پیامبراکرم(ص) : «علی با حق (اسلام) است و حق با علی. و هرگز از هم جدا نخواهند گشت تا در قیامت بر حوض با من ملاقات نمایند»؟
یا این ندای گهر بارش که «علی با حق است و حق با او و بر زبانش، و حق بدانسو می گردد که علی بگردد»
و فرمایشش به علی (ع) که «حق با تو است و حق بر زبانت روان و در دلت و در چهره ات، و ایمان چنان با گوشت و خونت آمیخته است که با گوشت و خونم آمیخته»
یا فرمایشش اشاره به علی (ع) که «حق با آن است، حق با آن است، به هر سو که بگردد می گردد»
و «علی با قرآن است و قرآن با وی، از هم جدا نمیشوند تا بر حوض با من ملاقات نمایند».
و خطابش به علی (ع) که «گوشتت گوشت من است و خونت خونم، و حق با تو (و همراهت).»
و پیش گوئیش: «پس از من فتنه به وقوع خواهد پیوست، چون به وقوع پیوست دور علی بن ابیطالب را بگیرید، زیرا او اولین کسی خواهد بود که در قیامت با من دیدار خواهد کرد و او بزرگترین راستگو (صدیق اکبر) است و فاروق (و تمیزگر) این امت که حق را از باطل تمیز می دهد و جدا می سازد، و او رهبر محبوب مؤمنان است و پول رهبر محبوب منافقان!» «1»
فرمایشش به علی (ع) و همسر و دو فرزند گرامیش: «من با هر که بجنگید در جنگم و با هر که در آشتی باشید در آشتی»
و: «من با هر که با شما بجنگد در جنگم و با هر که با شما در آشتی باشد در آشتی»
و در حالی که در چادری گرد هم بودند خطاب به مسلمانان فرمود: «توده مسلمانان! من با هر که با اهل آن چادر در آشتی باشد آشتی ام و با هر که با ایشان در جنگ باشد در جنگ، دوستدار هر که دوستشان بدارد، و هیچکس دوستشان نمی دارد مگر آن که نیایی خوشبخت داشته باشد و میلاد فرخنده و پاک، و هیچکس دشمن نمی داردشان مگر آن که نیایی تیره بخت داشته باشد و میلادی پست و تباه»
و در حالی که زیر بغل علی (ع) را گرفته بود فرمود: «این فرمانده نیکان است و جنگنده علیه زشتکاران بیدادگر، هر که یاریش کند پیروز است و هر که خوار گذاردش خوار مانده» «2»
یا نطقی که در حجة الوداع در حضور یکصد هزار یا بیشتر ایراد کرده
فرمود: «هر که من مولای اویم این علی مولای او است. خدایا! هر که او را دوست می دارد دوست بدار، و هر که او را دشمن می دارد دشمن بدار، هر که را یاریش می کند یاری کن، و هر که را خوار می گذاردش خوار و بی دفاع گذار، هر که را دوستش می دارد دوست بدار، و هر که را به او کینه می ورزد مورد کینه ات قرار بده، و حق را با او بگردان به هر سو که بگردد» «1»
و دیگر احادیث که فراوان است و زبانزد خاص و عام.
یا این ندای گهر بارش که «علی با حق است و حق با او و بر زبانش، و حق بدانسو می گردد که علی بگردد»
و فرمایشش به علی (ع) که «حق با تو است و حق بر زبانت روان و در دلت و در چهره ات، و ایمان چنان با گوشت و خونت آمیخته است که با گوشت و خونم آمیخته»
یا فرمایشش اشاره به علی (ع) که «حق با آن است، حق با آن است، به هر سو که بگردد می گردد»
و «علی با قرآن است و قرآن با وی، از هم جدا نمیشوند تا بر حوض با من ملاقات نمایند».
و خطابش به علی (ع) که «گوشتت گوشت من است و خونت خونم، و حق با تو (و همراهت).»
و پیش گوئیش: «پس از من فتنه به وقوع خواهد پیوست، چون به وقوع پیوست دور علی بن ابیطالب را بگیرید، زیرا او اولین کسی خواهد بود که در قیامت با من دیدار خواهد کرد و او بزرگترین راستگو (صدیق اکبر) است و فاروق (و تمیزگر) این امت که حق را از باطل تمیز می دهد و جدا می سازد، و او رهبر محبوب مؤمنان است و پول رهبر محبوب منافقان!» «1»
فرمایشش به علی (ع) و همسر و دو فرزند گرامیش: «من با هر که بجنگید در جنگم و با هر که در آشتی باشید در آشتی»
و: «من با هر که با شما بجنگد در جنگم و با هر که با شما در آشتی باشد در آشتی»
و در حالی که در چادری گرد هم بودند خطاب به مسلمانان فرمود: «توده مسلمانان! من با هر که با اهل آن چادر در آشتی باشد آشتی ام و با هر که با ایشان در جنگ باشد در جنگ، دوستدار هر که دوستشان بدارد، و هیچکس دوستشان نمی دارد مگر آن که نیایی خوشبخت داشته باشد و میلاد فرخنده و پاک، و هیچکس دشمن نمی داردشان مگر آن که نیایی تیره بخت داشته باشد و میلادی پست و تباه»
و در حالی که زیر بغل علی (ع) را گرفته بود فرمود: «این فرمانده نیکان است و جنگنده علیه زشتکاران بیدادگر، هر که یاریش کند پیروز است و هر که خوار گذاردش خوار مانده» «2»
یا نطقی که در حجة الوداع در حضور یکصد هزار یا بیشتر ایراد کرده
فرمود: «هر که من مولای اویم این علی مولای او است. خدایا! هر که او را دوست می دارد دوست بدار، و هر که او را دشمن می دارد دشمن بدار، هر که را یاریش می کند یاری کن، و هر که را خوار می گذاردش خوار و بی دفاع گذار، هر که را دوستش می دارد دوست بدار، و هر که را به او کینه می ورزد مورد کینه ات قرار بده، و حق را با او بگردان به هر سو که بگردد» «1»
و دیگر احادیث که فراوان است و زبانزد خاص و عام.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 72