، عبد القادر گوید: براى نامبرده مسموعات حدیث در اصفهان بحدّى حاصل گشت که براى احدى در زمان او حاصل نگشت و مضافا بر این مزیّت که مخصوص او است مراتب حفظ و اتقان او است، نامبرده داراى تصانیفى است که در آن بر پیشینیان با وصف ثقه بودن و نیروى عفّت؟؟؟؟ برترى و زیادتى یافته، طرق متسوب باو در صفحات 54 «1» و 57 و 62 و 87 و 89 و 100 و 108 و 109 و 111 گذشت و غیر از طرق مذکوره نیز دارد

233- حافظ محمّد بن موسى بن عثمان- ابو بکر حازمى (نسبت به جدّ او حازم است) همدانى- شافعى (در سال 548 متولد و در 584 وفات یافته)، سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 189 شرح حال او را ثبت و او را پیشواى با اتقان و برجسته خوانده، و از ابن الزینبى نقل شده که: نامبرده از حیث حفظ حدیث و اسانید و رجال آن با اوصافی که در او است از قبیل زهد و التزام بعبادت و ریاضت و ذکر، بهترین مردم زمان خود بوده، در علم حدیث مصنفاتى دارد: و ابن نجّار گوید:

نامبرده از پیشوایان حفّاظ عالمین بفقه حدیث و معانى و رجال آن بوده و مورد اعتماد و وثوق و حجّت بزرگوارى بوده، متصف بزهد و ورع و ملازم با خلوت و مباشر امر تصنیف و نشر علم بوده، چنانکه در جلد 2 تاریخ ابن خلکان ص 223 و جلد 3 «معجم البلدان» ص 466 مذکور است نامبرده بخطبه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در غدیر خم تصریح نموده است.

234- حافظ عبد الرحمن بن على بن محمّد- ابو الفرج ابن جوزى- بکرى- (بمناسبت نسبت او بجدش ابى بکر صدیق) بغدادى- حنبلى- متوفاى 597، ابن خلکان در جلد 1 تاریخش ص 301 گفته: نامبرده علّامه عصر و پیشواى زمان خود در حدیث و فن وعظ بوده، در فنون عدیده تصنیف کرده و در عده‏اى از کتب تذکره و تاریخ شرح حال او ذکر شده، حدیث مناشده در رحبه؟؟؟؟ را بلفظ زاذان از طریق احمد روایت نموده (زیادتی چاپ دوّم) و لفظ او در کلمات پیرامون سند حدیث خواهد آمد.

235- فقیه- اسعد بن ابى الفضایل محمود بن خلف عجلى- ابو الفتوح (باو- ابو الفتح- نیز گفته میشود)- شافعى- اصفهانى (در سن 85 سالگى در سال 600 وفات یافته)، ابن اثیر در جلد 12 «کامل» ص 83 گوید:

نامبرده پیشواى فاضلى بوده،. و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 40 گوید:

استماع حدیث نموده و در فقه تسلّط و احاطه یافته و کتاب تصنیف نموده، از مزایاى زهد و عبادت بهره‏مند بوده، سبکى در جلد 5 طبقاتش ص 50 شرح حال او را ثبت و بسیار او را ستوده و تألیفاتش را تعداد کرده، ابن خلکان در جلد 1 تاریخش ص 71 از او نام برده و نسبت باو ستایش نموده، حدیث منسوب بنامبرده نقل از کتابش «الموجز» در فضایل خلفاء چهار گانه درس 57 و 89 گذشت.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 246 – 255

متن عربی

«القرن السادس»

216- الحافظ أبو حامد محمد بن محمد الطوسیّ، الغزالیّ، الشهیر بحجّة الإسلام: المتوفّى (505).

توجد ترجمته و الثناء علیه فی طیّات معاجم التراجم، و قد ترجمه السبکی فی طبقاته «2» (4/101- 182)، و أفرد الدکتور أحمد فرید رفاعی المصری کتاباً فی ترجمته فی مجلّدات ثلاث، و هذا التألیف یُعَدّ من حسنات هذا العصر، فللباحث عن الغزالی أن یرجع إلیهما.

یأتی لفظه فی الکلمات حول سند الحدیث.

217- الحافظ أبو الغنائم محمد بن علیّ الکوفیّ، النرسیّ: المولود (424)، و المتوفّى (510).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 247

محدِّث الکوفة، ترجمه الذهبی فی تذکرته «1» (4/57)، و حکى عن ابن ناصر أنَّه قال: کان النرسیّ حافظاً ثقةً مُتقناً، ما رأینا مثله، کان یتهجّد و یقوم اللیل.

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 40)، و یأتی فی حدیث التهنئة.

218- الحافظ یحیى بن عبد الوهاب، أبو زکریّا الأصبهانیّ، الشهیر بابن مندة: المتوفّى (512)، قال ابن خلّکان فی تاریخه «2» (2/366): کان من الحفّاظ المشهورین، و أحد أصحاب الحدیث المبرَّزین، و کان جلیل القدر، وافر الفضل، واسع الروایة، ثقةً حافظاً مُکثِراً صدوقاً، کثیر التصانیف.

مرّ عنه (ص 47).

219- الحافظ الحسین بن مسعود، أبو محمد الفرّاء، البغویّ، الشافعیّ: المتوفّى (516).

ترجمه الذهبی فی تذکرته «3» (4/54)، و قال: الإمام الحافظ المجتهد محیی السنّة، کان من العلماء الربّانیّین، ذا تعبّد و نُسک و قناعة بالیسیر.

و قال ابن کثیر فی تاریخه «4» (12/193): صاحب التفسیر و شرح السنّة و التهذیب فی الفقه، و الجمع بین الصحیحین، و المصابیح فی الصحاح و الحسان، و غیر ذلک، برع فی هذه العلوم، و کان علّامة زمانه فیها، و کان دیِّناً وَرِعاً زاهداً عابداً صالحاً.

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 31) عن المصابیح.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 248

220- أبو القاسم [بن الحصین‏] هبة اللَّه بن محمد بن عبد الواحد الشیبانیّ: المتوفّى (525) عن (94) سنة.

قال ابن کثیر فی تاریخه «1» (12/203): راوی المسند عن أبی علیّ بن المذهِّب، عن أبی بکر بن مالک، عن عبد اللَّه بن أحمد، عن أبیه، و قد روى عنه ابن الجوزی و غیر واحد، کان ثقةً ثَبْتاً صحیح السماع.

یأتی بطریقه حدیث المناشدة بالرحبة بلفظ عبد الرحمن.

221- ابن الزاغونی علیّ بن عبید اللَّه بن نصر بن السریّ الزاغونیّ: المتوفّى (527).

قال ابن کثیر فی تاریخه «2» (12/205): الإمام المشهور «3» قرأ القراءات و سمع الحدیث و اشتغل بالفقه و النحو و اللغة، و له المصنّفات الکثیرة فی الأُصول و الفروع و له یدٌ فی الوعظ، و اجتمع الناس فی جنازته، و کانت حافلة جدّا.

یأتی عنه حدیث مناشدة رجل عراقیّ جابرَ الأنصاری بإسناد صحیح.

222- أبو الحسن رزین بن معاویة العبدریّ، الأندلسیّ: المتوفّى (535).

ترجمه الذهبی فی عِبره «4»، قال فی کتابه الجمع بین الصحاح الستّة:

عن أبی سریحة أو زید بن أرقم: إنَّ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم قال: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه».

223- أبو القاسم جار اللَّه محمود بن عمر الزمخشریّ «5»: المتوفّى (538).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 249

ترجمه ابن خلّکان فی تاریخه «1» (2/197) و قال: الإمام الکبیر فی التفسیر و الحدیث و النحو و علم البیان، کان إمام عصره من غیر مدافع تُشَدُّ إلیه الرحال فی فنونه.

و قال الیافعی فی مرآته «2»: کان متقناً فی التفسیر و الحدیث و النحو و اللغة و البیان، إمام عصره فی فنونه، و له التصانیف الکبیرة البدیعة الممدوحة.

و ذکره السیوطی فی بغیة الوعاة «3» (ص 388)، و قال: کان واسع العلم کثیر الفضل غایة فی الذکاء وجودة القریحة مُتقِناً فی کلِّ علم معتزلیّا قویّا فی مذهبه مجاهراً به حنفیّا. ثمّ ذکر مشایخه و تآلیفه، و توجد ترجمته فی الفوائد البهیّة (ص 209)، و أثنى علیه، و عدّ تآلیفه، و ذکره ابن کثیر فی تاریخه «4» (12/219).

یأتی عنه حدیث احتجاج دارمیّة على معاویة بن أبی سفیان، نقلًا عن کتابه ربیع الأبرار «5» الموجود عندنا، و قال فیه: لیلة الغدیر معظَّمةٌ عند الشیعة، مُحیاةٌ عندهم بالتهجّد، و هی اللیلة التی خطب فیها رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم بغدیر خُمّ على أقتاب الجمال،

و قال فی خطبته: «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه».

224- الحافظ القاضی عیاض بن موسى الیحصبیّ، السبتیّ: المتوفّى (544).

ترجمه کثیرٌ من أرباب معاجم التراجم. قال ابن خلّکان فی تاریخه «6» (1/428): کان إمام وقته فی الحدیث و علومه و النحو و اللغة و کلام العرب و أیّامهم و أنسابهم، و صنّف التصانیف المفیدة، ثمّ ذکر تآلیفه و نماذج من شعره، روى حدیث الغدیر فی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 250

کتابه الدائر السائر الشفاء «1».

225- أبو الفتح محمد بن أبی القاسم عبد الکریم الشهرستانیّ، الشافعیّ، المتکلّم على مذهب الأشعریّ: المتوفّى (548).

قال ابن خلّکان «2»: کان إماماً مبرَّزاً فقیهاً متکلّماً. و ترجمه السبکی فی طبقاته «3» (4/78)، و أثنى علیه و على کتابه الملل و النحل.

ذکر حدیث الغدیر فی الملل و النحل، یأتی لفظه فی حدیث التهنئة.

226- أبو الفتح محمد بن علیّ بن إبراهیم النطنزیّ: المولود (480)- لم أقف على وفاته «4».

ذکره السمعانیّ فی أنسابه «5»، و قال: أفضل من بخراسان و العراق فی اللغة و الأدب و القیام بصنعة الشعر، قدِم علینا مروَ سنة إحدى و عشرین، و قرأت علیه طرفاً صالحاً من الأدب، و استفدت منه، و اغترفت من بحره، ثمّ لقیته بهمدان، ثمّ قدِم علینا بغدادَ غیر مرّة فی مدّة مقامی بها، و ما لقیته إلّا و کتبت عنه، و اقتبست منه، ثمّ ذکر مشایخه.

مرّ الحدیث بإسناده (ص 43)، و یأتی عنه بطریق آخر فی آیة إکمال الدین.

227- الحافظ أبو سعد عبد الکریم بن محمد السمعانیّ، الشافعیّ: المولود (506)، و المتوفّى (562، 563)، صاحب الأنساب، و فضائل الصحابة «6». ترجمه ابن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 251

خلّکان فی تاریخه «1» (1/326)، و أثنى علیه، و قال الذهبی فی تذکرته «2» (4/111): کان ثقةً حافظاً حجّةً، واسع الرحلة، عدلًا دیِّناً جمیل السیرة حسن الصحبة، کثیر المحفوظ، قال ابن النجّار: سمعت من یذکر أنَّ عدد شیوخه سبعة آلاف شیخ، و هذا شی‏ءٌ لم یبلغه أحدٌ.

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 56).

228- أبو بکر یحیى بن سعدون بن تمام الأزدیّ، القرطبیّ، الملقّب بسابق الدین: المولود (486، 487)، و المتوفّى (567) صاحب التفسیر الکبیر».

قال ابن الأثیر فی الکامل «4» (11/152): کان إماماً فی القراءة و النحو و غیره من العلوم، زاهداً عابداً، انتفع به الناس فی کثیر من البلاد، و لا سیّما أهل الموصل، فإنّه أقام بها، و فیها توفِّی.

و ترجمه یاقوت فی معجمیه، قال فی البلدان «5» (7/54): قرأ علیه کثیر من شیوخنا، و کان أدیباً فاضلًا مقرئاً عارفاً بالنحو و اللغة، سمع کثیراً من کتب الأدب، و قال فی الأدباء (20/14): شیخٌ فاضلٌ عارفٌ بالنحو و وجوه القراءات، و کان ثقةً صدوقاً ثبْتاً دیِّناً کثیر الخیر.

یأتی عن تفسیره حدیث نزول آیة (سَأَلَ سائِلٌ‏) حول قضیة الغدیر.

229- موفّق بن أحمد أبو المؤیّد، أخطب الخطباء الخوارزمیّ: المتوفّى (568).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 252

أحد شعراء الغدیر، یأتی شعره و ترجمته فی شعراء القرن السادس.

روى الحدیث فی مناقبه و مقتله بطرق کثیرة، مرّ بعضها (ص 14، 15، 16، 18، 20، 21، 22، 23، 24، 27، 28، 34، 38، 40، 42، 48، 49)، یأتی عنه بطرق أخرى.

230- عمر بن محمد بن خضر الإربلی «1»، المعروف بالملّاء:

رواه فی وسیلة المتعبّدین «2» بلفظ البراء بن عازب، یأتی فی حدیث التهنئة.

231- الحافظ علیّ بن الحسن بن هبة اللَّه، أبو القاسم الدمشقیّ، الشافعیّ، الملقّب بثقة الدین، الشهیر بابن عساکر: المتوفّى (571)، صاحب التاریخ الکبیر السائر الدائر «3».

ترجمه ابن خلّکان «4» (1/363)، و أثنى علیه ابن الأثیر فی الکامل «5» (11/177)، و ابن کثیر فی تاریخه «6» (12/294)، و قال: أحد أکابر حفّاظ الحدیث، و من عُنی به

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 253

سماعاً و جمعاً و تصنیفاً و اطِّلاعاً، و حفظاً لأسانیده و متونه، و إتقاناً لأسالیبه و فنونه، صنّف تاریخ الشام فی ثمانین مجلّدة «1»، ثمّ أطنب فی الثناء علیه و على تآلیفه، و أوفى ترجمة له ما ذکره السبکی فی طبقاته «2» (4/273- 277)، أکثر فی الثناء علیه و على ثقته و إتقانه و تآلیفه، أورد أحادیث کثیرة فی هذه الخطبة فی تاریخه، کما ذکره ابن کثیر.

مرّ منها (ص 15، 26، 27، 40، 44، 45، 51)، و یأتی عنه حدیث نزول آیتی التبلیغ و الإکمال فی علیّ علیه السلام.

232- الحافظ محمد بن أبی بکر عمر بن أبی عیسى أحمد، أبو موسى المَدِینیّ «3»، الأصبهانیّ، الشافعیّ: المولود (501)، و المتوفّى (581).

ترجمه ابن خلّکان فی تاریخه «4» (2/161) و قال: کان إمام عصره فی الحفظ و المعرفة، و له فی الحدیث و علومه تآلیف مفیدة، ثمّ ذکر تآلیفه.

و ذکره السبکی فی طبقاته «5» (4/90)، و الذهبی فی تذکرته «6» (4/128)، و قال: الحافظ شیخ الإسلام الکبیر، انتهى إلیه التقدّم فی هذا الشأن مع علوّ الإسناد، و قال الدُّبَیْثی: عاش أبو موسى حتى صار وحید وقته و شیخ زمانه إسناداً و حفظاً، قال السمعانی: سمعت منه و کتب عنّی، و هو ثقةٌ صدوقٌ، و قال عبد القادر: حصل له من المسموعات بأصبهان ما لم یحصل لأحد فی زمانه، و انضمّ إلى ذلک الحفظ و الإتقان، و له التصانیف التی أربى فیها على المتقدّمین مع الثقة و العفّة.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 254

مرّ الإیعاز إلى طرقه فی الحدیث (ص 24 «1»، 26، 29، 45، 46، 53، 58، 59، 60)، و له غیر ذلک.

233- الحافظ محمد بن موسى بن عثمان، أبو بکر الحازمیّ- نسبة إلى جدِّه حازم- الهمدانی، الشافعی: المولود (548)، و المتوفّى (584).

ترجمه السبکی فی طبقاته «2» (4/189)، و قال: إمام مُتقن مبرَّزٌ، و عن ابن الدُّبَیْثی «3»: کان من أحفظ الناس للحدیث و أسانیده و رجاله مع زهد و تعبّد و ریاضة و ذِکر، صنّف فی علم الحدیث مصنّفات، و قال ابن النجّار: کان من الأئمّة الحفّاظ العالمین بفقه الحدیث و معانیه و رجاله، و کان ثقةً حجّةً نبیلًا زاهداً ورعاً ملازماً للخلوة و التصنیف و نشر العلم.

صرّح بخطبة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم فی غدیر خُمّ، کما فی تاریخ ابن خلّکان «4» (2/223)، و معجم البلدان «5» (3/466).

234- الحافظ عبد الرحمن بن علیّ بن محمد، أبو الفرج بن الجوزیّ البکریّ- نسبة إلى جدّه أبی بکر الصدّیق- البغدادیّ، الحنبلیّ: المتوفّى (597).

قال ابن خلّکان فی تاریخه «6» (1/301): کان علّامة عصره و إمام وقته فی الحدیث و صناعة الوعظ، صنّف فی فنون عدیدة، تُرجِم فی غیر واحد من معاجم التراجم و التاریخ.

روى حدیث المناشدة بالرحبة بلفظ زاذان من طریق أحمد، و یأتی لفظه فی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 255

الکلمات حول سند الحدیث.

235- الفقیه أسعد بن أبی الفضائل محمود بن خلف العجلیّ، أبو الفتوح- و یقال: أبو الفتح- الشافعی، الأصبهانیّ: المتوفّى (600) عن (85) سنة.

قال ابن الأثیر فی الکامل «1» (12/83): و کان إماماً فاضلًا. و قال ابن کثیر فی تاریخه «2» (13/40): سمع الحدیث و تفقّه و برع و صنّف، کان زاهداً عابداً، و ترجمه السبکی فی طبقاته الکبرى «3» (5/50) و أثنى علیه و أکثر، و عدّ تآلیفه، و ذکره ابن خلّکان فی تاریخه «4» (1/71)، و أثنى علیه.

 

مرّ الإیعاز إلى حدیثه عن کتابه الموجز فی فضائل الخلفاء الأربعة (ص 26 و 46).