قرن یازدهم ابو محمّد بن شیخ صنعان
نهج البلاغه، باغى پر باران و پر شکوفه است، که انوار خدا را نشان مىدهد،
– یا حکمت قدسى است، که آینه ذات الهى را در منظر دیدار قرار داده است،
– یا نور معرفتى است که عالمیان را به شاهراه نکو مردان، هدایت مىکند،
– و یا امواج رحمتى که از دریاى علم سرزده، و با فروغ خود موج مىزند.
– واژه واژه خطبههایش، گوئیا مروارید است که از روى آن، آب معرفتها جارى است.
– کلماتش، از صفاى بهشتى برق مىزند، و نور توحید را در خود پیچیده دارد.
– این نهج البلاغة، گویا چشمه یقین است، که از فراز عرش الهى به جوش آمده است.
– حکمتهایش- همچون ستارگان- پرتو اسرار را به عالمیان پخش مىکند.
– بیانش پردهها را یکسو زده، شنوندگان را بصیرت بسزا مىبخشد.
– در کلمات قصارش، آنچنان معانى جمع است، که ترا از کتابها بىنیاز مىکند.
– الفاظى که سیاهى دل را برداشته، و فروغ و سپیدى روز را در دل نشانده است.
– تاریکى را از معانى آنچنان زدوده، گوئیا که صبح صادق به خوش آمد گویى و تهنیت برخاسته است.
– در میان مدارک اندیشه و تفکر، از هر مطلب برگزیدهاى، تفکرى در آن مىبینم و بر همه تفکرات برترى دارد.
– سخنوران از آوردن نظیر آن ناتوانند، چرا که بلاغتش، خود، حجت و برهان اقرار بخش است.
– در کلام على علیه السّلام که تأمل و پژوهش کنى، خواهى دید که با کلمات علم آفریدگار، با ما سخن گفته است.
– اوقیانوسى است که از امواج خروشانش، سفاین علوم به حرکت درآمده،
– و یا سرزمین حاصلخیزى، که زیر پاى همه، پهنه پر باران و پر برکتش را گسترده است.
– در آن کتاب، عفو و سماحت را در عین قدرت و توانائى، همراه یکدیگر مىبینى.
– در آن کتاب، قدرتى از سوى پروردگار یگانه توانا تجلى کرده، و براه افتاده است.
– قدرتى مىبینى که اوصاف و نشانههایش مورد عنایت (ممسوس «1») ذاتخدا است، ذاتى که در آثار جلوه مىکند.
– فروزنده چراغ نور الهى، و مشکوة هدایت، و باز کننده در گنجینه اسرار است.
– على علیه السّلام داماد پیامبر، و اولین کسى است که به پیغمبر ایمان آورد، و خدا را عبادت کرد، همچنانکه یگانه داماد برگزیده پیغمبر نیز بود.
– خداى، دین پیامبرش را بوجود او پایدار کرد، و نعمتش را بوجود او بر بندگان کامل گردانید «1».
نهج البلاغه، باغى پر باران و پر شکوفه است، که انوار خدا را نشان مىدهد،
– یا حکمت قدسى است، که آینه ذات الهى را در منظر دیدار قرار داده است،
– یا نور معرفتى است که عالمیان را به شاهراه نکو مردان، هدایت مىکند،
– و یا امواج رحمتى که از دریاى علم سرزده، و با فروغ خود موج مىزند.
– واژه واژه خطبههایش، گوئیا مروارید است که از روى آن، آب معرفتها جارى است.
– کلماتش، از صفاى بهشتى برق مىزند، و نور توحید را در خود پیچیده دارد.
– این نهج البلاغة، گویا چشمه یقین است، که از فراز عرش الهى به جوش آمده است.
– حکمتهایش- همچون ستارگان- پرتو اسرار را به عالمیان پخش مىکند.
– بیانش پردهها را یکسو زده، شنوندگان را بصیرت بسزا مىبخشد.
– در کلمات قصارش، آنچنان معانى جمع است، که ترا از کتابها بىنیاز مىکند.
– الفاظى که سیاهى دل را برداشته، و فروغ و سپیدى روز را در دل نشانده است.
– تاریکى را از معانى آنچنان زدوده، گوئیا که صبح صادق به خوش آمد گویى و تهنیت برخاسته است.
– در میان مدارک اندیشه و تفکر، از هر مطلب برگزیدهاى، تفکرى در آن مىبینم و بر همه تفکرات برترى دارد.
– سخنوران از آوردن نظیر آن ناتوانند، چرا که بلاغتش، خود، حجت و برهان اقرار بخش است.
– در کلام على علیه السّلام که تأمل و پژوهش کنى، خواهى دید که با کلمات علم آفریدگار، با ما سخن گفته است.
– اوقیانوسى است که از امواج خروشانش، سفاین علوم به حرکت درآمده،
– و یا سرزمین حاصلخیزى، که زیر پاى همه، پهنه پر باران و پر برکتش را گسترده است.
– در آن کتاب، عفو و سماحت را در عین قدرت و توانائى، همراه یکدیگر مىبینى.
– در آن کتاب، قدرتى از سوى پروردگار یگانه توانا تجلى کرده، و براه افتاده است.
– قدرتى مىبینى که اوصاف و نشانههایش مورد عنایت (ممسوس «1») ذاتخدا است، ذاتى که در آثار جلوه مىکند.
– فروزنده چراغ نور الهى، و مشکوة هدایت، و باز کننده در گنجینه اسرار است.
– على علیه السّلام داماد پیامبر، و اولین کسى است که به پیغمبر ایمان آورد، و خدا را عبادت کرد، همچنانکه یگانه داماد برگزیده پیغمبر نیز بود.
– خداى، دین پیامبرش را بوجود او پایدار کرد، و نعمتش را بوجود او بر بندگان کامل گردانید «1».
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج11، ص: 435