اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۱۳ آبان ۱۴۰۳

علمای قرن هفتم که واقعه غدیر را نقل کرده‌اند

متن فارسی

236- ابو عبد اللّه- محمّد بن عمر بن حسن- فخر الدین رازى- شافعى- متوفاى 606، صاحب تفسیر کبیر مشهور، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 48 شرح حال او را ثبت نموده و گوید: یگانه عصر و پرورش یافته فطرت یگانه و مخصوص خود بوده، در علم کلام و معقولات و علم اوایل بر (دانشمندان) زمان خود تفوق و برترى یافته، سپس تألیفات او را تعداد نموده، و ابن اثیر چنین گوید: نامبرده در عصر خود پیشواى جهانى بوده و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 55 از او نام برده، و سبکى در جلد 5 طبقاتش ص 33- 40 در شرح حال او بسط کلام داده و او را ستوده و در ردّ نکوهش ذهبى بر او در «میزان الاعتدال»- مبالغه نموده، حدیث او در ص 46 و 99 گذشت و در آیه تبلیغ نیز خواهد آمد.

237- ابو السعادات- مبارک بن محمّد بن عبد الکریم- ابن اثیر شیبانى- جزرى- شافعى- متوفّاى 606، برادرش- ابن اثیر در جلد 12 «کامل» ص 120- شرح حال او را ثبت و چنین نگاشته: برادرم- مجد الدین ابو السعادات، در عده‏اى از علوم، از جمله در فقه و اصول نحو و اصول حدیث و لغت- عالم بود و داراى تصنیفات مشهوریست، در تفسیر و حدیث و نحو و حساب و غریب حدیث، رساله‏هائى فراهم ساخته، نامبرده نویسنده برجسته و ممتازى بوده که در میان اهل زمان طرز نگارش او ضرب المثل بوده، داراى دین ثابت و استوار و ملتزم طریق مستقیم بوده، در کتاب خود «جامع الاصول فی احادیث الرسول» این روایت را از زید بن ارقم- یا- ابى سریحه (شعبه- این تردید را نموده) نقل کرده که: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

من کنت مولاه فعلى مولاه، ترمذى این روایت را با بررسى در اسنادش روایت کرده و آنرا از شافعى (پیشواى شافعیان) در کتاب خود «النهایه» جلد 4 ص 246 حکایت نموده.

238- ابو الحجاج- یوسف بن محمّد بلوى- مالکى- مشهور به (ابن الشیخ) متوفاى حدود 605، مؤلّف کتاب «الف با»، این کتاب نموداریست از مجامع فضل و ادب سرشار او، زرکانى در جلد 3 «الاعلام» ص 1184 او را ذکر نموده- لفظ او در مجلد دوم- (الغدیر) در شعراى قرن اول پیرامون ابیات أمیر المؤمنین علیه السّلام خواهد آمد.

239- تاج الدّین- زید بن حسن بن زید کندى- ابو الیمن بغدادى- در بغداد ولادت و در آنجا پرورش یافته، سپس بشام منتقل و در آنجا اقامت گزیده و در سال 613 درگذشته، ابن اثیر در جلد 12 «کامل» ص 130 گوید:

نامبرده در نحو و لغت پیشوا بوده و در حدیث داراى اسناد عالى است و فنون بسیار و علوم متنوّع را دارا بوده، حدیث مناشده رحبه باسناد او و بلفظ عبد الرحمن بن ابى لیلى خواهد آمد.

240- شیخ على بن حمید قرشى متوفاى 621، نامبرده- حدیث غدیر را در «شمس الاخبار المنتقى من کلام النبى المختار» ذکر نموده، چنانکه در ص 98 گذشت، و لفظ او در مفاد حدیث خواهد آمد.

241- ابو عبد اللّه- یاقوت بن عبد اللّه- نژاد او رومى است و حموّى المولد است: مسکن او در بغداد بوده، نامبرده در کودکى اسیر شده و در بغداد مرد تاجرى او را خریده، در سال 626 درگذشته، کتاب «معجم البلدان» و «معجم الادبآء» از او است، در ادبیات گامهاى بلندى برداشته و بر امیر المؤمنین على علیه السّلام متعصب بوده، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 349- 355 شرح حال او را از حیث مقام و علم و ادب و تألیفات و مذهب ثبت نموده، نامبرده در جلد 3 «معجم البلدان» ص 466 از حازمى این حدیث را ذکر نموده که: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در غدیر خم خطبه ایراد فرمود … و سخنان او نقل از کتاب «معجم الادباء» ضمن بیان مؤلّفین در مورد حدیث غدیر ذکر شده است.

242- ابو الحسن على بن محمّد شیبانى- معروف به- ابن اثیر- جزرى «1» متوفاى 630، صاحب تاریخ «کامل» و «أسد الغابه»، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 378 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته: در حفظ حدیث و شناسائى آنچه که مربوط بآنست و در حفظ تاریخ متقدم و متأخّر پیشوا بوده. سپس تألیفات او را ذکر نموده و آنها را ستوده و یافعى در جلد 4 «مرآت الجنان» ص 70 او را ذکر و نسبت باو و تألیفاتش ستایش نموده، ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 191 نامبرده را از حفاظ بشمار آورده و از او ستایش کرده، حدیث غدیر را بطرق بسیار روایت کرده که قسمتى از آن خواهد آمد و قسمتى هم در صفحات 41 و 48 و 53 و 54 و 55 و 61 و 76 و 87 و 89 و 91 و 93 و 100 و 108 و 110 ذکر شده است.

243- حنبل بن عبد اللّه بن فرج بغدادى- رصافی (در سال 640 در سن 90 سالگى وفات یافته)، نامبرده محدّث است و حدیث بسیار روایت نموده، مسند احمد بن حنبل باسنادش که ذکر خواهد شد از پسرش عبد اللّه روایت میکند، ابو شامه در «ذیل الروضتین «2»» شرح حال او را درج کرده، حدیث مناشده رحبه باسناد او بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

244- حافظ- ضیاء الدین محمّد بن عبد الواحد- ابو عبد اللّه مقدسى- دمشقى- حنبلى (در سال 569 متولد و در 643 وفات یافته)، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 169 نام او را با ستایش از او ذکر نموده، و تألیفات او را ستوده است، ذهبى در جلد 4 تذکره‏اش ص 197 شرح حال او را ثبت و از قول عمر بن حاجب حکایت کرده که او گفته: بزرگ و استاد ما ابو عبد اللّه بزرگ زمان خود و پرورش یافته بر فطرت و شخصیات انحصارى خودش میباشد، و از حیث علم و حفظ و مورد وثوق بودن و دین از علماء ربّانى است، در روایت، بسیار دقت و بررسى میکرده و در عبادت کوشش بسیار نموده، بسیار به یاد خدا و منقطع از غیر خدا و متصف بتواضع و فروتنى بوده ..

بالاخره در وصف و ستایش او گوید: ابن النجار گفته: نامبرده حافظى است با اتقان و عالمى است حجّت و واقف بحال رجال حدیث، موصوف بورع و تقوى است، در آگاهى و عفت نفس و حسن طریقت، همانند او ندیدم-. تا آخر .. حدیث او در صفحه 57 و 62 و 71 و 72 و 103 و 107 گذشت و احادیث دیگرى نیز از او خواهد آمد.

245- ابو سالم- محمّد بن طلحه قرشى- نصیبى- شافعى- متوفاى 652، نامبرده یکى از شعراء غدیر است در قرن هفتم که در محل خود شعر و شرح حال او خواهد آمد، حدیث منسوب باو در ص 69 گذشت و حدیث دیگر نقل از کتاب او «مطالب السئول» که مکرّ را به چاپ رسیده نقل خواهد شد.

246- ابو المظفّر- یوسف- امیر حسام الدین قز أوغلى ابن عبد اللّه بغدادى- حنفى- متوفاى 654، سبط حافظ ابن جوزى (از دختر گرامى او «رابعه») یافعى در جلد 4 «مرآت» ص 136 و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 194 شرح حال او را ثبت نموده و ابن کثیر ضمن شرح حال، او را نسبت بمراتب علم و فضل و حسن خطابه ستوده، و ابو الحسنات در «فواید البهیّه» ص 230 او را نام برده و گفته: نامبرده در فقه تسلّط یافته، عالمى است فقیه و واعظ و خوش معاشرت، ابو المعالى سلامى- بطوریکه در «منتخب المختار» ص 236 مذکور است درباره او گفته: نامبرده استادیست صالح و دانشمند- عالم به تفسیر و حدیث و فقه، داراى تفسیرى است بزرگ در بیست نه مجلّد، و سپس استادان و تألیفات او را ذکر کرده- حدیث او در ص 73 گذشت و در عنوانات دیگر بالفاظ دیگر غیر از آنچه ذکر شده نقل از تألیف مشهور او «تذکرة خواص الأمّه» خواهد آمد،.

247- عزّ الدین عبد الحمید بن هبة اللّه مدائنى- مشهور به «ابن ابى الحدید» معتزلى متوفاى 655، مؤلّف شرح نهج البلاغه که مشهور و در دسترس عموم است و این شرح نمودار بارزى است از احاطه کامل او در حدیث و کلام و تاریخ و ادب، شرح حال او در جلد 4 (شرح نهج البلاغه) او ص 575 مذکور است، حدیث او در ص 104 گذشت و در داستان مناشده رحبه و داستان نفرین و داستان رکبان و احتجاج عمّار بحدیث غدیر و مناشده جوانى بر ابى هریره خواهد آمد.

248- حافظ- ابو عبد اللّه- محمّد بن یوسف- گنجى- شافعى- متوفاى 658- صاحب کتاب «کفایة الطالب» که در مصر در 160 صفحه چاپ شده و اسناد آن حذف گردیده و در نجف اشرف با ذکر سند (مطابق اصل آن) چاپ شده، و کتاب مزبور نموداریست از پیشروى و تسلّط او در حدیث و احاطه کامل او در علوم و فضیلت بسیارى که احراز نموده و توجه و عنایت خاصى که در کار حدیث و فنون آن دارد، ابن صباغ مالکى در «فصول المهمّه» از او نقل میکند و از نامبرده به جمله:

امام- حافظ: تعبیر مینماید، حدیث او در صفحات 46 و 50 و 72 و 80 و 92 و 98 گذشت و در داستان مناشده رحبه بطرق مختلف و در موضوع مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى و در حدیث تهنیت خواهد آمد،

249- حافظ- ابو محمّد- عبد الرزاق بن عبد اللّه بن ابى بکر- عزّ الدین رسعنى- حنبلى- متوفاى 661، ذهبى در جلد 4 «تذکرة الحفّاظ» ص 243 او را ذکر نموده گوید: پیشوائى بوده متقن، داراى فنون و ادب، کتاب «مقتل الحسین علیه السّلام» از او است، و تفسیر خوبى گردآورى و تصنیف نموده، من آنرا دیدم، در آن باسناد خود روایت میکند، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 241 او را ستوده است، و قسمتى از گفتار اربلى (همردیف و- همکار او) در شرح حال نامبرده خواهد آمد، حدیث او در نزول آیه تبلیغ درباره على علیه السّلام ذکر خواهد شد.

250- فضل اللّه بن ابى سعید- حسن شافعى- توربشتى، سبکى در جلد 4 طبقاتش ص 146 شرح حال او را ثبت و گفته: نامبرده مردى است محدّث و فقیه از اهل شیراز، شرح خوبى بر «مصابیح» بغوى نوشته و صحیح بخارى را از عبد الوهاب ابن مغرم (باسنادش) روایت کرده، گمان دارم، این مرد بزرگ در حدود سال 660 وفات یافته، و بواسطه وقعه تاتار معرفت بحال او میسّر نشده، پس از این مطالب سبکى بعضى از فوائد مذکوره در شرح مصابیح (تالیف او را) ذکر نموده، نامبرده حدیث غدیر خم را در کتابش «المعتمد فی المعتقد» روایت نموده.

251- حافظ- محى الدّین- یحیى بن شرف بن حسن- ابو زکریا نووى دمشقى- شافعى متوفاى 676، سبکى در جلد 5 طبقاتش ص 166- 168 شرح حال او را ذکر و ستایش بلیغ نسبت باو نموده، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 278 او را ذکر نموده و گوید: استاد مذهب و بزرگ فقهاء زمان خود بوده و از حیث زهد و عبادت و ورع و تحقیق و فراهم ساختن موجبات بهم پیوستگى مردم- بمرتبه‏اى رسید که احدى از فقهاء قادر بوصول بآن نبودند، سپس تألیفات او را ذکر و توصیف نموده، ذهبى نیز در جلد 4 تذکره‏اش ص 259- 264 در شرح حال او بسط کلام داده، حدیث غدیر نقل از تألیف او «ریاض الصالحین» در ص 72 گذشت، و در کتاب دیگرش که در تهذیب اسماء و لغات تألیف نموده چنین نگاشته: و در کتاب ترمذى از ابى سریحه صحابى- یا زید بن ارقم (تردید از شعبه است) از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله روایت شده که: فرمود من کنت مولاه فعلى مولاه، ترمذى آنرا روایت نموده و گوید حدیث حسن است و شکّ در شخص صحابى (راوى) بصحت حدیث لطمه نمیزند، زیرا تمام آنها عدول هستند.

252- شیخ مجد الدین- عبد اللّه بن محمود بن مورود حنفى- موصلى (در سال 599 متولّد و در 683 وفات یافته)، ابو الحسنات در «الفوائد البهیّه» ص 106 شرح حال او را ثبت نموده و گفته: نامبرده در فروع و اصول یگانه روزگار بوده و پیوسته تا پایان عمر خود بامر فتوى و تدریس اشتغال داشته، ابن حمویّه صاحب «فراید السمطین» حدیث مناشده مردى را بر جابر انصارى که خواهد آمد از او روایت نموده.

253- قاضى ناصر الدین- عبد اللّه عمر- ابو الخیر بیضاوى شافعى- متوفاى 685 صاحب «الطوالع و المصباح» در اصول دین و «الغایة القصوى» در فقه و «المنهاج» در اصول فقه و «مختصر الکشّاف» در تفسیر و «شرح المصابیح» در حدیث، سبکى در جلد 5 طبقاتش ص 59 گفته: نامبرده پیشواى مبرّزى بوده- و بسیار اهل نظر و داراى صلاحیت و ملازم با عبادت و متصف بزهد بوده، در شیراز متصدى مقام- قاضى القضاة شد و به تبریز رفت، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 309 شرح حال او را ثبت نموده و گفته که در تبریز وفات یافت، حدیث او در موضوع غدیر خم از کتابش «طوالع الانوار» در ص 27 گذشت.

254- حافظ- احمد بن عبد اللّه- فقیه حرم- محبّ الدین- ابو العباس طبرى- مکى- شافعى متوفاى 694، سبکى شرح حال او را در جلد 5 طبقاتش ص 9 ثبت و او را ستوده و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 340 او را ذکر نموده و ذهبى در جلد 4 «تذکره» ص 264 او را از جمله حفّاظ بشمار آورده و گفته: نامبرده در فقه تسلّط یافت و تدریس نمود و فتوى داد و کتاب تصنیف نمود، و استاد شافعیّه و محدّث حجاز بود، پیشوائى بود داراى صلاحیّت و متصف بزهد و عالیقدر، حدیث غدیر را در کتابش «ریاض النضره» و «ذخائر العقبى» بطرق متعدد با بررسى در اسناد روایت نموده که بعضى از آن در حدیث مناشده رحبه و در حدیث رکبان و در داستان تهنیت خواهد آمد و بعضى دیگر از طرق او در صفحات 46 و 55 و 61 و 68 و 92 و 97 و 105 گذشت.

255- ابراهیم بن عبد اللّه وصّابى- یمنى- شافعى- مولّف کتاب «الاکتفاء فی فضل الاربعة الخلفآء» حدیث غدیر را بطرق متعدد در «الاکتفاء» ذکر نموده که بعضى از آن در حدیث مناشده رحبه و در احتجاج امیر المؤمنین علیه السّلام در روز جمل و در نزول آیه سأل سائل پیرامون قضیه غدیر خواهد آمد، و بعضى از طرق نامبرده در ص 50 و 53 و 56 و 83 و 98 و 100 و 103 و 107 و 109 گذشت.

256- سعید الدین- محمّد بن احمد فرغانى، قصیده تائیّه ابن فارض را شرح داده، در حدود سال 700 وفات یافته، ذهبى در «العبر» تاریخ وفات او را- 699 ضبط کرده، نامبرده اول کسى است که قصیده تأئیه ابن فارض را شرح نموده، چنین حکایت شده که قصیده مزبور را اوّل در حضور جلال الدین رومى- مولوى- خوانده بعدا شرح فارسى بر آن نوشته و سپس شرح عربى بر آن نگاشته و نام آنرا «منتهى المدارک» گذارده و کتاب بزرگى است، چلبى در جلد 1 «کشف الظنون» صفحه 209 این جریان را چنین نگاشته، و از کفوى نقل شده که: نامبرده علوم شرعیه و حقیقیّه را جمع نموده، زبان گویاى عصر خود و برهان زمان خود و دلیل راه حق و سنّ خداوندى در بین خلق بوده، شرح حال او در جلد 1 صفحه 270 «عبقات الانوار» موجود است، لفظ او در سخنان پیرامون مفاد حدیث غدیر خواهد آمد.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 255 – 265

متن عربی

«القرن السابع»

236- أبو عبد اللَّه محمد بن عمر بن الحسین، فخر الدین الرازیّ، الشافعیّ: المتوفّى (606)، صاحب التفسیر الکبیر الشهیر.

ترجمه ابن خلّکان فی تاریخه «5» (2/48) و قال: فرید عصره و نسیج وحده، فاق أهل زمانه فی علم الکلام و المعقولات و علم الأوائل، ثمّ ذکر تآلیفه.

و قال ابن الأثیر «6»: کان إمام الدنیا فی عصره، و ذکره ابن کثیر فی تاریخه «7» (13/55)، و بسط القول فی ترجمته السبکی فی طبقاته «8» (5/33- 40)، و أثنى علیه،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 256

و بالغ فی الردِّ على الذهبی فی غمزه على المترجم فی میزان الاعتدال.

مرّ الحدیث عنه (ص 19 و 52) و یأتی عنه فی آیة التبلیغ.

237- أبو السعادات مبارک بن محمد بن عبد الکریم ابن الأثیر الشیبانیّ، الجزریّ، الشافعیّ: المتوفّى (606).

ترجمه أخوه ابن الأثیر فی کامله «1» (12/120)، و قال: أخی مجد الدین أبو السعادات کان عالماً فی عدّة علوم منها الفقه و الأُصولان و النحو و الحدیث و اللغة، و له تصانیف مشهورة فی التفسیر و الحدیث و النحو و الحساب و غریب الحدیث، و له رسائل مدوَّنة، و کان کاتباً مُفْلِقاً «2» یُضرَب به المثل، ذا دین متین و لزوم طریق مستقیم.

قال فی جامع الأُصول فی أحادیث الرسول «3»: عن زید بن أرقم أو أبی سَریحة- شکّ شعبة- أنَّ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم قال: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه»، أخرجه الترمذیّ».

 

و حکاه عن الشافعیِّ- إمام الشافعیّة- فی نهایته «5» (4/246).

 

238- أبو الحجّاج یوسف بن محمد البلویّ، المالکیّ، الشهیر بابن الشیخ: المتوفّى حدود (605).

مؤلِّف ألف باء، تألیفه هذا ینمُّ عن فضله الجمِّ و أدبه الکثار، ذکره الزرکلی فی الأعلام «6» (3/1184).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 257

یأتی لفظه فی المجلّد الثانی فی شعراء القرن الأوّل فی ما یتبع أبیات أمیر المؤمنین علیه السلام.

239- تاج الدین زید بن الحسن بن زید الکندیّ، أبو الیمن البغدادیّ المولد و المنشأ: المتوفّى (613).

انتقل إلى الشام، فأقام بها، قال ابن الأثیر فی الکامل «1» (12/130): کان إماماً فی النحو و اللغة، و له الإسناد العالی فی الحدیث، و کان ذا فنون کثیرة من أنواع العلوم.

یأتی بإسناده حدیث المناشدة فی الرحبة بلفظ عبد الرحمن بن أبی لیلى.

240- الشیخ علیّ بن حمید القرشی: المتوفّى (621).

ذکره فی شمس الأخبار المنتقى من کلام النبیّ المختار «2»، کما مرّ فی (ص 50)، و یأتی لفظه فی مفاد الحدیث.

241- أبو عبد اللَّه یاقوت بن عبد اللَّه، الرومیّ الجنس، الحمویّ المولد، البغدادیّ الدار: المتوفّى (626).

أُسِر من بلاده صغیراً و ابتاعه فی بغداد رجل تاجر. له معجم البلدان و معجم الأدباء، کانت له أشواطٌ بعیدةٌ فی الأدب، و کان متعصِّباً على أمیر المؤمنین علیّ علیه السلام، بسط القول فی ترجمته- مَحْتِداً و علماً و أدباً و تألیفاً و مذهباً- ابنُ خلّکان فی تاریخه «3» (2/349- 355).

ذکر فی معجم البلدان «4» (3/466) عن الحازمی: أنَّ رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم خطب عند

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 258

غدیر خُمّ، و یأتی کلامه عن معجم الأدباء فی المؤلِّفین فی حدیث الغدیر.

242- الحافظ أبو الحسن علیّ بن محمد الشیبانیّ، المعروف بابن الأثیر الجَزَریّ «1»: المتوفّى (630)، صاحب التاریخ الکامل، و أسد الغابة.

ترجمه ابن خلّکان فی تاریخه «2» (2/378)، و قال: کان إماماً فی حفظ الحدیث و معرفة ما یتعلّق به، و حافظاً للتواریخ المتقدِّمة و المتأخِّرة، ثمّ ذکر تآلیفه و أثنى علیها، و ذکره الیافعیّ فی مرآة الجنان (4/70)، و أثنى علیه و على تآلیفه، و عدّه الذهبی من الحفّاظ فی تذکرته «3» (4/191)، و أطراه.

رواه بطرق کثیرة منها ما یأتی، و منها ما مرّ (ص 15، 20، 23، 24، 25، 28، 38، 45، 46، 47، 49، 53، 58، 59، 60).

243- حنبل بن عبد اللَّه بن الفرج البغدادیّ، الرصافیّ: المتوفّى (604) عن (90) سنة.

243- حنبل بن عبد اللَّه بن الفرج البغدادیّ، الرصافیّ: المتوفّى (604) عن (90) سنة.

محدِّثٌ مکثرٌ، یروی بإسناده الآتی مسند أحمد بن حنبل عن ابنه عبد اللَّه، ترجمه أبو شامة فی ذیل الروضتین «4».

یأتی بإسناده حدیث مناشدة الرحبة بلفظ عبد الرحمن.

244- الحافظ ضیاء الدین محمد بن عبد الواحد، أبو عبد اللَّه المقدسیّ، الدمشقیّ، الحنبلیّ: المولود (569)، و المتوفّى (643).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 259

ذکره ابن کثیر فی تاریخه «1» (13/169)، و أطراه و أثنى على تآلیفه، و ترجمه الذهبی فی تذکرته «2» (4/197)، و حکى عن عمر بن الحاجب أنَّه قال:

شیخنا أبو عبد اللَّه شیخ وقته و نسیج وحده علماً و حفظاً و ثقةً و دیناً، من العلماء الربّانیِّین، کان شدید التحرّی فی الروایة، مجتهداً فی العبادة، کثیر الذکر منقطعاً متواضعاً… إلى أن قال فی الثناء علیه: قال ابن النجار: حافظ متقن حجّة عالم بالرجال ورع تقیّ، ما رأیت مثله فی نزاهته و عفّته و حسن طریقته… إلخ.

مرّ حدیثه (ص 26، 28، 34، 35، 55، 58)، و یأتی عنه غیر ذلک.

245- أبو سالم محمد بن طلحة القرشیّ، النصیبیّ، الشافعیّ: المتوفّى (652).

أحد شعراء الغدیر فی القرن السابع، یأتی هناک شعره و ترجمته.

مرّ الإیعاز إلى حدیثه (ص 33)، و یأتی عنه غیره نقلًا عن کتابه- المطبوع غیر مرّة- مطالب السؤول.

246- أبو المظفّر یوسف الأمیر حسام الدین قزْأوغلی «3» ابن عبد اللَّه البغدادیّ، الحنفیّ: المتوفّى (654)، سبط الحافظ ابن الجوزی الحنبلی من کریمته رابعة.

ترجمه الیافعیُّ فی مرآته (4/136)، و ابن کثیر فی تاریخه «4» (13/194)، و أثنى على علمه و فضله و حسن خطابته.

و ذکره أبو الحسنات فی فوائده البهیّة (ص 230)، و قال: تفقّه و برع و کان عالماً

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 260

فقیهاً واعظاً حسن المجانسة، و قال أبو المعالی السلامیّ، کما فی منتخب المختار (ص 236):

کان شیخاً صالحاً عالماً بالتفسیر و الحدیث و الفقه، له تفسیر کبیر فی تسعة و عشرین مجلّداً، و ذکر مشایخه و تآلیفه.

مرّ عنه (ص 68)، و یأتی عنه فی عناوین أخرى بألفاظ غیر م552ا مرَّ نقلًا عن تألیفه السائر تذکرة خواصّ الأمّة.

247- عزّ الدین عبد الحمید بن هبة اللَّه المدائنیّ، الشهیر بابن أبی الحدید المعتزلیّ «1»: المتوفّى (655). مؤلِّف شرح نهج البلاغة الدائر السائر، و تألیفه هذا ینمُّ عن تضلّعه فی الحدیث و الکلام و التاریخ و الأدب، توجد ترجمته فی شرح النهج له «2» (4/575).

مرّ الحدیث عنه (ص 56)، و یأتی عنه حدیث المناشدة فی الرحبة، و حدیث الدعوة، و حدیث الرکبان، و احتجاج عمّار بحدیث الغدیر، و مناشدة شابٍّ أبا هریرة.

248- الحافظ أبو عبد اللَّه محمد بن یوسف الکنجیّ، الشافعیّ «3»: المتوفّى (658).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 261

صاحب کتاب کفایة الطالب «1»- المطبوع بمصر فی (160) صحیفة محذوف الأسانید، و فی النجف الأشرف مسنداً على ما هو فی الأصل- و الکتاب یعرب عن تقدّم مؤلِّفه فی الحدیث، و عن علمه الجمّ، و فضله الکثار، و کثرة اعتنائه بشأن الحدیث و فنونه، ینقل عنه ابن الصبّاغ المالکی فی فصوله المهمّة «2» معبِّراً عن المؤلّف بالإمام الحافظ.

مرّ الحدیث عنه (ص 19، 21، 35، 40، 48، 51)، و یأتی عنه حدیث مناشدة الرحبة بطرق شتّى، و مناشدة رجل عراقیّ جابرَ الأنصاریّ، و حدیث التهنئة.

249- الحافظ أبو محمد عبد الرزّاق بن عبد اللَّه بن أبی بکر، عزّ الدین الرسعنیّ، الحنبلیّ: المتوفّى (661).

ذکره الذهبی فی تذکرة الحفّاظ «3» (4/243)، و قال: کان إماماً متقناً ذا فنون و أدب، صنّف کتاب مقتل الحسین علیه السلام و جمع و صنّف تفسیراً حسناً، رأیته یروی فیه بأسانیده.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 262

و أثنى علیه ابن کثیر فی تاریخه «1» (13/241)، و یأتی بعض القول فی ترجمته عن زمیله الإربلی.

یأتی عنه حدیث نزول آیة التبلیغ فی علیّ علیه السلام.

250- فضل اللَّه بن أبی سعید الحسن الشافعی، التوربشتیّ «2»- بالمثنّاة المضمومة-:

ترجمه السبکی فی طبقاته «3» (4/146)، و قال: رجلٌ محدِّثٌ فقیهٌ، من أهل شیراز، شرح مصابیح البغوی شرحاً حسناً، و روى صحیح البخاری عن عبد الوهاب بن المغرم بإسناده. و أظنُّ هذا الشیخ مات فی حدود الستین و الستمائة، و وقعة التتار أوجبت عدم المعرفة بحاله. ثمّ ذکر من الفوائد المذکورة فی شرح المصابیح له، رواه فی کتابه المعتمد فی المعتقد «4».

251- الحافظ محیی الدین یحیى بن شرف بن حسن، أبو زکریا النوویّ «5»

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 263

الدمشقیّ، الشافعیّ: المتوفى (676)، ترجمه السبکی فی طبقاته «1» (5/166- 168) و بالغ فی الثناء علیه، و ذکره ابن کثیر فی تاریخه «2» (13/278)، و قال:

شیخ المذهب و کبیر الفقهاء فی زمانه، و قد کان من الزهادة و العبادة و الورع و التحرّی و الانجماح عن الناس على جانب کبیر لا یقدر علیه أحد من الفقهاء غیره.

و ذکر تآلیفه و أطراه، و بسط القول فی ترجمته الذهبی فی تذکرته «3» (4/259- 264).

مرّ الحدیث عن تألیفه ریاض الصالحین (ص 35)، و قال فی تهذیبه الأسماء و اللغات «4»:

و فی کتاب الترمذیِّ عن أبی سریحة الصحابی أو زید بن أرقم- شکَّ شعبة- عن النبیِّ صلى الله علیه و سلم قال: «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه».

رواه الترمذیّ

و قال: حدیثٌ حسنٌ، و الشک فی عین الصحابیِّ لا یقدح فی صحّة الحدیث؛ لأنّهم کلّهم عدولٌ.

252- الشیخ مجد الدین عبد اللَّه بن محمود بن مودود الحنفیّ، الموصلیّ: المولود (599)، و المتوفّى (683).

ترجمه أبو الحسنات فی الفوائد البهیّة (ص 106)، و قال: کان من أفراد الدهر فی الفروع و الأصول، و لم یزل یُفتی و یدرِّس إلى أن مات.

یروی عنه ابن حمُّوْیه- صاحب فرائد السمطین «5»- حدیثَ مناشدةِ رجلٍ جابرَ الأنصاریّ الآتی.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 264

253- القاضی ناصر الدین عبد اللَّه بن عمر، أبو الخیر البیضاویّ، الشافعیّ: المتوفّى (685).

صاحب الطوالع و المصباح فی أصول الدین، و الغایة القصوى فی الفقه، و المنهاج فی أصول الفقه، و مختصر الکشاف فی التفسیر، و شرح المصابیح فی الحدیث.

قال السبکی فی طبقاته «1» (5/59): کان إماماً مبرَّزاً نظّاراً صالحاً متعبِّداً زاهداً، ولیَ قضاء القضاة بشیراز و دخل تبریز.

و ترجمه ابن کثیر فی تاریخه»

 (13/309)، و قال: مات بتبریز.

مرّ عن طوالع أنواره (ص 8).

254- الحافظ أحمد بن عبد اللَّه فقیه الحرم، محبُ الدین أبو العبّاس الطبریّ، المکّیّ، الشافعیّ: المتوفّى (694).

ترجمه السبکی فی طبقاته «3» (5/9)، و أثنى علیه، و ذکره ابن کثیر فی تاریخه «4» (13/340)، و عدّه الذهبی من الحفّاظ فی تذکرته «5» (4/264) و قال:

تفقّه و درّس و أفتى و صنّف، و کان شیخ الشافعیّة و محدِّث الحجاز، و کان إماماً صالحاً زاهداً کبیر الشأن «6».

أخرج حدیث الغدیر فی کتابیه الریاض النضرة، و ذخائر العقبى بعدّة طرق، یأتی ببعضها حدیث مناشدة الرحبة، و حدیث الرکبان، و التهنئة، و مرّ بعضها فی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 265

 (ص 18، 25، 28، 32، 48، 51، 56).

255- إبراهیم بن عبد اللَّه الوصّابیّ، الیمنیّ، الشافعیّ: مؤلّف کتاب الاکتفاء فی فضل الأربعة الخلفاء.

ذکر حدیث الغدیر بعدّة طرق فی الاکتفاء المذکور.

یأتی بعضها فی حدیثی المناشدة فی الرحبة، و احتجاج أمیر المؤمنین علیه السلام یوم الجمل، و نزول آیة (سَأَلَ سَائِلٌ) حول قضیّة الغدیر، و مرّ منها (ص 22، 23، 25، 41، 51، 53، 55، 58، 59).

256- سعید الدین محمد بن أحمد الفَرغانیّ «1»: شارح القصیدة التائیّة لابن الفارض، توفِّی حدود (700)، و أرّخ الذهبی وفاته فی العِبَر «2» (699).

و هو أوّل شارح للتائیّة المذکورة، حُکی أنه قرأها أوّلًا على جلال الدین الرومی المولویّ، ثمّ شرحها فارسیّا، ثمّ عربیّا، و سمّاه منتهى المدارک، و هو کبیر، کذا ذکره الچلبی فی کشف الظنون «3» (1/209)، و عن الکفوی: أنَّه کان جامعاً للعلوم الشرعیّة و الحقیقیّة، و کان لسان عصره و برهان دهره، و دلیل طریق الحقّ، و سرّ اللَّه بین الخلق.

توجد ترجمته فی عبقات الأنوار «4» (1/270)، یأتی لفظه فی الکلمات حول مفاد الحدیث.